سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
آرامشان نگذارید که آرامتان نمیگذارند!
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
بعد از ظهر دیروز دانشمند هستهای برجسته کشورمان آقای محسن فخریزاده، توسط عوامل موساد در آبسرد دماوند ترور شده و به شهادت رسید. این چندمین دانشمند هستهای ایران اسلامی است که از سوی تروریستهای وابسته به رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند. چرا باید رژیم صهیونیستی که امروزه روی قوس زوال است و از همه سو در محاصره نیروهای مقاومت قرار گرفته، بتواند به آسانی دانشمندان هستهای ما را ترور کند؟!
چرا باید رژیمی که تا دیروز، پرچم خود را به نشانه از نیل تا فرات با دو خط آبی رنگ منقوش کرده بود ولی امروزه از وحشت به دور خود دیوار حایل کشیده است! جرأت این جنایت را داشته باشد؟! بخوانید!
امام خمینی -رضوانالله تعالی علیه- برای تامین امنیت کشور و حفظ آرامش مردم در مقابل توطئه دشمنان فرمول کارسازی ارائه کرده و میفرمایند: «... امروز خدا ما را مسئول کرده است. نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پابرجا داشت. من باز میگویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان-به خیال خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر لحظهای آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند». صحیفه امام (ج ۱۲ ص ۹۳۲)
رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر ضرورت برخورد پیشگیرانه با دشمن و تحمیل هزینه سنگین در قبال جنایات دشمنان تاکید ورزیدهاند. به کار گرفتن همین فرمول کارساز بوده است که آمریکا و متحدانش را از انتقام ایران به وحشت انداخته است. موشکباران عینالاسد، سرنگون کردن پهپاد مدرن آمریکا، توقیف کشتی انگلیس در مقابل توقیف کشتی ایرانی، موشکباران محل استقرار داعشیها در سوریه به تلافی حمله تروریست داعش به مجلس شورای اسلامی، تاکید بر انتقام سخت از آمریکا در قبال شهادت سرداران بزرگوار اسلام، سلیمانی و ابومهدی و... نمونههای موفق و کارآمدی از به کارگیری فرمول مشترک امام راحل و خلف حاضر ایشان بوده و هست. اگر اینگونه نبود نفتکشهای ما نمیتوانستند سرتاسر اقیانوس را در امنیت کامل طی کنند و محموله خود را به ونزوئلا برسانند و یا به نوشته جان بولتون مشاور سابق امنیت کاخ سفید، ترامپ از ترس انتقام ایران، دست از حمله به فلان نقطه کشورمان نمیکشید و...
شواهد فراوانی از نقش اسرائیل در ترور شهید محسن فخریزاده در دست است به گونهای که با جرأت و صراحت میتوان رژیم صهیونیستی را عامل اصلی این جنایت دانست، از این روی نباید در انتقام از صهیونیستهای جنایتکار کمترین تردیدی به خود راه داد.
۶ روز قبل روزنامه صهیونیستی اسرائیلتایمز «The Times of Israel» نوشته بود، «آمریکا و اسرائیل برای یک رشته عملیات پنهان علیه ایران در هفتههای باقی مانده از دولت دونالد ترامپ برنامهریزی کردهاند»! و تاکید کرده بود که «بخش هستهای ایران هدف اصلی است و ایران پاسخی نخواهد داد»! شاید این بخش از گزارش ۶ روز قبل «اسرائیلتایمز» بیرون از دایره ترور دیروز شهید فخریزاده باشد! ولی این گزارش حاوی دو نکته اساسی و قابل توجه است. اول آنکه ترور دانشمندان هستهای ایران در دستور کار مشترک رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار داشته و دارد و دوم که تاسفآور است اینکه چرا باید صهیونیستها به این تصور -به یقین موهوم- رسیده و یا به آن تظاهر کنند که «ایران پاسخی نخواهد داد»! آیا این تصور یا تلقی موهوم دشمن ناشی از اظهارات کسانی نیست که مثلاً نوشته شدن نام رژیم صهیونیستی روی موشکهای سپاه را برنمیتافتند؟! و...
