به گزارش مشرق، «نزدیک عید نوروز بود که با دوستم بازار بودیم کادویی به عنوان عیدیی برای همسرش بخرد که باران شدیدی گرفت، رفتیم تا یک چای داغ بخوریم کمی گرم شویم و باران هم بند بیاید، تلفن همراهم زنگ خورد و یکی از دوستان پشت خط بود، گفت، مبلغی به حسابم واریز میکند تا اگر نیازمندی را میشناسم کمک کنم، با خودم فکر کردم این مبلغ را به چه کسی بدهم چون ما همه نیازمندان را شناسایی کرده بودیم و بستههای غذایی را هم به دستشان رسانده بودیم، آن لحظه داخل خیابان شهدا در مغازهای نشسته بودیم و چای میخوردیم که نیروهای رفع سد معبر را دیدم بساط پیرمرد ۸۰ ساله خمیدهای را که جوراب میفروخت به زور جمع کردند، پیرمرد صداش به آه و ناله بلند شد و هاج و واج مانده بود، آنجا بود که به یکباره پول به حسابم آمد و فکر کردم میتوانم آن را به این پیرمرد بدهم.
سریع رفتم عابر بانک و پول را گرفتم؛ دوستم هم با دیدن آن شرایط مبلغی روی آن گذاشت؛ پاکتی خریدیم و پول را داخل آن گذاشتیم، خود را سریع به پیرمرد رساندیم و به دوستم گفتم که پاکت را بدهد. پیرمرد با دیدن پاکت پول با اشکی که در چشمان جمع شد بود، گفت «خدا خیرتان بدهد جوون، شب عیدی شرمنده خانوادهام نکردید، زندگی خرج دارد و شرایط سخت، سه دختر خانه دارم که امیدشان به این پدر است». آنجا بود مصمم شدم تا در حد توان برای رفع محرمیتها تلاش کنم».
«زمستان پارسال بود که دوست عزیزم حسین عابدی عکس خانواده هشت نفره در یکی از روستاهای همدان را برایمان فرستاد که این خانواده به همراه پدربزرگ و مادربزرگ در وضعیت اسفناکی در یک بیقوله زندگی میکردند. پدر خانواده بیمار اعصاب و روان بود و اگر تنها چند ساعت قرص مصرف نمیکرد، دچار استرس و شوک عصبی میشد. آنها طی چند سال گذشته با کمک خیرین روستا توانسته بودند پِی و بخشی از دیوارکشی خانهای جدید را در کنار خانه پدری احداث کنند ولی با افزایش قیمتها کار نیمهتمام رها شده بود. گروه جهادی «شهید حسین همدانی» کار ساخت این خانه را به دوش کشید و در مدت دو ماه کار به پایان رسید».
«مردی در سن ۷۰ سالگی بدون سرپناه شده و نیازمند یاری بود تا یک واحد ۴۸ متری برایش ساخته شود، همسرش از کار افتاده و پسرش در سن ۲۰ سالگی کارگری میکرد و این خانواده نیازمند یاری بودند که گروه جهادی ما تا حد توان توانست آنها را کمک کند»
مطالب بالا، صحبتهای «علی معتبرنیا» یکی از اعضای گروه جهادی «شهید حسین همدانی» و دانشجوی ۲۲ سالهای است که این روزها به همراه دیگر دوستانش سخت درگیر کمکرسانی به محرومان به ویژه در شرایط موجود کروناست.
فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند « قدر لحظات جوانی خود را بدانید و مواظب باشید هرگز جز برای رضای خدا کاری نکنید» فصلالخطاب گروه جهادی شهیدهمدانی متشکل از چند دانشجوی جوان دهه هفتادی است که به یاری محرومان شتافتهاند و سعی دارند از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نکنند.
میگویند امروز بعد از سردار سلیمانی و سردارهمدانی و دیگر سربازان جان برکف وطن نوبت ماست که پازل تاریخ را با ثبت فداکاریها و خدمت به جامعه و هموطن تکمیل کنیم؛ به امید آنکه بتوانیم در کنار هم و با تمام تلاش از این پیچ تاریخی نیز عبور کنیم.
