به گزارش مشرق، «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
به رغم گذشت ۱۴ سال از یورش وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی، هنوز جنگ ۳۳ روزه ناگفتههای زیادی با خود دارد. به همان میزان که تهاجم ددمنشانه صهیونیستها برای جهان اسلام تلخ و جانسوز بوده است، سخن گفتن از نبرد ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی موسوم به حرب تموز مفتوح یا جنگ باز و بازگویی خاطرات آن نبرد برای صهیونیستها تلخ و آزاردهنده بوده و به منزله سخن گفتن از رؤیاهای برباد رفته و کابوس مقاومت تلقی میگردد.
جنگ ۳۳ روزه از پیامدهای حضور امریکا در منطقه غرب آسیا و اشغال افغانستان و عراق و محصول تلاش غرب برای ایجاد خاورمیانه جدید است، در واقع این جنگ، توطئه مشترک صهیونیستها با دولتهای غربی و دولتهای خائن و خودفروخته اردوگاه وهابیون کشورهای عربی بهعنوان مقدمه حمله به جمهوری اسلامی ایران و عقیم سازی محور مقاومت و تشکیل خاورمیانه جدید محسوب میگردد. بازخوانی اهداف و دستاوردهای جنگ ۳۳ روزه به خوبی نشان میدهد که غربیها قویاً در پی انجام دومین تقسیمات جدید جغرافیایی در منطقه غرب آسیا (پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی) و رفع موانع تحقق استراتژی خاورمیانه جدید (صدور اعلامیه بالفور ۲) بودهاند. خانم رایس وزیر امور خارجه امریکا با دفاع از کشتار بی رحمانه و دد منشانه صهیونیستها، قتل عام کودکان و زنان و مردان لبنانی را به درد زایمان تشبیه کرده و گستاخانه میگوید اتفاقات لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است.
حمله اشرار وحشی صهیونیست به لبنان در سال پنجم حضور امریکاییها در منطقه غرب آسیا و اشغال افغانستان و عراق و بهعنوان یک حلقه از حلقات ایجاد خاورمیانه جدید و با اهداف بسیار از جمله اهداف زیر صورت پذیرفت:
۱ - ایجاد خاورمیانه بزرگ.
۲ - تضعیف و انزوای ایران.
۳ - نابودی عقبه استراتژیکی ایران.
٤ - نابودی مقاومت لبنان.
۵ - ترور رهبران حزبالله.
۶ - دوقطبی سازی و ایجاد موج نفرت علیه حزبالله در لبنان.
۷ - تأمین امنیت رژیم صهیونیستی از ناحیه مرزهای لبنان.
۸ - زمینه سازی برای بازگشت به استراتژی «جنگ در بیرون از خانه/ امتیازگیری در خانه».
۹ - زمینه سازی برای به تسلیم کشاندن ایران.
۱۰ - تضعیف ائتلاف ایرانی/سوری.
به این ترتیب میتوان گفت اولاً حمله به لبنان مدل کوچک و آزمایشگاهی حمله به ایران بود، ثانیاً این حمله به نوعی انتقام از لبنانیها به خاطر خروج خفتبار صهیونیستها در سال ۲۰۰۰ محسوب میشود چرا که رژیم صهیونیستی که در سال ۱۹۸۲ طی دو روز بیروت را اشغال کرده بود در سال ۲۰۰۰ خوار و ذلیل شده بود. اگر چه مثلث اشرار غربی، عبری و وهابی در جنگ ۳۳ روزه به اهداف شیطانی و ضدبشری خود دست پیدا نکرد، اما آثار کوچک و بزرگ، میان مدت و بلند مدت، تاکتیکی و استراتژیکی و... و در سطوح مختلف (داخلی لبنان، رژیم صهیونیستی، منطقه غرب آسیا، جهان اسلام، محور مقاومت، سطح بینالملل، اتحادیه کشورهای عربی منطقه و...) از خود به جا گذاشت که برخی از آنها از این قرار است:
۱ - رفع اختلافات داخلی شیعیان لبنان بهویژه بین حزبالله و جنبش امل.