خدا بر درجات شهید قاسم سلیمانی بیفزاید که تاکید داشت درباره دشمن نباید از جمهوری اسلامی ایران دو صدا بیرون بیاید. آن شهید به درستی و حکمت بر این باور بود که دو صدا و دو پیام متفاوت دشمن را جری میکند و در این خصوص به حرکت تفرقهافکنانه خوارج در جنگ صفین اشاره میکرد.
در این حال و هوا حیف است که به دو نکته از کلام امام راحلمان(ره) و خلف حاضر او (حفظهالله تعالی) اشاره نکنیم؛
از حضرت امام خمینی است که: «... با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درندهها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظهای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی میکنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد آنان منافع خود را ملاک قرار دادهاند و به صراحت و در همه جا از آن سخن میگویند...» صحیفه امام
(ج ۲ ص ۹۳۲).
و از حضرت آقاست که: «آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند؛ آنها همان افراد هستند تفاوتی نمیکنند، فقط لباس خود را تغییر میدهند. دست چدنی دارند که پوشش مخملی را بیرون میآورد و خود را نشان میدهد و گرنه باطن همان باطن است و هیچ تفاوتی ندارد، آنها نمیتوانند کسانی باشند که به آنها اطمینان کنیم».
در این باره گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد میگذاریم و تنها به این نکته ضروری بسنده میکنیم که امروز باید همه توجه مردم و نظام روی دو محور متمرکز شود، اول؛ انتقام سخت و پشیمانکننده از صهیونیستهای جنایتکار و دوم؛ شناسایی عوامل داخلی و احتمالاً نفوذی دشمن.
دفاع از سلامت با افزایش مشارکت مردم
محمود فتوحی در روزنامه ایران نوشت:
اوجگیـــــری دوبـــــــاره بحــران کرونا و رشد آمار مبتلایان و ثبت رکــــوردهـــای جـــدید در آمــــار مبتــــلایان و جانباختگان ناشی از ویروس کرونا موجب شد تا ستاد ملی مقابله با کرونا محدودیتهای بیشتری را برای حفظ سلامت مردم در نظر بگیرد. محدودیتهایی که البته فقط مخصوص کشور ما هم نیست و هم اکنون با رسیدن فصل سرما مردم بیشتر کشورهای جهان دوباره به قرنطینه رفتهاند و موضوع شیوع و افزایش مرگ و میرها در همه دنیا دوباره مطرح شده است.
با این حال از همان روزهایی که کرونا آمد تا حالا مسئولان بهداشت و درمان روی دو نکته مهم تأکید داشتند ؛ اول اینکه آنها از مردم خواسته بودند که ماسک بزنند و موضوع مهمتر این بود که فاصله اجتماعی را رعایت کنند و تا آنجایی که میتوانند در خانه بمانند. این دو موضوع متأسفانه از سوی مردم خیلی جدی گرفته نشد و ما در هفتههای اخیر شاهد تجمعات مردم در شهرهای مختلف کشور بودیم. همچنین برخی شهروندان سفر میرفتند و میهمانی میگرفتند.
همه این موضوعات موجب شد تا جان بسیاری از هموطنانمان بهخطر بیفتد. تا جایی که حالا ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیم گرفت که محدودیتهای بیشتری را برای حفظ سلامتی مردم در نظر بگیرد. پیشبینی من این است که تا یک ماه آینده شاهد کاهش بیماری و مرگ و میرها در کل کشور باشیم چرا که این روزها مردم بیشتر از قبل پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند. آنها فهمیدند برای زندگی سالم و در امان ماندن از کرونا باید بیشتر مراقب یکدیگر باشند و میدانند که این بیماری همیاری و همکاری جمعی را میخواهد. البته در محدودیتهای جدید نظارتها هم بیشتر شده و این خودش به اجرای درست محدودیتها کمک میکند.
