به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: مسعود دانشمند به روزنامه آرمان گفت: حرف اصلی این است که ما چگونه میتوانیم اشتغال را توسعه دهیم و تورم را کنترل کنیم تا قدرت خرید مردم افزایش یابد؟ وزیر جدید باید در این مورد برنامه ارائه کند وگرنه با یک گردش در سطح شهر هر کالایی را به هر اندازه که بخواهید موجود است. هر نوع کالایی را که مردم بتوانند بخرند و هر اندازه که نیاز داشته باشند قابل تهیه است، اما قیمتهای فزاینده و بالا و توان پایین مردم در خرید، اجازه تأمین نیازشان را نمیدهد. تخممرغ دو هزار تومانی، پنیر کیلویی 100 هزار تومانی و گوشت را چگونه مردم با حقوق ماهیانه دو تا سه میلیون تومان میتوانند تهیه کنند؟ موضوع این است که فاصله زیاد بین قیمت کالاها و دستمزدها باعث شده تا مردم قدرت خرید خود را از دست بدهند. بنابراین حرف آقای وزیر تازه به کرسی نشسته باید این باشد که بتواند قدرت خرید مردم را افزایش دهد، تورم را کنترل کرده و اشتغال را توسعه دهد. نباید مانند مدیرانی حرف بزنیم که گفتند حقوق کارکنان دولت را 25 درصد افزایش میدهند؛ این کار قیمت کالا و خدمات و... را 30 درصد افزایش خواهد داد و فاصله باز هم بیشتر میشود و به همین دلیل باید فاصله بین دستمزد و قیمت را کاهش دهیم. کاهش این فاصله اولاً از اشتغال و دوما از کنترل تورم حاصل خواهد شد.
وی در پاسخ این سؤال که در مدت زمان باقی مانده برای دولت دوازدهم، آیا زیرساختها برای اجرای برنامههای وزیر جدید صمت مهیاست؟» میگوید: ما نباید به این فکر کنیم که چون یکسال از دوره این دولت باقی مانده باید همه کارها در این مدت انجام شود، با پایان کار این دولت، کشور همچنان به راه خودش ادامه خواهد داد، بنابراین باید برنامه را برای دوره پنج یا 10 ساله بریزیم و اگر برنامهریزی درست باشد هر دولت دیگری هم سر کار بیاید ناچار به ادامه همین برنامه است. مگر ما در حال حاضر برنامه پنج ساله و هفت ساله نداریم؟ داریم و هر دولتی هم که بیاید باید برنامه پنج ساله را اجرا کند. مگر ما افق 1404 نداشتیم؟ بنابراین دولتها موظف هستند طبق برنامه مصوب مجلس عمل کنند و حتی اگر برنامه نقص دارد باید اصلاحیه آن را به مجلس ببرند و بعد از اصلاح، برنامه را ادامه بدهند.
مسعود دانشمند با اشاره به نیمه تعطیلی برخی واحدهای تولیدی گفت؛ اینکه این واحدها مواد اولیه ندارند،قیمتها بالاست، سرمایه در گردش آن کم است و نمیتواند مواد اولیه بخرد و تولید کند، حقوق کارگر را با قیمت فروش کالاهایش نمیتواند پرداخت کند، مردم قدرت خرید کالاهایی که تولید میشود را ندارند پس سرمایهاش برنمیگردد؛ مشکلاتی هستند این واحدها را در یک چرخه باطل قرار داده است. برای اینکه بتوانیم این چرخه را در مسیر مثبت قرار دهیم باید تورم را کنترل کرده و سرمایه در گردش را بالا ببریم و قیمت کالای تمام شده در این واحد تولیدی را با افزایش بهرهوری در حد قابل قبول کاهش دهیم.