به گزارش مشرق، درباره قیام تاریخی امام حسین علیه السلام و حرکت آن حضرت به سوی شهر کوفه سؤالات و نکات زیادی وجود دارد. شاید عدهای تصور کنند امام حسین علیه السلام که بنا بر علم الهی از سرانجام و شهادت خود آگاه بودند، چرا مسیری را طی کردند که منجر به شهادت ایشان شد؟ و یا در حالی که آن حضرت بارها در طول عمر شریف خود شاهد بیوفایی و پیمانشکنی مردم کوفه بودند و میدانستند که همین مردم کوفه چه ظلمهایی به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام روا داشتند، پس به چه دلیلی جواب نامه همین مردم را داده، دعوت آنها را اجابت کرده و به سوی آنها حرکت کردند؟ اصولاً چرا حضرت اباعبدالله علیه السلام در مدینه یا مکه نماندند و یا راه سرزمین دیگری مانند یمن را در پیش نگرفتند؟
خبرنگار ما در گفتوگویی که با حجتالاسلام و المسلمین حسین فاضلی، استاد حوزه و کارشناس اسلامی، انجام داده درصدد یافتن پاسخ این نوع سؤالات و نکات در قیام تاریخی حضرت سیدالشهدا علیه السلام پرداخته است.
آن طور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، امام حسین علیه السلام نمیتوانستند حکومت یزید بن معاویه ملعون را تحمل کنند. چون اصلاً او را لایق حکومت نمیدانستند و اطاعت از کسی که روزگار و زندگی او در لهو و لعب و شکار میگذشت و حتی به فسق و فجور مشهور بود، جایز نمیدانستند. حتی یزید آنقدر مشغول فسق بود که ابن زیاد که در خدمت او بود هم به این موضوع اشاره میکرد. نمونهاش زمانی است که وقتی یزید در سال 63 هجری یعنی دو سال بعد از واقعه عاشورا، عبیدالله بن زیاد را مأمور کرد که به مدینه برود و عبدالله بن زبیر را در مکه محاصره کند، ابن زیاد این دستور یزید را رد کرد و گفت: من برای این فاسق (یعنی یزید) در چیز را با هم جمع نمیکنم: یکی قتل حسین فرزند رسول خدا صلوات الله علیه و دوم تاختن به کعبه. به همین دلیل از این مأموریت سر باز زد و عذرخواهی کرد.
در عین حال عبدالله بن زبیر هم وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید سخنانی در جمع مردم گفت که: «حسین علیه السلام کسی نبود که قرآن را به غنا بدل کند و گریه از ترس خدا را به حداء (نوعی آواز) مبدل کند و شرب خمر را جانشین روزه و شکار را جایگزین مجالس ذکر خداوند کند.» درواقع او با این مطالب کنایهای به یزید زد و اشاره کرد که او فاسق است. از طرف دیگر نوع رسیدن یزید به خلافت برخلاف اصول اسلام بود و معاویه در دوران خودش با زور برای او بیعت گرفته بود. این در حالی است که خلافت مسلمانان طبق اعتقاد شیعه موضوع مهمی است که باید به نص پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله یا امام معصوم علیه السلام باشد و یا طبق اعتقاد برادران اهل سنت باید با انتخاب اهل حل و عقد مسلمانان و از روی اختیار و آزادی باشد. اما هیچ کدام از این شرایط در به خلافت رسیدن یزید رعایت نشده بود. همین موضوع نشان میداد که معاویه با روش سلطنتی حکومت خودش را به پسر ملعونش منتقل کرده بود.
دلایل توجه امام حسین به درخواست کوفیان
در مورد حرکت امام حسین علیه السلام به سمت کوفه، یک سؤال برای عدهای از مردم پیش میآید مبنی بر اینکه مگر امام با آنهمه سابقه مردم کوفه و آگاهی خود، خطر نفاق و رویگردانی آنها را پیشبینی نمیکردند؟
درست است که ما شیعیان میدانیم امام از عواقب و نهایت هر امر و کاری آگاه است و به علم الهی که به او عطا شده است، بصیرتی دارد که میتواند سرانجام هر امری را پیشبینی کند. بنابراین امام حسین علیه السلام حتماً عواقب خروج خود از مکه و راه افتادن به سوی کوفه را میدانستند و از هر کسی بهتر و بیشتر آگاه بودند که مردم کوفه در دوران حکومت و امامت پدر بزرگوار ایشان، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، چه با آن حضرت کردند و چگونه همین مردم برادر آن حضرت یعنی امام حسن علیه السلام را تنها گذاشتند به طوری که حتی نزدیک بود که آن امام را تسلیم معاویه کنند.
