به گزارش مشرق، «محمدهادی صحرایی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
بندگان خدا، شما را به تقوای الهی توصیه میکنم و از منافقان برحذر میدارم. آنها گمراهند و گمراهکننده. خطاکارند و دعوتگر به خطا. همیشه رنگ عوض میکنند و در آشوبها غوطهورند. هدفشان قرار دادن شما در سختیهاست و در هر پناهگاهی به شکار شما کمین میکنند. دلهاشان بیمار و ظاهرشان آراسته است. پنهانی و از بیراهه میروند. وصفشان دارو، سخنشان شفا ولی کارشان درد بیدرمان است. به رفاه و آسایش مردم حسد میورزند و بلا و مصیبت مردم را میافزایند. به یکدیگر مدح و ستایش قرض میدهند و در انتظار پاداش دادن به یکدیگرند. اگر ملامت شوند پردهدری میکنند. برای هر حقی باطلی آماده دارند و برای هر دلیل شبهه دارند، برای هر زندهای قاتلی و برای هر در کلیدی دارند. سخن میگویند تا مردم را به اشتباه بیندازند. وصف میکنند و باطل را با آن میآرایند. راه رسیدن به ضلالت را آسان میسازند. آنان یاوران شیطان و زبانههای آتش و حزب شیطاناند، بدانید که حزب شیطان زیانکارانند.
بیشتر بخوانید:
روزی که منفورترین وطنفروشان مزد خیانت خود را گرفتند
«عروس هزار داماد منافقین» به این جنایتها پاسخ دهد!
عملیات «مرصاد» آغازی بر پایان مفتضح منافقین
بیماری دروغ، یادگار شیطان به انسان و همزاد همیشگی جوامع بشری و به معنای تلبیس و تدلیس و کتمان حقیقت است. در ادبیات دینی به قِسمی از دروغ، نفاق گفته میشود. وقتی متاع دین خریدار داشته و دیندار، ارجمند باشد، انسانهای بیارزش و جویای جاه و دنیا برای خود چارهای جز شبیه شدن به انسانهای خوب نمیبینند و ناچار با تظاهر و فریب، به دنبال تشخص میگردند. کفر و شرک خود را با لباس دین پوشانده و به دروغ داعیه دین کرده و مقدس مینمایند تا «نفوذ» کنند و به مراد دل برسند. ثروت، مقام و احترام. اینها منافقند و چون کفرشان برای عوام نادیدنی است بدتر از کفارند. ولی گروه دیگری هم هستند که کارشان کارشکنی و هنرشان تزویر و تخصصشان پنچر کردن چرخهاست. مرض و مأموریتشان این است. دوتابعیتی شدهاند و درس خواندهاند و جاسوس شدهاند و ترسانده شدهاند و پول میگیرند و آقازادگان خود را پروار میکنند و به اروپا و آمریکا پرواز میدهند و... خود، زگیل جامعه و افیون کشور خود میشوند.
یکی از ویژگیهای اسلام نسبت به سایر ادیان ابراهیمی، تشکیل حکومت و تکمیل نزول احکام حاکمیتی است. در زمان موسای کلیمالله و عیسای روحالله علیهمالسلام که حکومتی تشکیل نشد و جامعه نیز پیشرفتی مثل مدینه النبی (صلی الله علیه وآله) نداشت تا نفاقی جدی، ریشه بگیرد. زندگی عامه بنیاسرائیل از زمان حضرت موسی تا امروز بسیار ابتدایی است. مردمی که از ابتداییترین حقوقشان محروم و نهایت فضیلتشان در تمکین به نظامات زور و زر و تزویرِ فرعون و قارون و سامری هر عصر است، فضیلت حسرتآوری در تدین نمیبینند که نیاز به نفاق باشد. ۳۳۰۰ سال پیش برای بزرگان بنیاسرائیل چگونگی گاو قربانی۲ و امروز، تأسیسات هستهای تورقوز آباد برای نتانیاهو مشتبه شده. جامعه مسیحی هم از زمانیکه کشته شدن حضرت مسیح۳ برایشان مشتبه شد تا امروز که گرفتار طاعون ترامپ و نظام سرمایهداری هستند با این همه ادعا، از تحریف و تفریط و تفتیش عقاید، تازه به نژادپرستی رسیدهاند و در قرن ۲۱ هنوز مردم را سیاه و سفید میبینند. آپارتایدی که دهها سال پیش در آفریقا منقرض شد، هنوز قانون غرب است. جهان استکبار با چهره تاریخی حقهباز، جنگافروز و داروینی خود در میان مردم جهان، به جز عقلانیت و انسانیت و تمدن به چه میتواند تظاهر کند؟ اندیشهای که هنوز، تعریف انسان برایش مشتبه است و او را حیوان ناطق میداند، از دین چه میفهمد؟
