به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: روسها با هوشمندی قابل ملاحظهای در جنگ قرهباغ وارد شده و مدیریت کردند و از آشفتگی درونی و بیهوشی سیاست خارجی امریکا در دوره انتخابات بهخوبی بهرهبرداری کردند، ولی اشکال کارشان این است که در رؤیای جداسازی ترکیه از ناتو، نقش ترکیه در قفقاز را به قیمت کاستن از وزن خود یا ریسک داعشی شدن قفقاز و تکرار ماجراهای داغستان و چچن پذیرفتند.
آنها قبلاً نیز در آستانه به قدرت رسیدن اوباما و شعار تغییر او وارد یک ریسک با نمایش تعامل با امریکا شده و مدودف را ویترین کسب تکنولوژیهای پیشرفته قرار دادند و محیط داخلی خود را برای مؤسسات غربگرا باز کردند که حاصل آن همانند گلابی برجامی ایران در مذاکره با غرب بود و دغدغههای جدید امنیت ملی برای خود تولید کردند.
تکرار یک تجربه از سوی ایران برای خودفریبی و مردمفریبی و خسارتهای قمار لیبرالهای داخلی با امریکا، سرانجامی بدتر از آنچه با برجام حاصل شده، خواهد داشت و برای روسیه نیز تکرار تجربه میدان دادن به ترکیه گاه با شعار عثمانیگری دنبال کریمه و گاه با شعار پانترکیسم بهدنبال قفقاز و آسیای میانه است، در پایان نیز بازی نرد خود با امریکا را به پایان میبرد، فقط یک گلابی قفقازی است.
طمع ترکیه برای حراج مناسبات طبیعی و باثبات با همسایگان برای حذف نشدن از سیاستهای منطقهای امریکا یا کاستن از غضب بایدن، کاملاً روشن است و آنچه ترکیه در قرهباغ و جنگ ارمنستان و آذربایجان در سر میپروراند، فرسایش وزن و جایگاه روسیه و بهرهمند شدن از مزیتهای ژئوپلتیک اقتصادی و انرژی و وزنافزایی برای این است که رژیم صهیونیستی آنها را در مجمع گاز و انرژی شرق مدیترانه در جایگاهی جدید قبول کند.
این رویکرد ترکیه در چارچوب راهبردهای کلان امریکاست که مهار و فرسایش روسیه را دنبال میکند و توسعهطلبی نابخردانه برای انسداد ژئوپلتیکی ایران از طریق کریدور ارتباطی نخجوان و آذربایجان است.
بدیهی است این رویکرد که چه آذربایجان، چه ترکیه دنبال کند، برای ایران قابل تحمل نخواهد بود و چنین کریدوری را قبول نخواهد کرد.
مضافاً اینکه ارمنستان نیز نمیپذیرد خاک خود را برای ماجراجویی دشمنان خود هزینه کند و روشن است که چنین رخدادی برآورد و ارزیابی ایران نسبت به طرفهای مربوط یا تسهیلکننده را تغییر خواهد داد و برای ممانعت از آن یا جبران چنین مسئلهای، اغماض از خود نشان نمیدهند.
مضافاً اینکه روسیه مسامحه با ترکیه را در سوریه نیز تجربه و عطش توسعهطلبی یا گستاخیهای اشغالگرانه را لمس کرده و تا مرز درگیر شدن با این کشور هم پیش رفته است. اردوغان در نگاه سیاست خارجی با بایدن یا باید بهطور کامل هماهنگ شود و تمکین کند یا در یک شیب تند فزاینده از بحرانهای گوناگون قدرت را در انتخابات ریاست جمهوری آینده با فعالتر شدن دیگر احزاب قدرتمند ترکیه واگذار یا تقسیم خواهد کرد، لذا روسیه نباید میوه سیاستهای قفقازی خود را به گلابی تعامل پررسیک و فراتر از گزینههای تاکتیکی قرار داده و امنیت خارج نزدیک خود را در این محور حساس، داعشی کرده و مقدمات حضور و نفوذ ناتو و غرب در این منطقه را پذیرا باشد.
کرنش ترکیه، دعوای بایدن با این کشور را به همگرایی تبدیل میکند و آغاز همافزایی مشترک در قفقاز علیه روسیه خواهد بود.