انگار با حضور این جوانان در گروههای جهادی زمزمه دوران دفاع مقدس به گوش میرسد، وقتی که به نیابت از شهدا برای محرومیتزدایی و جلوگیری از شیوع کرونا با راهاندازی گروه جهادی به یاری نیازمندان میشتابند.
امروز مبارزه با دشمنی همچون کرونا که در سکوت و سکون مطلق قربانیانش را غافلگیر میکند، مشارکتی میطلبد جهادگونه و همگانی، آنچه بیش از پیش ما را به پیروزی در این کارزار امیدوارتر میکند حضور جوانانی است که به دور از هیاهوی رسانهها «آتش به اختیار» در حال خدمترسانی در پشت جبههها هستند.
تصمیم گرفتیم با این فرد جهادی گفتوگوی خود را ادامه دهیم و از اقدامات آنها بیشتر بدانیم که در ادامه میخوانید.
**: از خودتان برایمان بگویید، چه شد که تصمیم گرفتید وارد گروه جهادی شوید؟
علی معتبرنیا هستم؛ ۲۲ سال دارم؛ سال ۹۶ در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی همدان قبول شدم، از رشتههایی که مورد علاقهام بود و خوشبختانه توانستم در کنار تحصیل آن به دیگر کارهایم برسم.
این روزها هدفم جز درس خواندن انجام کمکهای مومنانه است، خداوند را شکر که زمینهاش هم فراهم شده و با کمک چند نفر از دوستان این کار را تا حد توان انجام میدهیم. در حال حاضر به عنوان دانشجو در همدان بیشتر فعالیتهایم معطوف به محرومیتزدایی و کمک به اقشار ضعیف جامعه است.
دوست دارم درسم را ادامه دهم و با کسب موقعیت مناسب و جایگاهی درخور بتوانم بیشتر کمک حال دیگران باشم و از خداوند هم خواستهام که این روحیه را در من قوی کند، واقعا هیچ خدمتی را بالاتر از خدمت به مردم و محرومین نمیبینم به ویژه اینکه شهد واقعی آن را هم در زندگی حس کردهام. وقتی گره از کار فردی باز میشود مدتها حال خوبی دارم که قابل توصیف نیست.
**: اولین بار چه زمانی تصمیم گرفتید فعالیت جهادی داشته باشید؟
کمک به معنای فعالیت جهادی را از آنجایی شروع کردم که سال دوم دانشگاه با کمک دوستانم شب یلدا تصمیم گرفتیم یکسری بسته غذایی تهیه و بین نیازمندان توزیع کنیم و این شد که متوجه شدیم میتوانیم کارهای دیگری هم انجام دهیم.
درست شب یلدای سال ۹۷ بود که به سمت کارهای محرومیتزدایی رفتم. تاکید فراوان مقام معظم رهبری که فرمودهاند «علاج مشکلات کشور فقط و فقط در دست فعالیتهای جهادی است» را هم با گوشت، پوست و استخوانم درک کردهام.
قبل از دانشگاه در مجموعه فرهنگی «شهید آوینی» مسجد صادقیه منطقه صدف فعالیت داشتم و در دوران دانشجویی هم وارد بسیج دانشجویی شدم و تمام فعالیتهایم در بستر بسیج دانشجویی شکل گرفت. به خاطر فعالیتهای جهادی با تشکلها و نهادهایی که میتوانستند در این امر کمک کنند ارتباط گرفتم و خوشبختانه اثربخش هم بود.
در این مدت با نهادهایی مانند ستاد اجرایی فرمان امام(ره)، بنیاد مستضعفان، بسیج سازندگی، اوقاف، کمیته امداد، مجموعههای عامالمنفعه مثل موسسه شهید محراب آیت الله مدنی ارتباط گرفتهام و خوشبختانه از این طریق کارها پیش رفته است.
**: گویا فعالیت شما با شیوع بیماری کرونا شدت گرفته است از این اقدامات بگویید.
بله، قبلا کارهای کوچک و موردی مثل تأمین وام برای کسی که نیاز به پول داشت و یا مثلا تامین هزینه عمل جراحی فردی نیازمند را انجام داده بودیم اما خب موردی بود و سازمانیافته نبود که از ابتدای شیوع کرونا با توجه به تعطیلی دانشگاه صنعتی و نیاز کشور در تولید الکل، به فکر تولید آن در مجموعههای دانشگاهی افتادیم و کارهای بیشتری انجام دادیم.