با این همه محدودیتها مشکلاتی هم برای زندگی مردم بهوجود آورده است.به نظرم این بیماری بیشترین آسیب را به سلامت جسمی و روانی افراد جامعه و همچنین گردش چرخ اقتصاد کشور زد، چرا که در چند ماه اخیر برخی صنوف آسیبهای جدی در حوزههای اقتصادی دیدند و فکر میکنم که بعد از ریشه کن شدن این بیماری دولت باید شرایط و تسهیلات ویژهای برای کسب و کارها در نظر بگیرد.
رویکرد دولت بعدی آمریکا به جنگ یمن چیست؟
حسن هانیزاده در روزنامه وطن امروز نوشت:
نزدیک به 6 سال از آغاز تجاوز ائتلاف عربی به فرماندهی عربستان سعودی به یمن میگذرد. ولیعهد جوان و ماجراجوی سعودی که آن زمان در مقام وزیر دفاع سعی داشت از پس این تجاوز، خود را در مقام ناجی و قهرمان عربستان معرفی کند، اکنون به واقع مسؤول اصلی شکست عربستان در این کارزار است.
هر چند بنسلمان با لجاجت همچنان در پی تداوم نبرد با مردم یمن و دولت قانونی این کشور است اما آنچه در میدان جنگ رخ داده، نشاندهنده دست برتر ارتش و کمیتههای مردمی یمن در برابر سعودیهاست. آلسعود با هزینه بالغ بر 350 میلیارد دلار در این نبرد که نزدیک به 100 میلیارد دلار آن مربوط به خرید مستقیم تسلیحات آمریکایی بود، نتوانست به هدف خود دست یابد.
6 سال مبارزه مستمر و مقاومت یمنیها با دشمنان متجاوز سعودی و اماراتی در حالی ادامه یافته است که ائتلاف سعودی بارها و بارها کودکان و غیرنظامیان را هدف حملات هوایی خود قرار داده و با محاصره بنادر جنوبی یمن، عملا به نسلکشی یمنیها کمر بسته است.
آمار جدید سازمان ملل درباره کودکان یمنی مؤید این واقعیت است که ولیعهد سعودی شباهت بسیار زیادی به رهبران مستبد پیشین منطقه دارد که از هیچ ابزاری برای نیل به اهدافشان پرهیز نمیکردند.
نکته مهم در اینجا این است که همه این جنایات تحت حمایت آمریکا از عربستان در مجامع جهانی و در لوای تجارت سلاح و نفت با این کشور صورت گرفته است. این جنگ که در دولت اوباما آغاز شد و در دولت ترامپ ادامه یافت، اکنون به مرحله حساسی رسیده است.
در حال حاضر دولت ترامپ سعی در تروریستی اعلام کردن انصارالله یمن دارد تا آخرین هدیه خود را به بنسلمان داده باشد. این در حالی است که انصارالله(دولت یمن) عملا دولت مستقر و مسلط یمن است.
در این بین سوالی که مطرح است، انتخابها و رویکرد دولت بعدی آمریکا نسبت به این فجایع است. واقعیت اقتصاد آمریکا این است: این کشور وابستگی شدید به نفت و فروش تسلیحات دارد.
رفتار دولت آمریکا درباره خاشقجی نشان داد مسائل حقوق بشری به هیچ عنوان برای آنها در اولویت نیست. فلذا تنها دلیلی که ممکن است دولت بعدی آمریکا در برآوردهای خود نسبت به حمایت از عربستان در جنگ یمن تغییر رویکرد داشته باشد، مسائل راهبردی است که تحت تاثیر پیشرویهای مقاومت در میدان نبرد قابل تحلیل است.