طبق قاعدهای که دزد، به خانه میزند نه به خرابه و بیماری در بدن سالم و زنده اثر میگذارد نه لاشه مردار، متأسفانه نفاق هم مختص جوامع پیشرفته و «اخلاقمحوری» مثل جامعه مسلمانان است و برای جوامعی که هنوز گرفتار مشتبهات ابتدایی است بیمعنی است. اسلام پهلوی و وهابی و بهایی و رجوی هم که همان اسلام آمریکایی و انگلیسی و ریشهگرفته در مرداب صهیونیزماند دین نیستند، فرقه ضاله و التقاطیاند. کسانی که دینداری قبل از انقلاب را با دینداری بعد از انقلاب مقایسه میکنند باید بدانند که جنس این دو کاملاً متفاوت است. دوره دینداری سهل و ساده گذشته و دوران امتحانات سخت و ابتلائات پیدرپی رسیده است. دین مردم پیش از انقلاب را تنها کازینو و کاباره و کمونیسم، تهدید میکرد ولی دیندارِ امروز، به غیر از مبارزه با فساد و فحشای متنوع و متکثر و متلون، باید با فِرَق مختلف، منافقان شبههساز، رسانههای شایعهپرداز، قدرتهای جنگ افروز و تهدیدگر و تحریمکن، و نفوذیهای فتنهگر مبارزه کند.
رژیم تا دندان وابسته پهلوی، در اوج گشایشها استعداد ایرانی را در حد آفتابهسازی هم نمیدید و عمر گرانمایه در این صرف میشد تا چه خوریم صیف و چه پوشیم شتاء، ولی مردم به برکت روح خودباوری انقلابی، هشت سال جنگ تحمیلی قاسطین و ۱۷ هزار ترور منافقین و فرقانیون مارق و کومله و دموکرات و دیگران را تحمل و مدیریت کردند و امروز به لطف جوانانشان و در اوج تحریمها و تهدیدها و تضییقها، هم دل ذره را شکافتند و به نانو رسیدند و هم دست خود را با امید و نور به ثریا رساندند و به فضل خدا از زمین تا آسمان به هرچه علوم فاخر است دست یافتهاند. اگر شیطان بزرگ از چندهزار کیلومتر دورتر، شبانه و شغالانه، سردار ایرانی را شکار میکند و اروپا در نادرستی تابع اوست و سرباز و سفیر آمریکا و انگلیس، محتاج پوشک شدهاند، از ترس از انقلاب اسلامی است. کجا چنین مبارزهای به خواب پهلوی میآمد؟ شاهنشهان آریامهری که با امر اجنبی میآمدند و با اخم آنها میرفتند و بدون شلیک یک تیر، تهران را تسلیم متفقین کردند و استان بحرین را شوهر دادند و آرارات و اروند و دشت ناامید و... را هبه کردند، صلاحیت مقایسه با هیچ دوره تاریخی ایران را ندارند مگر دوران قجر.
این انقلاب اسلامی است که یقه آمریکا را در دست خود پیچانده و تا محکمه با خود میکشاند. ایالات منفجره آمریکای امروز همان قبله آمال پهلوی و کدخدای خوابزدگانی است که عمری به کاخ سفیدش دخیل بسته بودند و امروز به فضل خدا در حال تلاشی است. و این تنها به خاطر قدرت ایمان و اراده مردمی است که انقلاب اسلامی را اسم رمز آزادگان و گوهر رشکانگیز جوانمردان کردهاند. ناآرامی و بیقراری دشمنان بدیهی است چراکه ۴۲ سال است علاوه بر جنگ سختِ رودررو، به تولید و تکثیر منافق و معاند همت گماشتهاند. سازمان مجاهدین خلق که امروزه به این پیرزن دورهگرد و عفریته متعفن مرگ رسیده زمانی در شهرهای ایران و عراق جوی خون به راه انداخته بود. کشتن هزاران بیگناه، در چند سال اول انقلاب، جنایت کمی نیست. مریم امروز که فرمانده شجاع آسایشگاه سالمندان آلبانی و رباتهای «فیکساز» و «نه به اعدام» است روزی با مسعود برای تصرف دو روزه تهران چمدان بسته و چارقد گره زده بود.