برای تولید الکل از ابتدای اسفندماه سال گذشته وارد فاز تحقیق و عملیات و کمک گرفتن از اساتید و دیگر افراد صاحبفکر شدیم متاسفانه در این بین همکاری سازمان غذا و دارو خوب نبود اما به هر ترتیبی که بود مجوز تولید آن را از استانداری گرفتیم. در ادامه راه این طرح خوب پیش نرفت تا به تولید برسیم چون مسئولین حمایت لازم و کافی را نداشتند.
با توجه به نزدیکی ایام عید نوروز اهدای بسته غذایی به فکر دوستان رسید و در مدت یک هفته ۲۵۰ بسته غذایی تهیه و توزیع کردیم.
عید نوروز هم سه کارگاه تولید ماسک در دانشگاه زینب کبری(س)، فنی و حرفهای مریانج و مسجد صادقیه راهاندازی کردیم که دانشجویان خواهر در سه شیفت مشغول تولید ماسک شدند و توانستیم آنها را در سطح شهر توزیع کنیم.
روز ولادت امام حسین(ع) سه گوسفند ذبح و بین نیازمندان توزیع کردیم، میلاد حضرت علی اکبر(ع) نیز برای افزایش روحیه کادر درمان دو تصمیم خوب گرفتیم، یکی به کادر درمان سه سفر کربلا هدیه بدهیم که با حمایت سردار فرجی؛ جانشین قرارگاه پدافند زیستی استان با حضور در منزل سه تن از کادر درمان این هدایا تقدیم شد.
دومین تصمیمی که داشتیم این بود چطور میتوانیم به کادر درمان بگوییم که به فکر آنها هستیم و با کاری کوچک از این قشر قدردانی کنیم که راه حلی که به ذهن بچهها رسید اهدای بستههای بهداشتی نظیر ماسک n ۹۵، ماسک جراحی، الکل، گان و شیلد به همراه بسته معنوی متبرک به آستان قدس رضوی بود.
روز میلاد امام زمان(عج) هم قرار بود ۱۴ سفر مشهد مقدس به همراه خانوادههای آنها در بین کادر درمان بخش کرونا در صدا و سیمای مرکز استان قرعهکشی شود اما این مجموعه همکاری نکرد و اذیت شدیم.
در این روز بستههای بهداشتی هم تهیه کرده بودیم و نگران بودم ببینم که بازخورد کادر درمان نسبت به آن بستهها چیست و چقدر خوشحال میشوند چون در آن زمان به شدت به این وسایل نیاز داشتند و کمبود وجود داشت، با حضور سردار فرجی در یکی از بیمارستانهای سانتر کرونا برای سرکشی حضور پیدا کردیم و آنها را به کادر درمان توزیع کردیم که اتفاقا خیلی هم خوشحال شدند، به ویژه از حضور سردار برای شنیدن صحبتها و کمبودهایشان بسیار خرسند بودند.
بعد از این اقدامات با دستور حضرت آقا برای رزمایش کمک مومنانه مواجه شدیم که توانستیم با لبیک به این فرمان بستههایی را آماده و توزیع کنیم، در مرحله اول این رزمایش ۴۰ کارت هدیه ۲۰۰ هزار تومانی به محرومین هدیه دادیم و در مرحله دوم یکهزار بسته معیشتی تهیه و در سالروز شهادت حضرت علی(ع) توزیع شد.
در این میان به مبلغ ۵ میلیون تومان از حساب دفتریها که نیازمندان به آنها بدهکار بودند را هم صفر کردیم و شبکهای از سوپرمارکتهای معتمد شکل دادیم که با کمک ما و آنها بدهیها صفر شود.
در مرحله سوم رزمایش کمک مومنانه همزمان با عید سعید فطر پنج گوسفند قربانی و بین نیازمندان توزیع شد، قول ساخت یک خانه برای یک نیازمند هم داده بودیم اما بخاطر کرونا نمیتوانستیم عملی کنیم که با توکل به خدا اخیرا اجرایی شده است.
این خانه در یکی از روستاهای شهرستانهای همدان برای مردی که ۶ فرزند دارد و شرایط زندگیش سخت، ساخته شد که حتی گوسفندانی هم برای گذراندن زندگی این خانواده خریدهایم.