با این توضیحات نامههای مردم کوفه امام حسین علیه السلام را از حال و اوضاع آنها غافل نمیکرد.
همین طور است. امام حسین علیه السلام میدانستند که مردم کوفه حتی در دوران خود حضرت میتوانستند از جناب حجر بن عدی و دیگر شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام دفاع کنند و حکومت زیاد بن ابیه را تحمل نکنند تا او به راحتی سب امام علی علیه السلام را بر بالای منبر بگوید. اما همین مردم در برابر سب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم ساکت نشستند و هیچ اقدامی انجام ندادند.
آگاهی نسبت به عهدشکنی و بیوفایی کوفیان
با این وجود امام حسین علیه السلام میدانستند که امکان دارد مردم کوفه به وعده و درخواست خود مبنی بر حضور امام در کوفه و یاری آن حضرت وفا نکنند. پس چرا به سمت کوفه راه افتادند تا در بیابانها اسیر لشکر همین مردم نامرد شوند؟
دقت کنید که امام حسین علیه السلام نمیتوانستند حکومت یزید بن معاویه ملعون را تحمل کنند. چون اصلاً او را لایق حکومت نمیدانستند و اطاعت از کسی که روزگار و زندگی او در لهو و لعب و شکار میگذشت و حتی به فسق و فجور مشهور بود، جایز نمیدانستند.
اقرار ابن زیاد و عبدالله بن زبیر به فسق یزید
حتی یزید آنقدر مشغول فسق بود که ابن زیاد که در خدمت او بود هم به این موضوع اشاره میکرد.
چطور؟
نمونهاش زمانی است که وقتی یزید در سال 63 هجری یعنی دو سال بعد از واقعه عاشورا، عبیدالله بن زیاد را مأمور کرد که به مدینه برود و عبدالله بن زبیر را در مکه محاصره کند، ابن زیاد این دستور یزید را رد کرد و گفت: من برای این فاسق (یعنی یزید) در چیز را با هم جمع نمیکنم: یکی قتل حسین فرزند رسول خدا صلوات الله علیه و دوم تاختن به کعبه. به همین دلیل از این مأموریت سر باز زد و عذرخواهی کرد.
در عین حال عبدالله بن زبیر هم وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید سخنانی در جمع مردم گفت که: «حسین علیه السلام کسی نبود که قرآن را به غنا بدل کند و گریه از ترس خدا را به حداء (نوعی آواز) مبدل کند و شرب خمر را جانشین روزه و شکار را جایگزین مجالس ذکر خداوند کند.» درواقع او با این مطالب کنایهای به یزید زد و اشاره کرد که او فاسق است.
از طرف دیگر نوع رسیدن یزید به خلافت برخلاف اصول اسلام بود و معاویه در دوران خودش با زور برای او بیعت گرفته بود. این در حالی است که خلافت مسلمانان طبق اعتقاد شیعه موضوع مهمی است که باید به نص پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله یا امام معصوم علیه السلام باشد و یا طبق اعتقاد برادران اهل سنت باید با انتخاب اهل حل و عقد مسلمانان و از روی اختیار و آزادی باشد. اما هیچ کدام از این شرایط در به خلافت رسیدن یزید رعایت نشده بود. همین موضوع نشان میداد که معاویه با روش سلطنتی حکومت خودش را به پسر ملعونش منتقل کرده بود.
با این توضیحات، امام حسین علیه السلام که خود شایستهتر از همه برای مقام خلافت بود و نامههای مردم کوفه با اینکه قابل اطمینان نبود، برای آن حضرت تکلیف شرعی ایجاد میکرد که با همه قوا در راه تحقق اهداف اسلامی برخیزد و هر نوع تعلل را در این کار خلاف وظیفه و تکلیف شرعی خود میدانست.