موساد و تروریسم سازمانیافته
حسن هانیزاده در روزنامه آرمان ملی نوشت:
ترور دردناک شهید محسن فخریزاده یکی از دانشمندان برجسته ایران در نتیجه همکاری مشترک سازمانهای اطلاعاتی تروریستی موساد اسرائیل، CIA آمریکا و استخبارات برخی رژیمهای مرتجع عرب صورت گرفته است. از آنجایی که رژیمصهیونیستی سابقه طولانی در ترور دانشمندان هستهای کشورهای اسلامی دارد، لذا از سال گذشته که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی در یک شوی طنزآمیز ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای متهم کرد، برخی از دانشمندان هستهای ایران در لیست ترور موساد و CIA قرار گرفتند. نخستوزیر رژیمصهیونیستی در طول دو سال اخیر بارها از شهید محسن فخریزاده با عنوان یکی از برجستهترین دانشمندان هستهای ایران نام برد و این به مفهوم اجازه بنیامین نتانیاهو برای ترور این شهید بود.
متاسفانه سازمانهای تروریستی اسرائیل و آمریکا با استفاده از فضای جهانی و حاکمیت قانون جنگل بر روابط بینالملل درصدد حذف فیزیکی شخصیتهای تاثیرگذار ایران برآمدهاند. ترور دو سردار بزرگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس و شهید ابومهدی المهندس، نایبرئیس الحشدالشعبی عراق نتیجه همکاری تروریستی مشترک آمریکا، اسرائیل، عربستان و امارات بود. به همین دلیل به نظر میرسد که اسرائیل با ترور این دانشمند هستهای در تلاش است تا در یکماه باقیمانده از دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایران را به یک عکسالعمل شتابزده وادار سازد تا از این رهگذر شرایط منطقه با یک بحران جدید مواجه شود.
همچنین به نظر میرسد این ترور که از مدتها پیش برنامهریزی شده در چارچوب رایزنیهای اخیر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی، محمد بنسلمان ولیعهد عربستان و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا که در عربستان صورت گرفته، بهوجود آمد.
در این نشست بنیامین نتانیاهو، برخی از شخصیتهای تاثیرگذار محور مقاومت را در لیست ترور موساد قرار داده و مجوز لازم را از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای ترور این شخصیتها، دریافت کرد. ترور شهید محسن فخریزاده آخرین ترور نخواهد بود بلکه در طول یکماه آینده ترورهای دیگری در سطح لبنان، سوریه و عراق و حتی ایران صورت خواهد گرفت.
حملات اخیر هواپیماهای رژیمصهیونیستی به پایگاه مدافعان حرم در سوریه نیز بخشی از پروسه تروریسم سازمانیافته اسرائیل و آمریکا قرار دارد. بههرحال بنیامین نتانیاهو بهخوبی میداند که با خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید چتر حمایتی خود را از دست خواهد داد و برای همیشه از چرخه قدرت در رژیمصهیونیستی خارج خواهد شد. لذا تصور نتانیاهو این است که برای برهم زدن آرامش منطقه و درگیر کردن کشورهای محور مقاومت و از جمله ایران و انجام یک حمله مشترک علیه محور مقاومت میتواند فضای جدیدی برای باقی ماندن او در قدرت ایجاد کند.
همچنین محمد بنسلمان اعتقاد دارد که اگر جو بایدن وارد کاخ سفید بشود، محمد بننایف بهعنوان ولیعهد عربستان جایگزین او خواهد شد. از این رو بحرانسازی یکی از سیاستهای مشترک آمریکا، اسرائیل و برخی رژیمهای مرتجع عرب است. هرچند ممکن است که این بحران مانند جنگ 33 روزه 2006 لبنان نتیجه معکوس برای رژیم صهیونیستی داشته باشد.
