به گزارش مشرق، فدراسیون در روزهایی که جامعه فوتبالی برای برگزاری مجمع انتخاباتی و مشخص شدن رئیس جدید لحظه شماری می کند، تصمیماتی می گیرد که در نوع خودش بی نظیر است.
انتصاب های اخیری که صورت گرفته، به طرز عجیبی، باورنکردنی و قابل تامل است. نوشتن از تک تک تصمیم گیری ها یادداشت های متفاوتی را می طلبد؛ از بازگشت فریدون اصفهانیان به کمیته داوران تا انتخاب روز گذشته برای تیم ملی جوانان!
انتخاب روز گذشته که در سکوت خبری صورت گرفت و در سایت رسمی فدراسیون از سرمربیگری داود مهابادی منتشر شد، مجموعه ای از شاهکارهای تصمیم گیری اخیر است. نه اینکه بخواهیم داود مهابادی را که سالهاست در قامت سرمربی در این فوتبال در حال فعالیت است نقد کنیم و او را فردی نالایق بدانیم اما بابت انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان نقدهای جدی وجود دارد.
معمولا ملاک انتخاب سرمربی برای تیم های رده پایه، موارد مشخص و تعریف شده ای است. مواردی که اکثر کشورهای صاحب برنامه ریزی، روی همان اصول، انتخاب های خود را انجام می دهند. چه اتفاقی می افتد که در فوتبال ایران این اصول دیده نمی شود؛ سوالی است که در این فدراسیون کسی پاسخگوی آن نیست.
قاعدتا یکی از موارد این است که فرد انتخاب شده باید تجربه کار در رده های پایه را داشته یا حداقل با نحوه کار با بازیکنان در این رده سنی آشنا باشد. موضوعی که در این انتخاب اخیر نادیده گرفته شده است.
بیشتر بخوانید:
انتخاب جانشین مظلومی در تیم ملی جوانان
آورده داود مهابادی در سال های اخیر در فجرسپاسی چه بوده؟ تیمی که هر سال برای رسیدن به لیگ برتر دست و پا زده و در نهایت هم همیشه همان جایی هست که همیشه بوده. سابقه فعالیت این مربی در رده های پایه مربوط به چه تیم هایی بوده است؟ رزومه ملی او چیست؟
ظاهرا در روزهایی که همه درگیر کرونا و مشکلات آن هستند، مسئولان فدراسیون و البته آن کمیته به اصطلاح فنی در سایه و کمیته جوانان همیشه منفعل، از این فرصت نهایت استفاده را بردند و دست به انتخابی زدند تا جامعه فوتبالی را به نوعی شوکه کنند.
کاش یک مسئول فوتبالی پاسخ دهد، راهبرد فدراسیون در رده های پایه چیست؟ اساسا تیم های پایه فقط برای اینکه از سوی AFC و فیفا جریمه نشویم، در حال فعالیت هستند یا برنامه و اصولی پشت این برگزاری اردوها و انتخاب ها وجود دارد؟
تصمیماتی که حداقل در یک سال اخیر از سوی فدراسیون در بخش رده های ملی گرفته شده، شک برانگیز است و تقریبا بیشتر فضای ذهنی ما را به این سمت می برد که بابت تیم های پایه هیچ تفکری وجود ندارد و تصمیمات برای انجام شدن وظیفه ای است که باید انجام شود و البته این فدراسیون و مردانش هیچ نیازی به توضیح دادن بابت این انتصاب و انتخاب ها به خود نمی دهد.
تیم جوانان دقیقا همان توپی است که از زمینی به زمین دیگر شوت می شود. این تیم در دوره جدید خود با سیروس پورموسوی شروع کرد اما از همان ابتدا هم مشخص بود مربی خوزستانی در این تیم دوام بیار نیست و به دلیل پیشنهادات لیگ برتری مدام در حال وسوسه شدن برای جدایی از بدنه تیم جوانان بود. وضعیت بد اقتصادی فدراسیون و نادیده گرفته شدن تیم های رده پایه هم مزید بر علتی خوب بود تا پورموسوی عطای کار را ببخشد.
مربی که از اسفند سال گذشته اعلام کرد نمی خواهد در این تیم بماند اما فدراسیون درست در ضیق وقت به یکباره به خود آمد که باید برای این تیم مربی انتخاب کند. در نهایت هم بین همه اسامی که معرفی شد، هدایت تیم به پرویز مظلومی رسید اما او یار باوفایی برای جوانان نشد و به محض اینکه شرایط در استقلال تغییر کرد، حاضر شد سرپرستی آبی پوشان را قبول کند و به همین راحتی به یک تیم ملی پشت کرد تا این روزها در استقلال همه کارش تصمیم گیری درباره مصاحبه کردن و نکردن بازیکنان شود!
برای فدراسیون هم مهم نبود که دو مربی در این رده به نیمکت ملی این کشور پشت کردند و برای هر دوی آنها آرزوی موفقیت کرد. این چنین شد که نیمکت ملی جوانان بدون ارزش شد و در نهایت هم مشخص است در چنین فضایی نیمکت به مربی می رسد که هیچ رزومه ای قابل اعتنا ندارد و حتی باشگاهش هم خبر ندارد که با مسئولان فدراسیون مذاکره کرده است!
وقتی خود فدراسیون به عنوان متولی بزرگ این رشته بی قانونی را رواج می دهد و با مربی تحت قرارداد یک باشگاه وارد مذاکره می شود، از تیم های دیگر چه توقعی می رود که رعایت اخلاق و انسانیت را در نقل و انتقالات خود در نظر بگیرند؟
شاهکار دوم فدراسیون در انتخاب کادر فنی جوانان حضور حمید درخشان به عنوان مدیر فنی است. اولا که کاش کمیته فنی فدراسیون توضیح دهد چرا به یکباره یکی از تیم های رده پایه ایران باید صاحب مدیر فنی باشد و مثلا تیم نوجوانان یا تیم امید نباید چنین پستی را داشته باشند؟ در ثانی مدیر فنی در کدام تیم ایرانی کمک موثری برای مربیان بوده که برای تیم جوانان این عنوان شغلی در نظر گرفته شده است؟ ثالثا چرا حمید درخشان؟ وی چند سال است از فعالیت در سطح اول به دور است؟
آیا می توان حافظه تاریخی خود را به دست فراموشی بسپاریم و ماجراهای او در سالی که هدایت تیم نوجوانان این مملکت را در دست داشت از یاد ببریم؟ معیارهای این انتخابات چیست؟ چرا کسی در این فدراسیون پاسخگوی این انتصاب ها نیست؟ فدراسیونی که نهایتا تا سه ماه دیگر باید تکلیف رئیس جدیدش مشخص شود چرا با این تصمیم گیری ها برای روسای آینده آن هزینه تولید می کند؟
به نظر می رسد باید برای آینده تیم جوانان و البته دیگر تیم های پایه ایران مرثیه های خود را آماده کنیم. با این روندی که در فدراسیون پیش می رود جای هیچ امیدواری باقی نمانده است.