مداحان اهل بیت (ع) در برهههای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی نقشآفرین بودند؛ به حدی که میتوان گفت در شکلگیری انقلاب و بقای آن تاکنون، مداحان اثرگذار بودند و هرجایی که نیاز بوده است به میدان آمدند و وظیفه تبلیغی و فرهنگی خود را ایفا کردند تا بسیج نیروها برای خنثیسازی تلاشهای دشمنان را ایجاد شود.
تصویری از نادعلی کربلایی در دفاع مقدس
مداحی که پدر ۳ شهید بود
در دوران دفاع مقدس نیز مداحان بسیاری حضور داشتند که از جمله آنها میتوان به حاج نادعلی کربلایی از مداحان مشهور غرب تهران اشاره کرد که هم خود رزمنده بود و هم سه فرزندش محسن، مجید و حسین کربلایی در دفاع مقدس به شهادت رسیدند.
حاج نادعلی در سال ۱۳۰۱ شمسی در قلعه جی تهران به دنیا آمد. به علت فقر از سن ۸ سالگی مجبور به کار شد؛ تنها دو سال نخست ابتدایی را در مدرسه روزانه درس خواند و بقیه تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در مدرسه شبانه ادامه داد. مادر بزرگش از ۸ سالگی سرپرستی نادعلی را برعهده گرفت. او که قرآن را از حفظ بود و با سر سوزن ذوقی که داشت، شعر هم میگفت،کربلایی را از کودکی به شعر و شاعری علاقهمند کرد. به حدی که او حتی گاهی با مادربزرگ مشاعره هم میکرد.
کارهایی که نادعلی کربلایی در طول عمر خود کرد
نادعلی کربلایی از کودکی برای گذران زندگیاش کارهای زیادی را تجربه کرد، از کشاورزی و گاوداری گرفته تا چند سالی خرازی و نانوایی، اما این مشاغل راضیاش نکرد؛ علاقهاش به اهل بیت (ع) بالاخره او را در جرگه مداحان قرار داد و تا آخر عمر جز مداحی کار دیگری انجام نداد. کربلایی در آغاز راه، بسیار سعی کرد نوحههایش را خود بسراید، اما توفیقی نیافت تا اینکه حادثهای زمینه اجابت این خواسته را فراهم کرد.
مصطفی خورسندی از شاگردان نادعلی کربلایی
حادثهای که زندگی نادعلی را تغییر داد
حاج مصطفی خورسندی، رئیس کانون مداحان و شاعران آئینی و از شاگردان حاج نادعلی میگوید: «حاجی تصادفی میکند که پایش کاملاً از کار میافتد. در بیمارستان به او میگویند باید قطع شود. او میگوید باید از کسی اجازه بگیرم. خودش میگفت: «رفتم مشهد و شروع به گریه کردم. استادم به من گفته بود با امام رضا (ع) با تکلف صحبت نکن و ساده خواستهات را بگو. در حال صحبت بودم که فردی با لکنت زبان که به او «لالی» میگفتند، به حرم آمد و با همان نوع تکلمش گفت: یا امام رضا این مداح و شاعر شماست، کمکش کن. او میگفت و من گریه میکردم تا بیهوش شدم. به هوش که آمدم، بلند شدم و راه افتادم و کلاً عصا را جا گذاشتم. بعد از چند قدمی یادم افتاد که این مشکل را داشتم. برگشتم و عصاها را برداشتم و از حرم خارج شدم.» نادعلی کربلایی دیده بود که پردهها کنار رفته و چهره واقعی افراد را میبیند. به کنار ضریح برمیگردد و میگوید یا امام رضا من طاقت چشم باطنی را ندارم. آن را از من بگیر. بعد از آن، ایشان طبع شعریاش باز میشود.»
نادعلی کربلایی همان لحظه از امام هشتم (ع) خواست تا طبع شعر و صدای خوش به ایشان عنایت کند. هنوز از دلش نگذشته بود که همان جا طبعش گویا میشود و میسراید: «سلمان صفت، تو میکده دل خراب کن/ تا دل شود ز موهبت مصطفی درست».
تصویری قدیمی از مداحی حاج نادعلی کربلایی
به ملکالموت بگویید بعد چاپ کتاب بیاید!
کربلایی از آن پس به سرودن شعر پرداخت و حاصل ۳۰ سال شاعری ایشان، ۱۴ جلد کتاب شامل ارمغان کربلا ۱، ارمغان کربلا ۲، ارمغان کربلا ۳، شکوفههای غم ۱، شکوفههای غم ۲، ارمغان شهید، شهید گمنام، دیوان طالع، دیوان راهیان نور، دیوان کاروان عشق، دیوان گلزار کربلایی، مقتل سالار شهیدان، فاطمه زهرا (س)، صحیفه ایثار و نوحهسرایان است.