در روز شهادت امام جواد(ع) یکهزار و ۵۰۰ بسته پروتئینی شامل مرغ و گوشت بین محرومین استان و روز عید قربان نیز یک گوسفند قربانی و بین نیازمندان توزیع شد.
با همکاری ستاد اجرایی نیز کلاس آنلاین کنکور برای دانشآموزان برگزار کردیم و با عنایت حضرت مهدی (عج) ساخت یک منزل دیگر هم برای نیازمندی آغاز شد که تاکنون با این اقدامات یک ریالی بدهکار نیستیم و با افتخار میگویم هیچ بودجهای هم نداشتهایم.
در فروردین ماه امسال یک هزار بسته بهداشتی داری ماسک، الکل و ژل بین بیماران خاص استان و مردم حاشیه شهر مثل دیزج، حصار، خضر و سیلو و نیز روستاهایی مانند دولت آباد، حسن آباد، دربند، سرای جوق، حیدره و چنار در کنار برنامه اردوی جهادی توزیع شد.
روز عید غدیر هم ۲۰۰ بسته غذایی و یک هزار و۱۱۰ پرس غذای گرم آماده و توزیع شد و در حال حاظر هم برای کمک رسانی بهتر به محرومین در سه بخش در حال انعقاد تفاهمنامه همکاری هستیم که شامل بخش آموزشی کودکان مستضعف، بخش اشتغال و اعطای وام قرض الحسنه و بخش بهداشت و درمان میشود.
**: هزینه کارهایی که انجام میدهید از کجا تامین میشود؟
شاید باور نکنید اما در هر یک از این برنامهها، وقتی کار را شروع میکردیم یک ریالی پول نداشتیم اما با عنایت حضرت مهدی(عج) و کمک مردم و خیرین تامین شده است.
برای این میگویم عنایت حضرت مهدی(عج)، چون ما یک شعار داریم و اعتقاد قلبی و آن این است که راه ما تا ظهور مهدی موعود(عج) ادامه دارد و معتقدیم کار نشد ندارد و اگر بخواهیم میتوانیم خیلی از کارها را پیش ببریم.
برای تامین هزینهها از پتانسیل شبکههای اجتماعی و کار رسانهای خوب استفاده کردهایم؛ به این شکل که پوستر و لینک پرداخت طراحی و طی یک حرکت هماهنگ توسط همه بچههای دانشجو و سلبریتیهای استان مثل آقای چناری استوری میشد.
راه بعدی از طریق چهره به چهره بود که بچههای گروه با هرکسی که امکان داشت از رئیس دانشگاه و فرمانده سپاه گرفته تا دوست، فامیل و آشنا برای جمعآوری کمکها صحبت میکردند و خوشبختانه آنها هم ترغیب میشدند و نذرهایشان را به این سمت سوق میدادند.
راه بعدی دعوت از مسوولان استان برای حضور در برنامهها بود و بعد در همانجا صحبتهایی انجام و کمکهای جمع میشد.
برگزاری مراسم گلریزان بین بچههای دانشجو و اساتید دانشگاه و یا اقدامات تهاتری با مسئولان باعث میشد کمکهای خوبی جمع شود.
**: از اقدامات تهاتر بیشتر بگویید، چه کارهایی در این زمینه انجام میشد؟
مثلا یکی از مجموعههای انقلابی برای فعالیتهایش نیاز به ساخت کلیپی داشت و هزینه باید پرداخت میکرد اما دوستان دانشجو متخصص در این کاربودند و آن را رایگان انجام میدادند و در قبالش امتیازاتی برای کمک مومنانه میگرفتند.
یا یک نهادی نیاز به نوشتن یک اپلیکیشن داشت که دانشجویان آن را انجام و در اختیار آن مجموعه قرار میدادند و در عوض امتیازاتی برای کمک مومنانه میگرفتند.
از کارهای ابتکاری دیگر انعقاد تفاهمنامه همکاری با موسسات خیریه در بحث آموزش، اعطای وام قرضالحسنه و اقلام بهداشتی و درمانی بود، کار بعدی این بود که تسهیلات ستاد اربعین بسیج دانشجویی به سمت اعطای وام به آسیب دیدگان کرونا رفت و توانستیم کارهایی انجام دهیم.
