به گزارش مشرق، در روزهایی که دولت و دستگاه دیپلماسی پس از ترور شهید محسن فخریزاده زیر موج تازهای از فشار انتقادات و حملات هستند، عباس سلیمی نمین میگوید: «قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود.» او معتقد است که اختلافآفرینیهای داخلی حتی ضایعه تأسفبارتری نسبت به خود ترور این شهید است. سلیمی نمین معتقد است در این شرایط که دنیا منتظر شنیدن و دیدن عکسالعمل ماست، اصل «پیام ضعف» میتواند همین اختلافات داخلی باشد.
او همچنین توصیه میکند که مطالبه انتقام این ترور نیز هر چند یک مطالبه بحق و منطقی است اما نباید به صورت شعاری و هیجانی با آن برخورد شود. این تحلیلگر اصولگرا معتقد است که برخورد شعارگونه با این موضوع مهم و ایجاد مطالبات غیرواقعی خود میتواند به فشار بی دلیل به نظام منجرشود.
از همان اولین ساعات ترور شهید فخریزاده شاهد تشدید زد و خوردهای جناحی به بهانه این اتفاق، بیشتر در فضای مجازی بودیم. در این میان هم نوک پیکان حمله برخی از فعالان متوجه دولت و دستگاه دیپلماسی شده. تأثیر این نوع واکنشها در فضای موجود چیست؟
تروری که صورت گرفت یک ضایعه تأسفبار برای ما و همه ملت بود، اما من قطعاً برخوردهایی را که در پی این ترور صورت گرفت، ضایعه مضاعف برای کشور و منافع ملی میدانم. الان برای همگان روشن است که اسرائیل و متحدانش به دنبال عقب نگه داشتن جوامع مسلمان و بخصوص ایران هستند. درست که درخصوص مسائل مختلف تکثر بسیار وسیعی در کشور داریم اما این جای خودش را دارد و جای دیگری باید درباره آن صحبت کنیم. مسأله این لحظه ما چیز دیگری است. صورت مسأله مشخص است؛ دشمنان خارجی یکی از دانشمندان برجسته و فرزندان خلف کشور را ترور کردهاند که این اقدام قطعاً در تمام چارچوبهای حقوقی مصداق «تروریسم دولتی» است. بعد از آن هم به انحای مختلف میبینیم ترامپ و نتانیاهو و این دار و دسته، سیگنالهایی دادهاند که این کار، کار خودشان است. بعد ما بیاییم در این وضعیت مشغول دعواهای خودمان بشویم؟
این قطعاً اوج بی بصیرتی و کوته فکری است. من متعجبم که چرا اینقدر باید در شرایطی که نیاز به وحدت داریم کار به جایی برسد که مدام به عدهای هشدار بدهیم که آقایان! به اختلافات دامن نزنید؟ من نمیتوانم درک کنم که مگر فهمیدن این مسأله سخت است؟ ما همیشه میگوییم در موقع حمله و ضربه دشمن متحدتر میشویم. شعار امام ما این بوده که «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشوند.»
الان برخی رفتارهایی که میشود و متأسفانه بخش زیادی از آن هم در لباس دفاع از ارزشها انجام میشود، مخالف این است. البته ملت واقعاً بیدار است اما من متأسفم که اتفاقاً بخشی از نخبگان سیاسی و رسانهای در این زمینه دارند بد عمل میکنند. من شخصاً به این دولت و حتی برنامه سیاست خارجی و برجام نقدهای جدی دارم اما اینکه بعد از چنین اتفاقی با چنین ابعادی، نوک تیز حمله و حتی توهین متوجه رئیس جمهوری نظام و وزیر خارجه نظام شود، چیزی نیست جز منحرف کردن افکار عمومی و توجهات از عامل اصلی این جنایت. شک هم نباید داشت که آن دشمن تروریستپرور باز هم از این موقعیت استفاده بیشتری خواهد کرد. الان شاید حتی وقت نقدهای عادی هم نباشد چه برسد به برخی تهمتها و افتراهایی که واقعاً خجالت آور است.