ضرورت راهاندازی پایگاه ملی اطلاعات اقتصادی ایرانیان
محمدجواد اخوان در روزنامه جوان نوشت:
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رؤسای سه قوه و دیگر اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی «ایجاد پایگاه ملی ایرانیان با اتصالِ پایگاههای مختلف اطلاعاتی به یکدیگر» را از جمله پیشنهادهای کارشناسان برای کاهش مشکلات مردم برشمرده و آن را توصیه کردند. یکی از مصادیق ضرورت وجود چنین پایگاه دادهای در بحران اخیر شیوع کرونا پیش آمد که این انتظار بهحق از دولت وجود داشته و دارد که به افراد فاقد درآمد ثابت در شرایط کرونا کمک کند، اما مهمترین چالش پیش روی آن فقدان اطلاعات متقن از این افراد است. بهبیاندیگر واقعاً مشخص نیست که چه کسانی مستحق کمک دولت در شرایط بحرانی هستند و چه کسانی نیستند. دلیل این فقدان اطلاعات چیست؟
در سال ۱۳۸۵ (جمعیت ۷۰ میلیون نفر) که دولت نهم شروع به نامنویسی سهام عدالت کرد فقط سراغ افرادی رفت که بهنوعی به اطلاعات آنها دسترسی داشت: مددجویان کمیته امداد و بهزیستی (۶ میلیون نفر)، روستاییان و عشایر (۱۵ میلیون نفر)، کارگران فصلی و ساختمانی (۶ میلیون نفر)، کارکنان دستگاههای اجرایی و بازنشستگان (۱۳ میلیون نفر) و برخی اقشار دیگر (جمعاً ۴۹ میلیون نفر). در واقع حدود ۷۰ درصد مردم تحت پوشش این سهام قرار گرفتند. تصور این بود که سه دهک باقیمانده که خارج از پوشش این سهام ماندهاند، از اقشار برخوردار جامعهاند که نیازی به این حمایت سرمایهای دولت ندارند. در سال ۱۳۹۸ (جمعیت کشور ۸۲ میلیون نفر) در دوره دولت دوازدهم، ماجرای یارانه معیشتی (بنزین) نیز شبیه همین وضعیت را داشت و حدود ۶۰ میلیون نفر از آن بهرهمند شدند. در هر دو مسئله بخشی از جامعه معتقدند مستحق دریافت کمکهای دولتی بودهاند ولی شامل حالشان نشده است.
در طول این سالها همواره این موضوع مطرح بوده است که همه مردم مستحق دریافت یارانه نقدی نیستند و بارها در قوانین برنامهوبودجه مصوب مجلس، ضرورت حذف حداقل سه دهک از جمعیت کشور از صف دریافت یارانه مورد تأکید قرار گرفتهشده است. اکنون و بعدازاین همه سال تنها ۴ میلیون نفر بهعنوان اقشار مرفه شناساییشدهاند که با خودانصرافی یا حذف اجباری، از لیست پرداخت یارانه کنار گذاشته شدهاند. مقایسه جمعیت ۷۸ میلیون نفری گیرندگان یارانه نقدی و ۶۰ میلیون نفری گیرندگان یارانه معیشتی (بنزین) نشان میدهد در واقع حدود ۱۸ میلیون نفر در «رادار اقتصادی دولت» دیده نمیشوند و بههیچروی نمیتوان آنها را جزو برخوردارها یا کمبرخوردارها حساب کرد.