کار خرید نیازهای روزانه برای گروههای پرخطر و آسیبپذیر در بحث بیماری کرونا نیز از دیگر اقدامات بوده است.
ستاد اجرایی فرمان امام(ره) نیاز به نیرو برای توزیع بستههای معیشتی بین محرومین داشت که دریافت کد ملی افراد و ساخت کلیپ و... برای این نهاد توسط دانشجویان گروه ما انجام شد.
**: بستههای غذایی چطور بین نیازمندان توزیع میشد؟
لیستی تهیه و افرادی شناسایی شده بودند که در مناسبتهای مختلف آنها را زیر پوشش قرار میدادیم، با شیوع کرونا بسیاری دچار مشکلات معیشتی شده بودند که این افراد جدید را هم توسط بچههای دانشجو شناسایی و بین آنها اقلام توزیع شد.
**: اعضای گروه جهادی شهید همدانی شامل چه کسانی میشوند؟
هسته اصلی بچههای ما یک تیم ۱۰ نفره است، آقای صاحبی؛ دانشجوی رشته برق دانشگاه صنعتی، آقای عجمزاده؛ دانشجوی رشته دکتری معدن دانشگاه امیرکبیر، آقای ذاکری؛ دانشجوی رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی همدان، آقای قربانی؛ دانشجوی رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی، خانم وصالی؛ دانشجو رشته دندانپزشکی علوم پزشکی، خانم مالمیر؛ دانشجو رشته معدن دانشگاه صنعتی و خانم حضرتی؛ دانشجو رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی.
بچهها در تمام امور با هم هماهنگ هستند و ایدهای که به ذهن یکی از آنها خطور میکند با بررسی جوانب آن را عملی میکنیم، یک گروه تلگرامی هم تشکیل دادهایم که تمام ریزهزینهها و اقدامات در آن به صورت شفاف اعلام میشود.
**: تاکنون چقدر توانستهاید جمعآوری و به نیازمندان کمک کنید؟
از ابتدای امسال تقریبا چیزی بالغ بر یکمیلیارد تومان به صورت نقدی و غیر نقدی و لجستیکی جمعآوری و کمک شده است.
**: هنگام توزیع بستههای معیشتی با چه واکنشی مواجه میشدید؟
راستش این طور حس میشد که بسیاری از دریافتکنندگان واقعا منتظر کمک باشند چون خیلی از این افراد با شیوع کرونا شرایط سختی را پیدا کرده بودند، عمده مشکلات آنها نبودن کار بود و بیکار شدن به سبب تعدیل نیرو.
این مسائل در روحیه بچهها تاثیر زیادی داشت چون میدیدند مردم در مضیقه هستند و کشور ما ظرفیتهای بسیار زیادی برای کمک دارد و میتوان به یاری هم به ویژه همت مسوولان این مشکلات را حل کرد.
**: دانشجویانی که با شما کار کردهاند ساکن همدان هستند یا از استانهای دیگر هم هستند؟
اکثرا در همدان دانشجو هستند اما برخی ساکن استانهای دیگر میشوند که سعی کردهاند به کارهای استان سروسامان دهند، مثل کارهای طراحی که از راه دور انجام دادهاند و یا برای انجام کاری به همدان آمده و بعد هم به شهر خود بازگشتهاند.
از ظرفیت گروه های جهادی دانشجویی سایر استانها مثل تهران و اراک هم استفاده کردهایم که قدردان زحماتشان هستیم.
**: در مورد ساخت منازل نیازمندان بیشتر بگویید
در شهر همدان خانوادهای با مشکلات زیادی زندگی میکرد که مرد خانه از کارافتاده بود و مادر هم بیمار، تنها فرزندشان هم ترک تحصیل کرده و کارگری می کرد. خانه ۴۸ متری آنها ۱۵ ماه بود که روی سرشان آوار شده بود و با آن وضعیت زندگی میکردند که ما وارد فاز ساخت شدیم و خوشبختانه تاکنون تا پی ساختمان پیش رفتهایم، نیاز به کمک خیرین داریم که بتوانیم کار را به سرانجام برسانیم.