من میگویم حتی همان نقدهای درست و منطقی را هم چند روز باید تعطیل کرد و یک تصویر دیگری به دنیا فرستاد. الان باید همه متحد، مظلومیت و حقانیت خودمان را فریاد کنیم. الان که وقت رسوا کردن دشمنان جنایتکار ماست برخی مشغول رسوا کردن رقبای سیاسی و دولت هستند و بدتر اینکه این کار با افترا و دروغ هم آمیخته شده است.
موضوعی که برخی مطرح میکنند این است که همین اختلافات میتواند یکی از اهداف دشمنان در انجام این عملیات باشد. شما در مجموعه اهداف احتمالی این ترور چه جایی برای چنین نتیجهای قائل هستید؟
موجودیت تاریخی اسرائیل و اساس استراتژی آن برای حفظ حیاتش بر پایه اختلاف افکنی است. این کار را قبل از شکلگیری در فلسطین کرد، بعد از آن شروع کرد به اختلاف آفرینی در جهان اسلام که الان این راهبرد را در اوج دارد پیگیری میکند و تحولات آن را میبینید. در درون ملتها هم مشغول اختلاف آفرینی است. اسرائیل برای این دست اختلافافکنیها یک راهبرد مهمتر از ایجاد سلطه دارد و آن حفظ سلطه است. از همه طرق هم برای این کار تلاش میکنند و نمیگذارند طرفهای مقابلشان به استقلال لازم برسند.
چنین تروری قطعاً اهداف مشخصی داشته، حذف یک دانشمند و مدیر برجسته، ایجاد شوک در بدنه علمی کشور، تلاش برای وقفه در برنامههای علمی و هستهای کشور و دادن پیام تهدید به دانشمندان، همگی از اهداف چنین برنامهای میتوانسته باشد. اما قطعاً بخش مهمی از اهداف آنها در حوزه سیاسی و اجتماعی است و ناظر به ایجاد شکاف. من معتقدم این مهمترین هدف آنهاست.
به همین سبب معتقدم با وجود موفقیت آنها در انجام عملیات ترور، اگر بعدش اتحاد بیشتر ما را میدیدند این پروژه برای آنها شکست خورده بود. موفقیت این پروژه برای آنها جایی است که ببینند توانستهاند ما را به جان هم بیندازند و دعوایی در کشور بالا بگیرد. مگر ما سلاحی قویتر از اتحاد هم داریم؟ قاتلان شهید فخریزاده از اختلافات و تهمت پراکنی داخلی ما صد برابر بیشتر از به شهادت رساندن او قند در دلشان آب میشود.
صحنه کاملاً مشخص است؛ یک دانشمند مهم کشور را که رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع هم هست ترور کردهاند و دنیا منتظر واکنش و عکسالعمل ماست. وقتی این عکسالعمل افزایش شدید زد و خورد و تهمتپراکنی داخلی باشد، دنیا چه فکری درباره ما میکند؟ الان وقت نشان دادن حقانیت ماست که به دنیا بگوییم که با چه موجودات و چه سیاستهای رذیلانهای طرف هستیم.
الان وقت رسوا کردن دشمنان خارجی ماست نه داغ کردن تنور دعواهای داخلی. این اختلافافکنیها قطعاً هم در سطح جامعه و هم در سطح نخبگان ما یک سری ته نشینها و رسوبهایی دارد که در ادامه ما را به زحمت خواهد انداخت، کدورتهایی را ایجاد میکند که براحتی رفع نمیشوند. من واقعاً درک نمیکنم چطور برخی در چنین موقعیت تاریخی علیه بخشی از نظام دروغ به جامعه القا میکنند؟ مطمئن باشید سود و منفعت این اختلافات برای قاتلان شهید فخریزاده چندین برابر حذف فیزیکی ایشان است و آنها از این وضعیت خوشحال هستند.