تکلیف شرعی حضرت سیدالشهدا علیه السلام
یک سؤال دیگر در اینجا مطرح میشود مبنی بر اینکه اگر امام حسین علیه السلام میدانستند این مسیر به شهادت ایشان میشود، به چه دلیل خود را به مهلکه انداختند؟
به این علت که امام حسین علیه السلام با این عمل خود میخواستند مسیر فداکاری و زیر بار زور نرفتن و همچنین دفاع از حق و پافشاری در راه عقیده را به مردم تاریخ آموزش بدهند. اگر امام حسین علیه السلام این مسیر را در پیش نمیگرفتند و مقابل حکومت یزید نمیایستادند یا جواب نامههای مردم کوفه را نمیدادند، چطور میتوانستند این حقایق را در تمام تاریخ تبیین کنند و در پاسخ مردمی که آن حضرت را نمونه تقوا و مثل اعلای یک شخصیت اسلامی میدانستند چه میگفتند؟
ظلمی که عبدالله بن زبیر در حق اسلام و کعبه کرد
در این میان چه تفاوتی وجود دارد بین امام حسین علیه السلام با عبدالله بن زبیر که او هم در راه اعتقاد خودش در برابر یزید ایستادو در آخر هم کشته شد؟
درست است که عبدالله بن زبیر هم مقابل یزید ایستاد، اما او در ابتدا قیام نکرد بلکه منتظر فرصت بود و حتی در پناه مکه و کعبه ماند به این دلیل که آنجا را جای امن میدانست و خدای متعال جنگ و کشتار در آنجا را نهی فرموده است. به همین دلیل عبدالله بن زبیر در همان مکه ماند و با این کارش لطمه بزرگی به جهان اسلام زد.
چرا؟
چون یزید و حصین بن نمیر و عبدالملک بن مروان و حجاج بن یوسف کسانی نبودند که حرمت کعبه را نگه دارند و از جنگ و کشتار در آن ابایی داشته باشند. وقتی عبدالله بن زبیر در همان مکه و در پناه کعبه ماند و بیرون نیامد، این کار او باعث شد که حجاج بن یوسف و حصین بن نمیر به دستور یزید وارد مکه بشوند و حرمت کعبه را بشکنند و طبیعتاً احترام آیه شریفه «و من دخله کان آمنا» را هم شکستند. پس بدون شک بخشی از این توهین و هتک حرمت بیتالله الحرام، بر عهده عبدالله بن زبیر است.
جالب اینکه امام حسین علیه السلام هم قبلاً این سرانجام را میدانستند و به عبدالله بن زبیر فرموده بودند که: «اگر در یک وجبی بیرون از خانه خدا کشته شود، دوستتر دارم از اینکه در خود خانه خدا کشته شوم و اگر در دو وجبی خانه خدا کشته شوم، بهتر از آن است که در یک وجبی آن کشته شوم. اگر در لانه یکی از این جانوران باشم، من را بیرون خواهند آورد و حق من را پایمال خواهند کرد که یهودیان حرمت روز شنبه را پایمال کردند.»
از این بیان امام این طور میتوان نتیجه گرفت که آن حضرت میدانستند کشته خواهند شد و ترجیح دادند که این امر بیرون از کعبهروی بدهد. درست است؟
بله. چون امام حسین علیه السلام میخواستند توهینی به بیتالله الحرام نشود و حرمت قرآن و اسلام هم محفوظ بماند، حتی اگر نامردان امام زمان خود را به شهادت برسانند. این فداکاری امام با کاری که عبدالله بن زبیر کرد، تفاوت بسیار زیادی دارد.
ضرورت انتخاب مسیر کوفه به جای یمن
پرسش دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که چرا امام حسین علیه السلام جای دیگری مانند یمن نرفتند. چون ظاهراً این پیشنهاد را عبدالله بن عباس به آن حضرت داده بود و در عین حال مردم یمن به بدسابقگی و عهدشکنی مردم کوفه نبودند.
دقت کنید که امام حسین علیه السلام نمیخواست قیامی کوتاهمدت و کم اثر داشته باشند و بلکه میخواستند مخالفت خود با حکومت بنیامیه و را به طور آشکار برای همه مردم جهان در تمام تاریخ نشان بدهند و نماد ایستادگی حق مطلق در برابر ظلم و کفر باشند. این امر وقتی محقق میشد که قیام در سرزمین عراق بیفتد، چون عراق مرکز بزرگترین تجمع اسلامی بود و شهرهای کوفه و بصره هم در آن منطقه قرار داشتند. اما یمن این امکان را نداشت و از مرکز اسلامی هم دور بود.