خیرین میتوانند هدایای نقدی خود را به شماره کارت ۶۲۷۳-۸۱۱۱-۳۸۵۷-۷۹۳۴ به نام گروه جهادی ناحیه دانشجویی واریز کنند تا در این زمینه هزینه کنیم.
فرد دیگری هم بیمار عصبی و معتاد بود که یک اتاق ۳۰ متری داشت با ۶ تا بچه و فاقد منبع درآمد که ما توانستیم ابتدا اعتیاد او را ترک دهیم و بعد برایش خانه بسازیم، تعدادی گوسفند هم برای آنها خریدهایم تا از این طریق امرار معاش کنند.
**: از خاطراتی که در این بین داشتید برایمان بگویید
خاطرات زیاد است، نمیدانم از کجا شروع کنم، یادم هست برای هماهنگی روز جوان و هدیه به کادر درمان یک جلسه همفکری کردیم که چکار کنیم کادر درمان روحیه بهتری بگیرند، در این شرایط به این نتیجه رسیدیم مغناطیس حسینی حتما تاثیرگذار است و واقعا هم اینطور بود.
کار را بین بچهها که تقسیم کردیم، قرار شد یکی هماهنگ کند و ببیند که چه کسانی جوان هستند و بیشتر از بقیه زحمت کشیدهاند که اتفاقا به یک زوج پرستار در بیمارستان سینا و یک نیروی خدماتی این مرکز درمانی و یک پزشک جوان که خودش هنگام در مداوای بیماران مبتلا شده بود، رسیدیم.
برای هماهنگی کارها به بیمارستان سینا رفتیم اما اصلا همکاری نکردند با این وجود ناامید نشدیم و با هماهنگی خواستیم به منازلشان برویم که البته رعایت پروتکلهای بهداشتی مد نظر بود، سردار فرجی هم در این برنامه شرکت کردند که اتفاق بسیار خوبی بود، فکر نمیکردم این افراد از حضور سردار که برای خداقوت به منازلشان آمده بود آنقدر خوشحال شوند.
سردار در این دیدارها با یک تابلویی با پیام اینکه «شکر خدا را که در پناه حسینیم» و یک هدیه سفر کربلا از آن خانوادهها قدردانی میکرد و کادر درمان هم گفتند که با این اتفاق احساس نمیکنند، تنها هستند.
در این دیدارها به یک نیروی خدماتی بیمارستان هم هدیه سفر کربلا تعلق گرفت، او هر روز ۲۵ کیلومتر از روستا به شهر همدان را طی میکند تا به محل کارش برسد، وقتی به منزل این فرد رفتیم دیدیم که وضعیت زندگیاش مناسب نیست، در بین صحبت هدیه سفر کربلا که به میان آمد، اشک شوق بر روی چهرهاش نمایان شد و گفت «اگر آقا بطلبد با پدر و مادرم میروم» ما هم از این اتفاق بسیار خوشحال بودیم که گویی دنیا را به ما داده باشند.
خاطره دوم این است که روزی تلفنم زنگ خورد و یکی از بچههای دانشگاه از وضعیت زندگی خانوادهای برایم گفت که چطور صاحبخانه اثاثیه منزل آنها را بیرون ریخته و حال مناسبی ندارند و همسر خانواده فوت کرده و خانمی با سه بچه نمیداند چه کار کند، به او گفتم که حتما باید کاری کنیم و با یکی از اساتید دانشگاه در این مورد صحبت کردم که از قضا او خانه خالی داشت و اجازه داد که آنها به آنجا بروند و ساکن شوند.
با بچهها که صحبت کردیم، مبلغی هم جمع شد و بدهیهای این خانواده تسویه شد، ادامه کار نوبت یاد دادن ماهیگیری به آنها بود که با یکی از تولیدیهای پوشاک همدان هماهنگ شدیم تا مادر بچهها بتواند یک چرخ خیاطی داخل منزلش بگذارد و شروع به خیاطی کند، شکر خدا در حال حاضر مشکل خاصی ندارند.
**: ممنون از اینکه وقتی را برای صحبت با ما اختصاص دادید، در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
ممنون از شما، امیدوارم هرچه زودتر بیماری کرونا ریشهکن و مشکلات مردم حل شود، به امید روزی که بتوانیم خود را برای ظهور منجی عالم بشریت آماده کنیم.