علاوه بر این بخشی از جمعیت روستایی و عشایر کشور به دلیل آنکه دارای سرمایههای ثبتشده نیستند و داراییهای آنها از جنس زمینهای با اسناد عادی یا دام است و تعامل چندانی با شبکه بانکی ندارند، عملاً وضعیت اقتصادیشان را نمیتوان با قطعیت مشخص کرد. حال باید به این سؤال پاسخ داد که چرا دولت از وضع یکچهارم مردم کشور بیاطلاع است؟
بهنظر میرسد شرایط کنونی و خلأ دادههای متقن اقتصادی کشور ناشی از دو دلیل عمده است؛ دلیل اول به خود دولت بازمیگردد که به علت منافع برخی مدیران دوزیست (که بهصورت توأمان با مدیریت در بخش دولتی، فعال اقتصادی بخش خصوصی نیز هستند) که مانع از ایجاد بانک اطلاعاتی مطمئن بوده و در این چند سال مرتب میگفتند «ما نباید در حساب مردم سرک بکشیم!» اکنون دولت بهجز بخشی از جامعه (حقوق و مستمریبگیران ثابت) از وضعیت بقیه تقریباً بیخبر است. دلیل دوم هم به خود مردم بازمیگردد که بخش قابلتوجهی عادت کردهاند که (از ترس مالیات و قطع یارانه و...) وضعیت مالی خود را از دولت پنهان کنند و بخشی از جمعیت کشور دارای سرمایههای هنگفتی هستند که ثبت نشده است یا به نام خودشان نیست. پس چه باید کرد؟ بهنظر میرسد ایجاد بانک اطلاعاتی جامع و متقن و قابل استنادی که بتوان بر مبنای آن برنامهریزی و تصمیمگیری کرد، بیش از همیشه ضروری است. تجمیع و همافزایی دادههای موجود در نهادهای مختلف اعم از وزارت اقتصاد، شبکه بانکی، بورس، ثبتاسناد، سرشماریهای ملی، مسافرتهای خارجی، معاملات و... میتواند تا حد زیادی پوشش «رادار اقتصادی دولت» را گسترش دهد. با تشکیل چنین بانک دادهای میتوان بهتدریج کل تراکنشهای مالی و معاملاتی افراد را در بستری یکپارچه تعریف کرد که تنها گردشها و معاملات مبتنیبر این بستر موردحمایت حقوقی و قضایی حاکمیت قرار گیرند و احیاناً افرادی نیز نتوانند خارج از این بستر به فعالیت اقتصادی خود ادامه دهند.
ایجاد چنین شبکه گسترده دادهای میتواند رهاوردهای دیگری همچون مبارزه با پولشویی و گردش پولهای کثیف، کاهش واسطهگری و سوداگریهای کاذب و افزایش درآمد مالیاتی کشور را نیز به دنبال داشته باشد. این تجربه موفقی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته به آزمون گذارده شده و هیچگونه تردیدی بر کارآمدی آن نیست.
نیروی دریایی؛ الگوی موفق بی اثرکردن تحریم ها
دریادار حبیب االله سیاری در روزنامه خراسان نوشت:
دیروز هفتم آذر ، چهلمین سالگرد عملیات غرور آفرین مروارید در سال 1359 بود. عملیاتی که با ایثار دریادلان نیروی دریایی ارتش ، تنها 67 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی ، طومار نیروی دریایی عراق را برای هشت سال آینده در هم پیچید و با انهدام سکوهای نفتی الامیه و البکر نه تنها بنادر عراق تا انتهای جنگ در محاصره ایران قرار گرفت بلکه تا سال ها پس از جنگ هم نتوانست از خلیج فارس نفت صادر کند. این مهم در حالی بود که ایران با مجاهدت نیروی دریایی و اسکورت ده هزار کشتی و نفتکش، هیچ گاه با توقف صادرات نفت و واردات کالاهای خود در طول جنگ مواجه نشد و اجازه نداد علاوه بر جنگ نظامی ، جنگ اقتصادی نیز بر ایران عزیزمان تحمیل شود .