۲ - تحکیم موقعیت داخلی حزبالله و حمایت اهل سنت و مسیحیان لبنان از مواضع حزبالله.
۳ - تضعیف جبهه ضد حزبالله داخل لبنان که از سوی رژیم سعودی حاکم بر حجاز تغذیه، هدایت و حمایت میشوند.
٤ - تثبیت و تقویت توانمندی و موقعیت شیعیان در لبنان و پذیرفته شدن ظرفیت شیعیان در معادلات لبنان.
۵ - همراهی و همسویی اهل سنت و مسیحیان لبنان با گزینه ایستادگی و مقاومت در برابر خوی تجاوزگری رژیم صهیونیستی و دشمن خارجی.
۶ - ظهور حزبالله بهعنوان یک نیروی مقتدر نظامی و هموزن ارتش صهیونیستی و بهعنوان یک بازیگر قوی در حوزه سیاست منطقه غرب آسیا.
۷ - آشکار شدن نفاق و همسویی اردوگاه کشورهای وهابی منطقه با رژیم صهیونیستی.
۸ - تقویت و تثبیت موقعیت ایران در منطقه.
۹ - کشف نقاط ضعف و آسیب پذیریهای رژیم صهیونیستی تا جایی که به رغم گذشت ۱۴ سال از این جنگ ویرانگر هنوز خاطره شکستن ابهت پوشالی رژیم صهیونیستی با نام مرگ تانکهای مرکاوا و ناوچههای ساغر یاد میشود.
۱۰ - بروز شکاف در سطح بینالملل بین کشورهای حامی رژیم صهیونیستی.
۱۱ - شکسته شدن تابوی شکست ناپذیری و اقتدار نظامی رژیم صهیونیستی در جهان.
۱۲ - ترک برداشتن اتحاد بینالمللی و پذیرش جعلی بودن رژیم صهیونیستی و صدور قطعنامههای متعدد علیه صهیونیستها پس از این جنگ.
۱۳ - باور پذیر شدن شکست اسرائیل در افکار عمومی جهان و شکل گیری موج نفرت علیه رژیم صهیونیستی در بین افکار عمومی جهان.
۱٤ - تکثیر الگوی مقاومت به داخل سرزمینهای اشغالی و سایر کشورهای تهدید پذیر نظیر سوریه.
۱۵ - تحمیل هزینه سنگین و تلفات انسانی و کشف شکنندگی و آسیب پذیریهای رژیم صهیونیستی.
۱۶ - شکستن اعتبار رژیم صهیونیستی نزد شهروندان صهیونیست داخل سرزمینهای اشغالی.
۱۷ - برملا شدن ترس، بی انگیزگی و ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در صحنههای نبرد.
۱۸ - معرفی ایران بهعنوان برنده واقعی و نهایی جنگ لبنان.
۱۹ - تکمیل و تقویت زنجیره مقاومت اسلامی.
۲۰- نابودی تفکر ایجاد خاورمیانه جدید.
آنچه که امروز در لبنان از حضور فرصتطلبانه فرانسویها، انگلیسیها و... و دامن زدن به خط آشوب و انجام پروژه متنفرسازی علیه حزبالله شاهدیم قطعاً بی تأثیر از حس انتقامگیری آنان از حزبالله لبنان و ایران نیست، اما با محاسبه و برآورد صحیح و دقیق فرصتها، تهدیدها، نقاط ضعف و قوت در لبنان و محور مقاومت و... میتوان با قوت آینده را به نفع حزبالله و مردم لبنان پیشبینی کرده و پیروزی بزرگتری نسبت به نبرد ۳۳ روزه را به مسلمان و مردم آزاده جهان نوید داد.