به گزارش مشرق، جلال چراغپور،کارشناس فوتبال طی یادداشتی نوشت: شخصا اعتقادی به این موضوع ندارم که امیر قلعهنویی به دوران افول رسیده است چون سن این مربی هنوز به دوران افول نرسیده است که بگوییم خلاقیت یا ذهنیت او تغییر کرده است، اما خصوصیات روحی و روانی هر انسانی با بالا رفتن سنش تغییر میکند و امیر هم از این قاعده مستثنی نیست و با بالا رفتن سنش محتاطتر و استراتژیکتر شده است و میتوان این واژهها را درخصوص قلعهنویی به کار برد، اما اینکه دورانش به پایان رسیده باشد اینطور نیست و نمیتوان چنین تفکری داشت.
شاید مدیران عامل خیلی تمایلی به استفاده از مربیان که پا به سن گذاشتهاند، نداشته باشند اما واقعیت این است که بهجز یکی دو مربی که هنوز در این عرصه فعالیت میکنند سایر مربیهای ما هیچکدام به دوران افول نرسیدهاند البته کافی است به آن یکی دو مربی هم که نمیخواهم به اسم آنها اشاره کنم، تیمی ندهند تا آنها هم از این عرصه خارج شوند. هرچند آنها هم از طریق فاکتورهای دیگر هنوز مشغول هستند. با این حال بهنظر نمیرسد که قلعهنویی در جمع این دسته از مربیان باشد هرچند نتیجه نگرفتن او طی چند فصل اخیر میتواند بهخاطر عوامل دیگری باشد که در ادامه به آنها اشاره میکنم.
بیشتر بخوانید:
یک اتفاق عجیب، نادر و تاسف انگیز در لیگ برتر ایران
اگر بخواهیم مشخصا درباره سبک امیر قلعهنویی صحبت کنیم، از زمانی که او کارش را آغاز کرده نوع تفکراتش از یک الگوی مشخص تبعیت کرده که هنوز هم به آن وفادار است. این الگو هم چند خصوصیت خیلی روشن و واضح دارد و در همه تیمهایی که بوده سعی کرده از این خصوصیات استفاده کند. اولا اینکه در تمام تیمهایی که امیر در آنها سرمربیگری میکند باید یک سانتر فوروارد قدبلند وجود داشته باشد. او در تمام این سالها هیچ وقت بدون حضور بازیکنی با این مشخصات تیمهایش را نبسته و به میدان نفرستاده است هرچند بعضی مواقع نیز از دو بازیکن قدبلند استفاده کرده است، اما همیشه یک نفر قدبلند را داشته است چه زمانی که در استقلال با امسال عنایتیها و یا اکبرپورها و بعد شهباززادهها و قربانیها کار کرده و چه در این چند فصل اخیر که در ذوبآهن و یا همین سپاهان از کیروش استنلی با همین مشخصات بهره میبرد. الان کیروش یک مهره کلیدی برای سپاهان بهشمار میرود تا جایی که نمونه این بازیکن را در تمام تیمهای لیگ شاهد نیستیم و اصلا مثل او در کل لیگمان نداریم.
دومین شاخصه تیمهای قلعهنویی به حضور هافبکهای دفاعی مربوط میشود که در مرکز زمین همهکاره هستند و علاوهبر اینکه بازیسازی میکنند به همان نسبت در خراب کردن توپها و موقعیتهای حریفان نقش دارند و ضدفوتبال بازی میکنند. در استقلال قلعهنویی حسین کاظمی بهخوبی این نقش را ایفا میکرد و حالا هم مهدی کیانی چند سالی میشود که در تیمهای قلعهنویی حضور دارد و این نقش را در میدان برای سپاهان و یا در گذشته برای تراکتور بازی کرده و میکند. البته در کنار کیانی، محمد کریمی هم دو سه سالی میشود که در این پست کلیدی برای تیم قلعهنوعی به میدان میرود.
از سوی دیگر تیمهای قلعهنویی تنها تیمی هستند که در سرتاسر لیگ هیچ وقت خط پایانی دفاعیاش یعنی پاشنه دفاع تیمهایش دو دفاع نشده و سه دفاعه میشوند یعنی اگر امروز سپاهان از یک سمت نفوذ میکند در سمت دیگر سه دفاع باقی میمانند و در واقع الان حدود ۱۰ سال میشود که تیمهای قلعهنویی سه دفاع یکطرفه بازی میکنند و آدمهایش از یک طرف نفوذ میکنند. این سه خصوصیت بارز تیمهای امیرقلعهنویی بهشمار میروند هرچند یک شاخصه دیگر هم تیمهای او دارند که آن هم به استفاده از تاکتیکهای ثابت که بهنوعی استراتژیک تاکتیکال محسوب میشوند، مربوط میشود. تیمهای قلعهنویی روی ضربات اوتدستی، کاشتهها و کرنرها بهشدت کار میکنند و بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصد از گلهای این تیمها نیز از همین طریق به ثمر میرسد. او در هر تیمی که بوده از استقلال و تراکتور گرفته تا ذوبآهن و سپاهان همین اتفاق برای تیمهایش افتاده و این روال همچنان ادامه دارد و چون تیمهایش سانتر فوروارد قدبلند هم دارد این تکنیک معمولا جواب هم میدهد. پس اگر اسم قلعهنویی را کنار بگذاریم برای تیمهایش با چهار مقوله مواجه هستیم؛ اول سانتر فوروارد قدبلند، دوم با ضد فوتبال در میانه زمین، سوم با دفاع سه نفره از یک طرف نفوذ و چهارم با تاکتیکهای ثابت مثل ضربات کاشته و اوتدستی و کرنرها و وقتی که چنین شاخصههایی بهصورت ثابت و آن هم با مهرههای ثابت که طی چندین بازی و یا چند فصل و چند سال تکرار میشود. بهطور مثال بازیکنی مثل کیانی یا کریمی چند سال میتوانند با آن یکنواختی مقابل حمله حریفان مقاومت کنند یا بازیکنی مثل کیروش استنلی تا چند وقت میتواند مدافعانمان را سورپرایز کند و مدافعان ما تا چند فصل از طریق این بازیکن سرشان کلاه میرود؟ هر شاخصه و فاکتور و تاکتیک عمری دارد و نمیشود هر فصل از یک سری تاکتیکهای مشخص و ثابت استفاده کرد. بالاخره تیمهای دیگر هم سرمربی و آنالیزور دارند.
بنابراین معتقدم اگر قلعهنویی دوباره این پستها را نو کند دوباره دوران نتیجهگیریاش آغاز میشود چون در واقع این نفرات او هستند که در این پستها فرسوده میشوند چون او آدمها را خیلی نگه میدارد. به طور مثال وقتی یک هافبک خوب پیدا میکند طی چندین سال و در تیمهای مختلف آنها را با خودش میبرد. الان مهدی کیانی تا چه زمانی میتواند جلوی حمله حریفان را بگیرد؟ اگر قلعهنویی یک مهدیکیانی دیگر پیدا کرده و آن پست را نو کند، سپاهان هم نو میشود. پس به جای اینکه بگوییم قلعهنویی به مرز بازنشستگی نزدیک شده باید اینطور عنوان کنیم که ابزارش درحال کهنه شدن و بازنشسته شدن است. در استقلال هم وقتی که عنایتی و اکبرپور افت کردند روند نتیجهگیری استقلال متوقف شد و الان هم در سپاهان اوضاع به همین منوال است.