به گزارش مشرق، «سرگئی کوژمیاکین» تحلیلگر سیاسی روس در تحلیلی به بررسی اهداف نشست «چین و آسیای مرکزی» در قالب «5+1» پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: برگزاری نشستهای چند جانبه که در حقیقت رویداد مهم دیپلماتیک بوده، این امکان را فراهم میکند تا تمایلات سیاستهای منطقهای و حتی بینالمللی شناسایی و تعریف شوند.
بیشتر بخوانید:
آمریکا از آسیای مرکزی چه میخواهد؟
آمریکا یا چین؛ آسیای مرکزی بر سر دو راهی
این ویژگی در مورد نخستین نشست وزرای امور خارجه 5 کشور آسیای مرکزی و چین نیز که در تاریخ 16 ژوئیه (26 تیر) سال جاری در قالب «5+1» برگزار شد، قطعاً صدق میکند.
برای ارزیابی صحیح اهمیت این نشست، باید شرایط جهانی در نظر گرفته شود که در آن قرار داریم.
امروز همه گیری کرونا کل کره زمین را درنوردیده و نه تنها به سیستمهای بهداشتی بلکه به اقتصاد همه کشورهای جهان فشارهای فوقالعاده سنگینی وارد کرده است.
قطعا در چنین وضعیتی اهمیت لزوم تمرکز به مبارزه و تلاشهای مشترک جهت رفع این بحران، کاهش میزان بیکاری، فقر و غیره برجسته میشود.
خوشبختانه برخی از کشورها در این جهت گام برداشتند، ولی البته نه همه.
به عنوان مثال آمریکا که بیشتر از دیگران از همه گیری کرونا لطمه دید، استراتژی متفاوتی را انتخاب کرده است. در چنین فضایی که بشر نگرانیهای جدی در رابطه به آینده خود دارد، «واشنگتن» به دنبال توسعه طلبی بیشتر در سراسر دنیا بر آمده است.
به عنوان نمونه میتوان به تحریکات مسلحانه علیه «ونزوئلا» و حملات کثیف علیه ایران و فشارهای گسترده به چین اشاره کرد.
البته این اقدامات آمریکا جای برای تعجب ندارد، زیرا «کاخ سفید» با دامن زدن به موضوع افزایش «تهدیدات دشمنان» به دنبال منحرف کردن توجه انتخاب کنندگان از مسائل داخلی این کشور است.
بحث دیگر این است که «سرمایه» با خنثی کردن رقبا و تلاش برای دستیابی به منابع جدید و بازارهای فروش، سعی در جبران خسارت خود میکند.
آمریکا به آسیای مرکزی به عنوان یک لقمه چرب چشم دوخته است که سفر اخیر «آدام بویلر» مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری توسعه بینالمللی آمریکا و «زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه واشنگتن در امور افغانستان به «تاشکند» پایتخت ازبکستان این واقعیت را تائید میکند.
همچنین در این راستا میتوان به برگزاری منظم نشستهای قالب «5+1» و پروژههای اقتصادی که هدف کاهش ارتباط منطقه با روسیه و چین را دنبال میکنند (نظیر خط لوله گاز «تاپی»، خط انتقال برق «کاسا 1000» و غیره)، اشاره کرد.
در شرایط فشارهای فزاینده واشنگتن به «پکن»، مانند تلاش برای بیثبات سازی منطقه خودمختار «سین کیانگ اویغور»، چین نمیتواند تشدید اقدامات آمریکا جهت افزایش نفوذ در آسیای مرکزی را نادیده بگیرد.
بنابراین پکن طی ماههای گذشته با وجود همه گیری کرونا و شرایط قرنطینه، به دنبال تحکیم روابط خود با این منطقه بود.
به عنوان مثال در 8 ژوئن (19 خرداد) سال جاری چین، قرقیزستان و ازبکستان مسیر جدیدی را برای تحویل کالا افتتاح کردند. این دهلیز که شامل راه آهن چین و ازبکستان و همچنین بزرگراهی در قرقیزستان است، به طور قابل توجهی کوتاهتر از مسیرهای موجود از طریق قزاقستان است.
علاوه بر این 3کشور یادشده به بررسی پروژه راه آهن فرامرزی ادامه میدهند.
با وجود محدودیتهای قرنطینه، طی 5 ماه اول سال 2020 صادرات قزاقستان به چین 11 درصد افزایش یافته است. این اتفاق به دلیل افزایش عرضه نفت، فلزات، پلاستیک و غیره رخ داده است.
طی نشست کمیسیون همکاریهای میان قزاقستان و چین در زمینههای صنعتی و سرمایهگذاری که اخیرا به صورت ویدیو کنفرانس دایر شد، دو طرف از نهایی شدن 7 پروژه سرمایهگذاری مشترک به مبلغ 576 میلیون دلار خبر دادند.
در تاجیکستان و ازبکستان نیز شرکتهای چینی برنده مناقصههایی در زمینه بازسازی سیستمهای انرژی این کشورها شدند.
بنابر این نشست چین با آسیای مرکزی در قالب «5+1» را میتوان ادامه طبیعی این روند عنوان کرد.
وجود طیف گستردهای از موضوعات مورد بحث (از مبارزه مشترک علیه کرونا گرفته تا موضوعات همکاریهای اقتصادی و امنیتی) حاکی از افزایش توجه چین به این منطقه است.
پیشنهاد پکن در راستای افزایش چشمگیر واردات محصولات کشاورزی از آسیای مرکزی، گامی مهم در حمایت از کشورهای این منطقه ارزیابی میشود.
به اعتقاد شماری از کارشناسان، بخش کشاورزی میتواند محرک رشد روابط میان آسیای مرکزی و چین در دوره پساکرونایی باشد.
گفتنی است، کشاورزی که در قیاس با سایر بخشها، به میزان کمتری تحت تاثیر کرونا قرار گرفته است، میتواند زمینه به دست آوردن سود لازم برای کشورهای آسیای مرکزی را فراهم کند.
ضمنا اخیرا با صدور بادام زمینی ازبکستان به ارزش یک میلیون دلار به چین، نخستین گام در این راستا برداشته شد.
با توجه به موارد فوق میتوان گفت که قالب جدید همکاریهای بین آسیای مرکزی و چین به محض ظهور خود، نتایج مفیدی را نیز به همراه داشته است.
برای منطقه آسیای مرکزی این فرصتی برای تسریع روند خروج از بحران و همچنین تحکیم استقلال اقتصادی بوده و برای چین موقعیت جدید جهت افزایش سطح تعامل با کشورهای همسایه شناخته میشود.
قالب «5+1» را میتوان مکمل روابط دو جانبه و همچنین تعاملات در چارچوب نهادهای بین المللی نظیر سازمان همکاریهای شانگهای عنوان کرد.
هدف اصلی پکن تأمین امنیت مرزهای خود و جلوگیری از تبدیل شدن آسیای مرکزی به «تخته پرش» آمریکا است.
مطمئناً این موضوع باعث ناراحتی و عصبانیت آمریکا خواهد شد، در حالی که به اعتقاد من باید روسیه از توسعه همکاریهای این منطقه با چین استقبال کند و در صورت امکان به این چارچوب همکاری بپیوندید، زیرا آسیای مرکزی مرفه و با ثبات به نفع مسکو و پکن است.