به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
مصاحبه زنده اخیر شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی با مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، علاوه بر آنکه تصویرهای قبلیای را که از شخصیت او وجود داشت زنده کرد، ماهیت رسانه استعماری انگلیس را برملا ساخت. در قسمتی از مصاحبه جان بولتون با بیبیسی، خبرنگار این شبکه از او -که در فضای رسانهای و سیاسی به مرد سبیلو مشهور است- در خصوص نحوه براندازی نظام جمهوری اسلامی پرسید که گفتگوهای رد و بدل شده میان او و خبرنگار، نکات در خور تأملی را آشکار میسازد.
نخست، تلاش عجیب و معنادار مجری رسانه ملکه است که گویی به کلی فراموش کرده ژست بیبیسی در همه این سالها رویکرد حرفهای به خبرپراکنی بوده است. او تمام آداب ظاهری را به کنار مینهد و در قامت نماینده اپوزیسیون جمهوری اسلامی ظاهر میشود. مجری که از قضا شناسنامه ایرانی دارد، پنهان نمیکند که چه قدر مشتاق حمله نظامی امریکا به ایران است و چندبار با پریدن در میان سخنان مصاحبه شونده، میکوشد او را به این نقطه برساند که برای سرنگونی نظام، باید به سرزمین مادریاش حمله کرد! آش آنقدر شور میشود که بولتون عصبانی شده و از ورود مکرر مجری ظاهراً ایرانیالاصل بیبیسی به کلامش بر میآشوبد و تهدید میکند که اگر این روند ادامه یابد، دیگر پاسخ نخواهد داد.
نوع برخورد این خبرنگار و مجری زن رسانه استعماری انگلیس، در واقع تصویر تمامنمایی از بسیاری از پادوهای سیاسی و رسانهای استعمار است که از ایرانی بودن تنها شناسنامه و قدرت تکلم به زبان مادری را نگاه داشتهاند. افراد به ظاهر خبرنگاری که گرایش سیاسیشان بر فعالیت حرفهای و رسانهایشان غلبه یافته و چه بسا که در قالب یک اپوزیسیون برانداز ظهور مییابند و البته بدتر از آن که «بیوطنی» و سرسپردگیشان تا حدی پیشرفته است که نه تنها از حمله نظامی به وطن شان ناراحت نمیشوند، بلکه سودای آن را نیز در سر میپرورانند.
اما نکته مهمتر در مصاحبه بولتون با بیبیسی فارسی- که نباید از کنار آن به سادگی گذشت- پاسخی است که این عضو جداشده از کابینه ترامپ به خبرنگار در خصوص راهکار موفقیت شورش و اغتشاشات میدهد. او صراحتاً از ضرورت ایجاد انشقاق میان رهبری نظام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سخن میگوید. هر که اندک آشنایی با ساختار و وضعیت سپاه داشته باشد، میداند که این نهاد انقلابی از ابتدا متصل به ولایت شکل گرفته و توسعه یافته و جدایی آن از رهبری انقلاب خیال خامی بیش نیست. به طور کلی باید گفت حتی تصور جدا شدن سپاه از ولایت نیز چندان ممکن نیست، اما اینکه چنین جمله خیالپردازانهای را فردی که در سیاستگذاری کاخ سفید علیه انقلاب اسلامی حضور داشته است به زبان میآورد، در واقع مبنای بخشی از طراحیهای راهبردی نظام سلطه بوده است.
آرزوی جدا کردن بازوی ولایت و بی اثر کردن آن چیزی نیست که غرب اولین بار مطرح کرده باشد و احتمالاً مدتهای مدیدی است که به عنوان پل پیروزی کاخ سفید تلقی میگردد، اما بولتون و همپالگیهایش این خیال خام را همچون اوهام گذشته با خود به گور خواهند برد. هنوز از یاد نبردهایم که مرد سبیلو چگونه آرزو میکرد انقلاب اسلامی چهلمین سالگرد پیروزیاش را نبیند و اکنون خود او دیگر رنگ اتاق مشاور امنیت ملی کاخ سفید را نمیبیند!