به گزارش مشرق، چند روز پیش حزب دموکرات آمریکا از چشمانداز سیاست داخلی و خارجی خود در دوره پساانتخاباتی آمریکا، رونمایی کردند.
سندی که اگرچه هنوز در حد پیشنویس است اما دستکم در حوزه بینالمللی به ویژه آنجا که به سرفصل خاورمیانه و موضوع ایران مربوط میشود؛ سر و صدای زیادی بهپا کرده است.
مهمترین نکته این پیشنویس درباره ایران این بود که «آمریکای تحت رهبری جو بایدن- نامزد دموکرات انتخابات ۲۰۲۰- دیگر قصدی برای تغییر رژیم در ایران ندارد».
بیشتر بخوانید:
ستادهای انتخاباتی «جو بایدن» در ایران راه اندازی شد!
جالب است بدانید در کل دستورکار ۸۰ صفحهای حزب دموکرات، فقط یک پاراگراف ۱۰ خطی به ایران اختصاص یافته و همه مانور رسانهای هم روی جملات ابتدایی یعنی کلیشه «بازگشت به برجام» و «عدم تغییر رژیم» معطوف بود.
در ادامه این پیشنویس البته دلالتهای مهمتری چون مقابله با «تهدیدات منطقهای ایران»، «برنامه موشکی ایران» و «سرکوبهای داخلی» (مسائل حقوق بشری) توسط حکومت ایران بیان شده است که از چشم خوش بینان مغفول مانده است!
نکته اول در مورد این پیشنویس و میزان اهمیت آن را باید در ظرف زمانی ارائه آن باید جستجو کرد. دمکراتها در حال حاضر از هر چیزی برای زیر سوال بردن ترامپ استفاده میکنند. البته این ایراداتی که از سوی آنها مطرح میشود در جای خود ممکن است درست باشد ولی طرح آن نیز به معنای درست بودن سیاستهای آنها و «حب» آنها به ایران نیست.
بر همین اساس طرح و ارائه پیش نویسی که در آن به سیاست خارجی دمکراتها در قبال ایران نیز اشاره شده بیشتر برای اعلام این موضوع است که ترامپ در سیاست حداکثری خود علیه ایران شکست خورده-که البته درست هم هست- و راهکار ما برای مقابله با ایران راهکار بهتری است.
اما راهکار دمکراتها چقدر به درستی گزاره «عدم تلاش برای تغییر نظام ایران» نزدیک است؟
برای پاسخ به این سوال باید در نظر داشت که بر اساس مکتب سازه انگاری، سیاست خارجی هر کشوری ناشی از منافع ملی آن کشور است. این منافع نیز ناشی از هویت آن کشور به شمار میرود.
بر این اساس میان سیاست خارجی یک کشور و هویت آن رابطهای مستقیم وجود دارد که تغییر در یکی مستلزم تغییر در دیگری است. یعنی اگر تغییرات محتوایی و مبنایی در هویت یک کشور به وجود بیاید قطعاً در سیاست خارجی آن کشور نیز شاهد تغییرات محتوایی و اساسی خواهیم بود.
بر همین اساس گزاره «عدم تلاش برای تغییر نظام ایران» از سوی دمکراتها قابل نقد و بررسی است.
دمکراتها اعلام میکنند به برجام باز خواهند گشت و این بازگشت در زمانی اتفاق میافتد که ایران نیز کاهش تعهدات برجامی خود را کنار بگذارد و همه تعهدات خود ذیل برجام را عملیاتی کند.
تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد با ذکر این نکته که کاهش تعهدات برجامی ایران به خاطر نقض برجام از سوی آمریکا و بی عملی، انفعال و عدم تعهد به تعهدات برجامی از سوی اروپا بوده است.
اما نکته مهمتر در این پیشنویس به کار بردن عبارتهایی ذیل این گزاره است که نشان میدهد دمکراتها همان مسیر ترامپ را در قبال ایران دنبال میکنند. منتهی زبان دمکراتها خیلی نرم و در لفافه است در حالی که جمهوریخواهان و ترامپ خیلی آشکار آن را بیان میکنند.
در واقع تفاوتی میان دمکراتها و ترامپ در خصوص ایران و تلاش برای تغییر نظام آن وجود ندارد و اگر آنها به برجام بدون هیچ شرط اضافی هم بازگردند مسلماً تحریمها به مسائل دیگری وابسته شده است که در پیشنویس چشمانداز سیاست داخلی و خارجی دمکراتها نیز منعکس شده است؛ یعنی سیاست منطقهای ایران، برنامه موشکی ایران و مسائل حقوق بشری.
یعنی همان چیزی که ترامپ بر آنها تأکید داشته و دارد. اما تمرکز بر این سیاستها از سوی آمریکای دموکرات علیه ایران چه معنایی دارد؟
بر اساس آنچه در مورد نسبت «هویت» و «سیاست خارجی» گفته شد ترجیحات استراتژیک یک کشور از جمله اصول ثابت سیاست خارجی یک کشور به شمار میروند که از هویت آن کشور و نتیجتاً منافع ملی آن نشأت میگیرد.
همین منافع ملی است که برنامههای دفاعی یک کشور را امری حیاتی برای مقابله با دشمنان در نظر میگیرد. دست گذاشتن بر برنامه موشکی ایران دست گذاشتن بر دکترین دفاعی این کشور است. تغییر سیاست منطقهای ایران از سوی آمریکایی که حضور آن باعث بی ثباتی در منطقه شده خود گویای همه چیز است. گویای تبدیل ایران به کشوری که بله قربان گوی آمریکا در منطقه باشد و استقلال خود را کنار بگذارد.
اینها همه ترجیحات استراتژیک ایران هستند که تغییر در آن به معنای تغییر ماهوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. این ترجیحات اصول ثابت سیاست خارجی ایران است و بر اساس منافع ملی شکل گرفته است.
لذا حکومت ایران برای پیش بردن آنها، «منافع ملی» را در نظر دارد که این منافع نیز ناشی از هویت جمهوری اسلامی ایران است. این هویت نیز برگرفته از اصول هویتی یعنی ایران به عنوان یک کشور در نظام بین الملل با منافع خاص از یک سو و برگرفته از اصول اسلامی از سویی دیگر است.
لذا وقتی دمکراتها خواهان مذاکره بر سر مسائل سیاست منطقهای یا برنامه موشکی ایران هستند در واقع تغییر ماهوی در سیاست خارجی را نشانه گرفتهاند و این یعنی ایران منافع ملی خود را کنار بگذارد و به عبارت خیلی بهتر یعنی هویتش تغییر پیدا کند. این یعنی همان «تغییر نظام» که در لفافه و با بسته بندی شیک از سوی دمکراتها مطرح شده است.