خورسندی میگوید: «زمانی که استاد، کتاب شعر ارمغان ۲ خود را برای چاپ فرستاده بود، حالش به شدت بد میشود، به حدی که او را رو به قبله قرار میدهند و به نوعی تمام میکند. خودش تعریف میکرد: دیدم انسان قد بلند و زیبارویی که یک دسته ریحان در دست دارد، سمت من آمد. احساس کردم ملکالموت است. گفتم یا حسین یا حسین، به من گفتند امام حسین کنارت است، حرفت را بگو. من دست ایشان را دیدم، اما صورتش را ندیدم. به ایشان گفتم: من شب تا صبح بیداری کشیدم و شعرها را نوشتم، اما چاپ نشده است به ملک الموت بگویید برود بعد از چاپ بیاید. تعریف میکرد، ملکالموت دست به سینه گذاشت و عقب عقب رفت.»
حالا قصه را از زبان خود حاج نادعلی بشنوید:
محمد بازوبند از شاگردان نادعلی کربلایی
مهر تو را به عالَم امکان نمیدهم
اشعار نادعلی کربلایی در میان مداحان، بسیار مشهور است، اما شاید نوحهای که خود بارها برزبان جاری میکرد، جذابیت خاصی داشته باشد. حاج محمد بازوبند از مداحان پیشکسوت و از پامنبریها و شاگردان مرحوم نادعلی کربلایی میگوید: «حاجی کتابهای شعر و مداحی زیادی نوشته است و به شعرهایش خیلی علاقه داشت؛ چون آنها را هدیه امام حسین (ع) میدانست. از میان شعرهایی که گفته بود، بارها میشنیدم که شعرهایی را زمزمه میکند، اما اینها را بیشتر از او شنیده بودم: «مهر تو را به عالَم امکان نمیدهم/ این گنج پربهاست من ارزان نمیدهم/ نام تو را به نزد اجانب نمیبرم/ چون اسم اعظم است به دیوان نمیدهم» یا «هر روز زنم بوسه به خاک قدمت/ چون تربت تو مُهر نماز است حسین».
مرحوم نادعلی کربلایی در کنار مرحوم حاج امیر سعیدینیا (بنیانگذار هیأت مادر) و مرحوم حاج علی بهاری، از پیرغلامان خوشصدای و خوانندگان رادیو ایران
کپی کاربنی کربلایی از روی نوحهها
در دوران دفاع مقدس و پس از آن جلسات یادواره و بزرگداشت شهدا برگزار میشد که نادعلی کربلایی یا خود در آنها حضور پیدا میکرد و یا شاگردانش را دعوت میکردند، اما نکته جالب آن است که نادعلی برای تک تک این مراسم براساس نظر مداحان، شعر متناسب میسرود.
حاج نادعلی به خوشقولی شهرت داشت و هروقت به کسی قول میداد، به طور حتم به وعدهاش عمل میکرد؛ خورسندی میگوید: «ایشان با دستخط خود نوحه مینوشت. گاهی برای چند نفر نوحه مینوشت. کاربن میگذاشت تا دو یا سه کپی تهیه شود و بالای هرکدام اسم مداح مینوشت. نادعلی کربلایی همواره تا صبح بیدار بود و هیچگاه نماز شبش ترک نمیشد. تا صبح نوحهها را میسرود، بعد از نماز صبح میخوابید و مداحان نیز راس ساعتی که مقرر بود، به منزلش میرفتند و نوحه را دریافت میکردند. در مواردی حاج آقا به اسم شهید یا شهیدان نوحه طراحی و به ما ارائه میکرد و بابت این کار نیز یک ریال توقع مالی نداشت.»
تصویری از حاج نادعلی کربلایی در آموزش تیراندازی
تصویری از حاج نادعلی کربلایی در کنار سایر زرمندگان دفاع مقدس در جزیره مجنون
مداحی که عامل به سخنانش بود
کربلایی معتقد بود: مداح اهل بیت (ع) باید خود بهترین و نخستین عملکننده به آن چیزی باشد که میگوید و همیشه با وضو به مجالس وارد شود. خورسندی میگوید: «نادعلی کربلایی در دوران پیرمردی خود هم به عنوان رزمنده و هم برای تبلیغ در جبههها حضور پیدا کرد و خود لباس رزم پوشید تا روحیه افراد را بالا ببرد. او در زمان شهادت هیچ کدام از فرزندانش اشک نریخت و این شهادت را از الطاف خدا میدانست. نادعلی کربلایی تنها در زمان درگذشت همسرش اشک ریخت و گفت: پشتوانه خود را در زندگی از دست دادم.»
