به گزارش مشرق، شهید «محسن فخری زاده»، دانشمندی برجسته ایرانی روز جمعه توسط تروریست ها در آبسرد دماوند ترور شد. شهادت فخری زاده در مدت زمان کوتاهی در صدر رسانه های منطقه و جهان قرار گرفت و همچنان مورد توجه رسانه های دنیا قرار دارد.
در پی این حادثه مقامات و کارشناسان بسیاری در کشورمان اظهار نظر کرده و به آن واکنش نشان دادند. انگشت های اتهام عمدتا به سمت رژیم صهیونیستی و آمریکا نشانه رفته اند. این ترور تقریبا چند روز پس از ملاقات مخفیانه نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با وزیر خارجه آمریکا و ولیعهد سعودی در عربستان صورت گرفت. اشاره به دست داشتن یا هماهنگی دشمنان قسم خورده کشورمان در این ماجرا درست است، اما تصور اینکه این فضا چند هفته دیگر با رفتن دولت «دونالد ترامپ» پایان پذیرد، خیالی خام و ساده انگارانه است.
عده ای با گمانه زنی های هدفمند سیاسی، به دنبال این هستند که دولت ترامپ و حمایت آن از صهیونیست ها و سعودی ها را تنها دلیل چنین اقدامات تروریستی علیه ایرانیان معرفی کنند. چرا که این عده بیم آن دارند که چنین اتفاقی مسیر سازش و برنامه انتخاباتی آنها را مسدود کند .به همین دلیل، آنها مقصر ماجرا را به تیم ترامپ و دوستانش تقلیل می دهند تا بعد از رفتن او طوری وانمود کنند که گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است.
واقعیت چیز دیگری است. ترور دانشمندان هسته ای کشورمان اتفاق تازه ای نیست؛ بلکه سالهاست که کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آنها آن را دنبال می کنند. طی حدود بیش از یک دهه است که ترور دانشمندان هسته ای ایران در دستور کار صهیونیست ها و آمریکایی ها قرار دارد. ۵ دانشمند ایرانی در این بازه زمانی، به شهادت رسیده اند. ترور یکی از آنها نیز ناکام بوده است.
۴ نفر از شهدا هسته ای شامل مسعود علی محمدی، مجید شهریاری، داریوش رضایی نژاد، مصطفی احمدی روشن در بازه زمانی ۲۲ دی ۱۳۸۸ تا ۲۱ دی ۱۳۹۰ ترور شده اند که همگی آنها در دوران تصدی باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا بود. فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی نیز در ۸ آذر ۱۳۸۹ از یک سوء قصد جان سالم به در برد که این اتفاق هم در دوران دولت دموکرات اوباما بود. علاوه بر اینکه اقدامات سایبری در زمان دولت اوباما با شدت و جدیت علیه برنامه هسته ای ایران دنبال می شد.
با روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا، سیاست موسوم به فشار حداکثری علیه ایران اعمال شد. ترامپ علاوه بر تحریم های اقتصادی که مقامات کشورمان آن را تروریسم اقتصادی نامیدند، به اقدامات امنیتی نیز دست زد. یکی از اقدامات تروریستی دولت آمریکا در دوران ترامپ به شهادت رساندن سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی بود که در ۱۳ دی سال گذشته (۱۳۹۸) اتفاق افتاد. تقریبا در کمتر از یک سال دیگر دولت صهیونیستی با حمایت آمریکا دست به جنایت نابخشودنی دیگر زده و این بار یک دانشمند برجسته و ممتاز کشورمان را ترور کرد.
بررسی روند این اقدامات نشان می دهد که دولت های دموکرات و جمهوریخواه در کاخ سفید، مقامات و دانشمندان ایرانی را ترور کرده اند. اتفاق نظر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در ایران ستیزی و ایران هراسی، باعث شده است که آنها در اصول و اهداف با هم همنظر بوده و اکثر مواقع رفتارهای مشابهی را در قبال تهران داشته اند.
تصور اینکه با آمدن جو بایدن، رئیس جمهور منتخب آمریکا اوضاع آرام شده و روابط ایران و آمریکا از این شرایط خارج خواهد شد، نامعتبر و عمدتا با هدف القای این ذهنیت نادرست بر افکار عمومی است. بایدن معاون رئیس جمهوری در آمریکا بوده است که بیشترین تعداد ترور دانشمندان هسته ای و بیشترین تعداد قطعنامه های تحریمی شورای امنیت را علیه کشورمان وضع کرده است. این گمانه که با آمدن او تحریم ها لغو شده و ترورها محو خواهند شد، در تناقض آشکار با کارنامه و سابقه عملکرد رئیس جمهور جدید آمریکاست.
عدم واکنش جدی بایدن به ترور شهید فخری زاده نشان می دهد که او در اصل با این موضوع نه تنها مشکلی ندارد، بلکه به آن به عنوان دستاوردی برای آمریکا نگریسته و آن را به عنوان اهرمی می بیند که در آینده علیه ایران استفاده کند. خوش خیالی و عدم محاسبه واقع بینانه سیاست و رفتار دولت آمریکا، به همان اندازه ترور و چه بسا بیشتر می تواند به کشور آسیب بزند.
تطهیر بایدن و توجیه اقدامات تروریستی واشنگتن، به جای ایجاد آرامش این سیگنال اشتباه را به خارج ارسال می کند که تهران به دنبال پاسخ به این اقدامات نیست. چنین برداشتی در اصل طرف مقابل را برای انجام اقدامات اینچنینی و بدون هزینه تشویق می کند. مواضع و گمانه زنی های اشتباه، هم قدرت بازدارندگی کشور را کاهش می دهد و هم اینکه آن را در آستانه خطرات و درگیری های جدی تری قرار می دهد.