40سال از آن حماسه بزرگ می گذرد و به روح بلند شهدای عملیات مروارید و سایر شهدای جنگ تحمیلی درود می فرستیم اما در این سال ها نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همچون نهالی جوان رشد کرد و به درختی تناور در عرصه دفاع از آب های نیلگون ایران و حفظ منافع کشورمان در آب های بین المللی بدل شده ، درخت تناوری که دیگر حوزه ماموریتی خود را خلیج فارس و دریای عمان نمی داند و هزاران کیلومتر دورتر از ساحل خودی به دفاع از امنیت و منافع اقتصادی کشور می پردازد آن هم در شرایطی که در پس چهار دهه تحریم تسلیحاتی سخت ، چه در حوزه تجهیزات و تسلیحات و چه در حوزه آموزش نفرات ، قابل مقایسه با گذشته های نه چندان دور خود نیست . این حضور مقتدرانه در آب های آزاد پیامدهای مختلفی به همراه دارد. این که این نیرو با وجود تحریم ها توانسته به حدی از توانمندی در ساخت و ساز و آموزش برسد که شناورهای سطحی و زیرسطحی خود را در اقیانوس ها عملیاتی نگه دارد چیزی نیست که از چشمان تیزبین کارشناسان خبره حوزه دریایی دور بماند و این که ایران عزیز بدون ترس و با اعتماد به نفس بالا در کنار ناوشکن ها و ناوهای هواپیمابر بیگانه در آب های بین المللی تحرک دارد از یک خودباوری انقلابی برخاسته که توانسته انگیزه ای به نیروهای بیشتر جوان نداجا دهد تا در مقابل عرض اندام های پوشالین غرب کم نیاورند و با توکل به خدا و اتکا به توان داخلی ماموریت مهم خود را انجام دهند چرا که امروز صیانت و سیادت دریایی در آب های بین المللی یک شاخص مهم برای قدرت هر کشوری و میزانی برای امنیت تجارت و حمل و نقل دریایی غیرنظامی به شمار می رود.
نیروی دریایی ارتش در بیش از یک دهه گذشته با حضور در آب های آزاد و توسعه دیپلماسی دریایی موفق شد با تامین امنیت در خلیج عدن به حفظ روابط اقتصادی کشور با جهان کمک به سزایی داشته باشد و پرچم جمهوری اسلامی ایران را در میان بالاترین سطوح تکنولوژی دریایی کشورهای غرب و شرق و ادعاهای نظامی آن ها بالا نگه دارد که چیز کمی نیست ضمن این که استفاده از آخرین فناوری های روز در حوزه شناورهای سطحی و زیرسطحی و تسلیحات و موشک های پیشرفته که به عنوان دست بلند دفاعی ایران عمل می کنند توسط دشمن قابل کتمان نبوده و همین توان، بخش بزرگی از بازدارندگی امروز ایران را سبب شده که می تواند به عنوان یک عنصر مهم در ثبات و پایداری در همه بخش های دیگر کشور به ویژه اقتصاد مورد توجه قرار گیرد .
همچنین توجه به کرانه های راهبردی دریای عمان تحت عنوان ساحل مکران ، از دیگر نقاط درخشش نیروی دریایی ارتش در سال های اخیر و با تدبیر مهم رهبری معظم انقلاب بوده است که پایه مهمی برای تمدن دریایی آینده ایران و توسعه و رفع محرومیت های تاریخی از این منطقه به شمار می رود و در عین حال برای کشور ثمرات اقتصادی امنیتی، فرهنگی و اجتماعی مهمی خواهد داشت .
اما نقطه اوج و هنر بزرگ نیروی دریایی در این 40سال بومی سازی امنیت دریایی است . اقدامی که به مدد متخصصان و پیش کسوتان نیروی دریایی محقق شده و توانسته ایران را در این حوزه نه تنها به قدرت اول در میان کشورهای منطقه بدل کند بلکه با تامین امنیت دریایی بومی برای کشور ، آن را تا ابد از گزند هر تحریم و محدودیت نظامی در امان نگاه دارد . همان راهبردی که رهبری انقلاب به تازگی در دیدار با سران نظام به آن اشاره داشتند و آن را چاره خلاصی از فشار تحریم ها بیان کردند . در واقع نیروی دریایی با بومی کردن هر آن چه از تجهیزات و تسلیحات و آموزش نیاز دارد باعث شده تا برای تحریم ناپذیری، الگویی موفق در کشور ایجاد کند . بر این اساس می توان از نحوه عملکرد نیروهای مسلح، از جمله نیروی دریایی ارتش بهره برد و تجربیاتش در بی اثر کردن تحریم ها را که به فرموده رهبرانقلاب راه «خوش عاقبت» در این مسیر است به کار برد و عملا تحریم های اقتصادی را خنثی کرد.