ابرقدرتها برای از بین بردن انقلاب، به غیر از این گونه منافقین خشن و خونخوار، گروه دیگری که چون موریانه ریشه میجوند را نیز تولید کردهاند که وظیفهشان تغییر ماهیت نظام و جابهجایی ریل انقلاب با شیب ملایم است و مأموریتشان ناکارآمد نشان دادن حکومت با بهکارگیری افراد بیعرضه و بیانگیزه و فاسد است تا مردم را از انقلاب پشیمان کنند. اینها ژن جهشیافته کشمیری و کلاهی و بنیصدرند که فعلاً دست از خون شسته و به جویدن رویشها و ریشهها نشستهاند و خبثشان کمتر از مسعود و مریم نیست. حال و روز اقتصاد امروز، انبوه پروندههای زمینخوار و کوهخوار و دریاخوار، اختلاس و ارتشاء، جاسوسی، قاچاق، فرار مالیاتی، بدهکاری کلان بانکی، زد و بند وحقهبازی، دلالی دلار و سکه، تورم، فیشهای نجومی، فتنهسازی، بزک کردن دشمن، سندرم ژن بدتر آقازادگی، فریب مردم در انتخابات و رأی گرفتن برای نااهلان، تحمیل قراردادهای خسارتبارِ تاریخی کرسنت و برجام به کشور، تحقیر مردم با cft، پالرمو، ۲۰۳۰ و... و در نهایت متهم کردن نظام به انواع جرایم و کوتاهیها و خیانتهایی که خود مرتکب شدهاند گوشهای از جنایات آنهاست.
گونه اول منافقین که محاربند، تنها چند روز بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از جانب ایران، در سوم مرداد ۶۷ با کمکهای رؤیایی و همهجوره آمریکا و اروپا و عراق و سایر دوستان صدام، از مرز کرمانشاه به ایران حمله کردند. مسعود رجوی قبل از عملیات «فروغ جاویدان» در سخنانی گفت که دستور داده تا پایگاه هوایی نوژه و تبریز، هر سه ساعت یکبار توسط ارتش عراق بمباران شود و ارتش عراق تا سرپل ذهاب همراهی میکند. او گفت به زودی در میدان آزادی سخنرانی خواهد کرد و... و هزاران اغفالشده را با این اوهام به کشتن مردم خود ترغیب کرد و در اصل به کام مرگشان فرستاد. جان به در بردگانشان هیچگاه چارزبر را که امروزه به تنگه مرصاد معروف گشته فراموش نمیکنند و چگونگی زیر و زبر شدن زمین و آسمان برای آنها در پنجم مرداد ۶۷ توسط رزمندگان اسلام.
اگرچه ایران، وطنفروشی، خیانت و جنایت، بمبگذاری، ترورهای بیهدف، تیغ و تیزی کشی و شکنجه منافقین را فراموش نمیکند ولی کرمانشاه از این جانیانی که مثل صربها در جنگ بوسنی، بر سر جنسیت جنین شرط میبستند و زنان حامله را شکم میدریدند؛ و مثل داعش، قرآن و جانماز را بمبگذاری میکردند؛ و مثل بوداییان میانمار، هموطنان بستری در بیمارستان را در حیاط روی هم ریختند و زنده سوزاندند و... زخمی کهنه دارد و هیچگاه شهید و جلاد را جابهجا نمیبیند. اصلاً تاریخ، اهل نفاق را فراموش نمیکند. و آنها که کشور را در سالهای ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ به آتش کشیدند. کسانی که بدتر از گروه قبلی، آرامش و اقتدار و اقتصاد و استقلال و فرهنگ و جمهوریت نظام مردم را نشانه گرفته و بیشرمانه معیشت مردم را برای مذاکره با آمریکا گروگان گرفتهاند و با کارشکنی مأمور بدبین کردن مردم به انقلابند و غافلند از اینکه خدا در کمین آنها هم هست.
_____________________
۱- نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۴
۲- سوره بقره، آیه ۷۰
۳- سوره نساء، آیه ۱۵۷