حرفی که خیلی از منتقدان میزنند این است که دولت در ادامه این ترور پیام ضعف به دنیا فرستاده، در حالی که نیازمند ارسال پیام قدرت به دنیا هستیم. آیا به نظر شما چنین است؟
من هم معتقدم الان وقت دادن پیام قوی و با صلابت به دنیا است، شکی در این نیست. اما این را هم معتقدم که بلندترین و شدیدترین پیام ضعف ما همین اختلافات و به جان هم افتادنهاست. اینکه در سطح نخبگان سیاسی و اجتماعی به جان هم بیفتیم و حتی در سطح برخی نهادها علیه همدیگر موضع بگیریم، یعنی اینکه در موقعیتی که باید بیشتر اتحاد را داشته باشیم داریم به بیشترین اختلافات دامن میزنیم.
مگر پیام ضعفی، صریحتر از این میشود به دنیا داد؟ بله شاید من هم انتقاداتی به مواضع دولت داشته باشم اما این دلیل نمیشود کاری کنم که خودش پیام بدتری به دنیا صادر کند. پیام ضعف دیگر یعنی اینکه در چنین مقاطعی بیاییم جامعه را دچار هیجان کنیم و شعارهایی بدهیم و خط و نشان بکشیم و بعداً در عمل تصمیم دیگری گرفته شود. خب حداقل کسانی که میدانند ساختار کشور چیست نباید به سمت این دست رفتارهای شعاری بروند.
در همین رابطه مطالبات مختلفی برای انتقام مطرح شده است. نظر شما درباره کیفیت پاسخ ایران به این جنایت چیست؟
جامعه قطعاً حق دارد که بخواهد برخورد متناسب با این ترور وحشیانه صورت بگیرد. به هر حال تروریست ها یک فرزند برومند این کشور را چنین ناجوانمردانه شهید کردهاند، واکنش متناسب حق مسلم ایران است و مردم هم کاملاً حق دارند که یک انتقام را مطالبه کنند. غرور ملی ما همین را میگوید. ما یک ملت رشید در طول تاریخ بوده و هستیم و قطعاً زیر بار ذلت بی پاسخ گذاشتن این رفتارها نمیرویم. اما اینکه این واکنش کی و چگونه و با چه کیفیتی باشد، دیگر نباید وارد شعارزدگی و رفتارهای هیجانی کرد.
این یک تصمیم راهبردی است که نظام با توجه به شرایط و امکانات و مسائل مختلف زیادی میگیرد که فقط در یک سطحی نسبت به آن اشراف و آگاهی وجود دارد. در همه دنیا هم اطلاع از این مسائل در یک حلقه محدود و به صورت محرمانه است. به نظر من اصل این مطالبه درست است اما درگیر کردن جزئیات و محتوای آن با شعارها و برخی حرفهای عوامانه فقط ایجاد مطالبه غیرمنطقی برای نظام است.
یعنی در درون این مطالبه نباید بیاییم محتوا و کیفیت آن را تعیین کنیم. چون ارزیابی کیفیت این پاسخ در انحصار یک جاهایی است که اشراف کامل به مسائل دارند و میدانند چطور میتوانند بیشترین لطمه را در بهترین زمان به دشمن بزنند. شاید ما بیاییم این توقع را جا بیندازیم که تا یک ماه دیگر پاسخ این ترور را بدهیم، اما واقعیت این باشد که اگر بگذاریم برای یک سال بعد، بتوانیم ضربه کاریتری به دشمن بزنیم.
بنابراین در این موضوع نباید شاهد رفتارهایی باشیم که فقط مطالبات را به شکل غیرواقعبینانه افزایش دهد و به سمتهای غیر منطقی منحرف کند. ما مردم عادی از این مسائل خبر نداریم. خصوصاً در این شرایط از نخبگان سیاسی توقع میرود که درباره این مهم آگاه باشند و با آگاهی و محاسبه دقیق رفتار کنند. اصل انتقام این ترور یک مطالبه کاملاً درست است اما بهتر است قبول کنیم که کیفیت آن بسته به تصمیمگیری در سطوحی است که اشراف به مسائل دارند.