مصطفی خورسندی، مدیرعامل خانه مداحان و از شاگردان حاج نادعلی کربلایی
استاد باید مانند دستگاه تنظیم باد باشد
حاج نادعلی کربلایی برای هر مناسبتی، شعر مناسب پیدا میکرد و بسیار کتاب میخواند و تأکید داشت که برای مستمعانش مطالب تازه بخواند؛ پای منبرهای نادعلی کربلایی شاگردان زیادی تربیت شدهاند که امروز نام و یاد استاد زینت منبرهایشان است. نوع کلاس مداحی او سنتی بود و شاگردان باید در کلاس نوحههای ارائه شده را میخواندند و نکات تذکر داده میشد. البته روند او به این گونه بود تا حرمت و احترام شاگرد حفظ شود؛ بنابراین ممکن بود، نکات و ضعفهای افراد را به صورت دسته جمعی بیان کند تا فردی به صورت انفرادی خطاب نشود. استاد جزوات را متناسب با هرمناسبت کپی کاربنی میگرفت و به شاگردان میداد؛ یعنی خودش با دستخط خود مطالب را مینوشت و برای کپی گرفتن، کاربن میگذاشت. خورسندی میگوید: «استاد روزهای جمعه کلاس مداحی در خانهاش برپا میکرد که زحمت پذیرایی و تدارکات این کلاس برعهده همسرش بود. او معتقد بود استاد باید مانند دستگاه تنظیم باد باشد، اگر شاگردی خیلی مغرور شد و هوا برش داشت، باید بزند و باد او را خالی کند و اگر ضعیف شده بود، باید او را تحویل بگیرد تا اعتماد به نفسش را به دست آورد.»
مرحوم نادعلی کربلایی در حال نوحهخوانی میان رزمندهها
اخلاص نادعلی کربلایی زبانزد بود
نادعلی کربلایی اخلاص بسیار زیادی داشت؛ به حدی که میان هرکس که او را دیده، این امر زبانزد است. نادعلی کربلایی اهل مراقبه بود. او زندگی سادهای داشت، با قرآن مانوس بود و شبها را به دعا و مناجات میگذارند. خورسندی میگوید: «زمانی استاد در مشهد بود که به او گفتند، دختر خانمی را دکترها جواب کردهاند و از شما طلب دعا دارند. ایشان توسلی به حضرت رقیه (س) کرد، اشکی ریخت، قندی برداشت و به قطره اشک خود زد و گفت به آن دختر دهید تا بخورد، شفا میگیرد و آن فرد شفا هم میگرفت. یعنی تا این میزان اعتقاد و اعتماد به اشک بر اباعبدالله الحسین (ع) داشت. در مدتی که با او بودم ندیدم حتی مکروهی از او سر بزند.»
کربلایی داغش را پنهان میکرد
نادعلی کربلایی تا زمان حیاتش یک فرزندش به شهادت رسیده بود و یکی هم مفقود بود و دیگری در بستر جانبازی بود که او نیز بعد از وفات پدرش به شهادت رسید. او در فراق آن فرزند مفقودش میسوخت. خورسندی میگوید: «نادعلی کربلایی، سفری به کربلا میرود. در آن زمان یکی از فرزندانش شهید بود و فرزند دیگرش مفقود بود. او به امام حسین (ع) عرضه داشت شما دو فرزندت شهید شده است؛ یکی روی سینهات و دیگری پایین پای شماست، اما من یک فرزندم را ندیدم. عنایتی کنید تا او را ببینم. خانوادههای شهدا و به خصوص نوکران امام حسین (ع) اعتقاد داشتند که «لْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فی وَجْهِهِ، َحُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ، مومن شادیاش در چهرهاش است، اما ناراحتیاش در قلب اوست.» این خانواده داغ خود را بروز نمیدادند.»
حاج اکبر بازوبند، پیرغلام اهلبیت علیهمالسلام و از شاگردان مرحوم حاج نادعلی کربلایی
آنکه را دوست داشتی، دیدی
حاج نادعلی کربلایی بر اثر سکته مغزی به مدت سه سال در بستر بیماری افتاد و در ۶ اسفند ۱۳۸۲ دار فانی را وداع گفت. حاج اکبر بازوبند، یکی از مداحان و شاگردان نادعلی کربلایی که لحظه وفات، بالای سر حاج نادعلی بوده است، میگوید: «در آخرین ساعات که دیگر نفسهای کربلایی به شماره افتاده بود و چشمانش دیگر بسته شده بود، کنارش رفتم و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم و از خانواده خواستم که یک مُهر به من بدهند؛ مهری آوردند که تربت امام حسین (ع) بود. آن را بر پیشانی کربلایی گذاشتم. وقتی به «شفاعة الحسین یوم الورود» رسیدم دیدم کربلایی نیمخیز شد و سه بار به حالت سلام دادن حرکت کرد. دوباره چشمهایش را بست. در آن لحظه در دل گفتم کربلایی آنکه را دوست داشتی، دیدی؛ هنوز از منزلشان خیلی دور نشده بودم که تماس گرفتند و گفتند: کربلایی فوت کرده است.»
خانه ابدی این مداح با اخلاص اهل بیت (ع) در قطعه ۷۶ بهشت زهرا (س)، ردیف ۱۵۶ قرار دارد. امشب و در شب جمعه هفته دفاع مقدس به مزار او سری بزنید و کسب نور و معرفت کنید.
مزار مرحوم حاج نادعلی کربلایی در بهشت زهرا