به گزارش مشرق، سردار سرتیپ پاسدار علیرضا افشار، از سال ۱۳۶۳ رئیس ستاد سپاه در طول دفاع مقدس بود و با تشکیل نیروی مقاومت بسیج، اولین فرمانده نیروی مقاومت بسیج شد. بعدها به دانشگاه امامحسین (ع) انتقال یافت و سپس معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستادکل و بنیانگذار سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس شد. افشار در دولت نهم در وزارت کشور مسوولیت معاونت سیاسی را بهعهده گرفت و در حال حاضر رئیس اندیشکده جنگ نرم است.
افشار از دانشجویان پیرو خط امام بود که در ماجرای تسخیر لانهجاسوسی نقش فعالی داشت. همزمان با روز بسیج با این فرمانده پیشکسوت گفتوگویی شده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
امام در طول نهضت در نجف اشرف واژه بسیج را بهکار بردند
ماجرای نامگذاری بسیج به قبل از انقلاب برمیگردد. یعنی قبل از انقلاب امام راحل در طول نهضت در نجف اشرف واژه بسیج را بهکار بردند.
ما قبل از انقلاب تجربه مشروطه و ملی شدن صنعت نفت را داشتیم و امام از نزدیک این دو حرکت را دیده بودند. میدانستند اگر مردم را برای حفظ و انسجام درگیر نسازند به طور حتم دشمن به قصد سرنگونی میآید.
همان زمانی که امام در سال ۵۸ مساله بسیج را مطرح کردند با این تعبیر فرمودند کشوری که ۲۰میلیون جوان دارد بایستی ۲۰میلیون تفنگدار داشتهباشد.
امام معتقد بود ما حتی اگر نهادهای اجرایی و رسمی داشته باشیم، باز به نهادهای انقلابی نیاز داریم تا مردم را مشارکت دهیم.
کلمه نیروی قدس به پیشنهاد حضرت آقا بود
در اولین بازدید حضرت آقا بعد از رهبری که از سپاه انجام شد، بعد از سان دیدن و استقبال رسمی، ایشان وارد دفتر فرماندهی سپاه شدند و جلسهای برگزار شد. در همان جلسه بحث شد که باید سازمان سپاه چگونه باشد، آیا نیروهای سهگانه باقی بماند یا خیر؟ یادم هست بنده پرسیدم که با بسیج چه کنیم. ایشان فرمودند خب آن نیروهای سهگانه هست، نیروی چهارمی به نام بسیج تشکیل شود. حتی بحث شد قرارگاه رمضان در آن زمان و مجموعه نهضتها با هم ادغام و نیروی قدس سپاه تشکیل شود که خود همین کلمه نیروی قدس به پیشنهاد حضرت آقا بود.
واکسیناسیون کل کشور در یک روز!
یک روز آقای مرندی، وزیر بهداشت وقت گویا به مسؤولان میگوید ما باید فلج اطفال را ریشهکن کنیم. یعنی ظرف یک روز هم باید اینکار صورت گیرد؛ زیرا اگر باقی بماند امکان بازگشت آن است، برای همین باید این موضوع ظرف یک روز انجام میشد. بررسی شد اگر فراخوان اعلام شود ظرف یک روز امکان ندارد بتوان به این همه کودک خدمات داد و تازه بعضیها هم اصلا ممکن است استقبال نکنند. برای همین با ما مطرح شد. ما هم گفتیم قبول و این کار را میکنیم. همانموقع زمزمههایی بود و برخی معتقد بودند این کار ممکن نیست. ما دو هفته از سوی وزارت بهداشت، آموزش دیدیم و محلهها را تحت نظر پایگاههای بسیج بلوکبندی کردیم و بعد با کلمن و دارو طی یک روز اینکار بزرگ انجام شد. یادم هست نماینده سازمانملل میگفت این کار در جهان نظیر ندارد. کوبا مشابه آن را انجام داد؛ اما برای جمعیت دو سهمیلیون، نه با کشوری در این وسعت، این بینظیر است. میگفت شما نه ۹۹درصد که ۱۰۰درصد اینکار را انجام دادید.
نگرانی دولتیها از قدرت بسیج!
ما خواستیم، حتی یادم هست ۱۰ طرح ملی شبیه آن از کشاورزی و مباحث دیگر تا بهداشتی آماده کردیم و به هیاتدولت دادیم. آقای هاشمی ما را دعوت کرد و ما هم رفتیم در هیات دولت ارائه کردیم اما دیگر خبری از آنها نشد. شاید یکی از دلایل آن نگرانیها از همین قدرت بسیج بود. نمیدانم واقعا چرا این کار باز تکرار نشد.
حضرتآقا فرمودند از افشار کمک بگیرید
یک بار هم آقای قرائتی با رهبری دیداری داشتند و بحث شد در مورد نهضتسوادآموزی که ما هر کاری میکنیم یک چندمیلیونی این وسط بیسواد میمانند. حضرتآقا هم فرمودند از افشار کمک بگیرید. آقای قرائتی همانشب به من زنگ زد که فلانی بیا منزل ما تا با شما صحبت کنم. جلسهای گذاشتیم و از ایشان خواستیم یک هفته به ما فرصت دهند. هفته بعد ما با گروهی که طرح آماده کردند و آقای قرائتی و مدیرانشان نشستیم و جلسه برگزار و در آن بحث شد و ما گفتیم طرح ما این است و فقط از شما کتاب درسی و امتحان میخواهیم، کل کار را خودمان انجام میدهیم. کسی در جلسه گفت پس ما این همه نیروی آموزشیار را چه کنیم و ما گفتیم مشکل شماست، ما نیرو نیاز نداریم و این کار را کامل انجام میدهیم. البته بعد از آن خبری هم نشد که چه باید بکنیم.
رهبری خندیدند و تشکر کردند!
راهیاننور را راه انداختهبودیم. کار بزرگی هم بود. قرار شد اول خانواده مفقودین و ایثارگران را ببریم که بازخوردهای بزرگی داشت. دو سه سالی بود که بسیج تشکیل شدهبود و رهبری برای بازدید به مجموعه بسیج آمدند. آنجا گزارش راهیاننور را دادیم و رهبری بهشدت استقبال کردند.
یادم هست یکی از برادرانمان آقای رجبی معمار داشت گزارش اقدامات راهیاننور را میداد و مطرح کرد ما دانشجویان دانشگاه امامحسین(ع) را برای انتقال ماجرای روایت دفاعمقدس آموزش میدهیم که رهبری پرسیدند چطور جنگ را ندیدند میتوانند راوی باشند؟ آن برادر هم با زیرکی جواب داد: دقت میکنیم و حواسمان هست و البته خیلی از راویان عاشورا هم الان عاشورا را ندیدند که رهبری خندیدند و تشکر کردند.
هرجا به بسیج اعتماد شد، کارهای بزرگی انجام شد
ما راهیاننور را داشتیم و البته آن زمان منطقه بکر و بهشدت تاثیرگذار بود. بعد که مساله فیلم و سریال دفاعمقدس شدهبود و مجموعه بنیاد روایتفتح را هم که داشتیم، قرار شد شهرکسینمایی دفاعمقدس را تشکیل دهیم. همین منطقه انتخاب شد و تجهیزات مختلف در اینجا گرد آمد و کارهای بزرگی هم تولید شد. این اعتماد به بسیج هر وقت صورت گرفت کارهای بزرگی انجام شد.