به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: واکنش ایران به اقدام تروریستی علیه دانشمند برجسته هستهای و موشکی جمهوری اسلامی اگر در روزهای آینده رخ دهد، اهمیت اساسی دارد و تأخیر در آن هزینههایی متوجه ما میکند. بر این اساس یک خط سیاسی در خارج کشور و داخل ایران به راه افتاده تا نشان دهد اقدامی صورت نخواهد گرفت و یا این اقدام به زمان دیگری موکول گردد. در این خصوص باید گفت:
۱- ادبیات بعضی از شخصیتهای سیاسی مبنی بر اینکه اقدام به عملیات تلافیجویانه حق ایران است و این کار در «زمان مناسب» خود انجام میشود و جمهوری اسلامی بنا ندارد در زمین نتانیاهو بازی کند، به «ایران اقدامی نخواهد کرد» ترجمه شده است؛ چرا که این ادبیات شباهت آشکاری با بیانیههایی دارد که اقدام واکنشی به زمان مناسب محول گردیده، اما هیچگاه اقدامی صورت نگرفته و یا اقدامی متناسب و معادل نبوده است. البته اگر واژه و ادبیات «زمان مناسب» درست ترجمه شود، میتواند به معنای «هماینک» و «در زمانی کوتاه» هم باشد ولی از آنجا که این واژه مبهم است دامنهای از هماینک تا آیندههای دور دارد، به ادبیات رایج ارجاع داده شده و معنای «فعلاً نه» و «در زمان نزدیک نه» پیدا کرده است. این ادبیات در عین حال سبب میشود تا دشمنی که پس از اقدام جنایتکارانه، نگران واکنش جدی ایران بود، به حدی از اطمینان از عدم واکنش ایران برسد که درباره جنایت خود به تبلیغات معکوس روی بیاورد. این تبلیغات معکوس از یک طرف معطوف به توجیه اقدام تروریستی خود است که نتیجه آن ترور شخصیتی شهید پس از ترور جسمی اوست و نمونههایی از این را در روزهای اخیر شاهد بودیم و از طرف دیگر معطوف به قدرتنمایی و پوشاندن ضعف مفرط خود در برابر جبهه مقاومت است و نتیجه آن مشروعیتزایی برای خود و نهادهای امنیتی جنایتکار در داخل اسرائیل است.
۲ـ چند روز است که در رسانههای اسرائیلی خطی دنبال میشود مبنی بر اینکه این آخرین اقدام تروریستی اسرائیل در داخل ایران است. روز جمعه گذشته مقالهای از سوی مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی با عنوان «آیا ترور میتواند اسرائیل را به اهداف خود برساند» به چاپ رسید و در آن این سؤال مطرح شد که آیا ترور عناصر برجسته میتواند روند را تغییر دهد و با استناد به مواردی مثل جایگزینی آیتالله مجاهد سیدحسن نصرالله به جای شهید حجتالاسلام سیدعباس موسوی، نتیجه گرفت که ترور نمیتواند اسرائیل را به هدف برساند و هزینههای این اقدام، بسیار بیشتر از نتایجی است که میگیرد. کما اینکه همیشه وقتی دستگاه امنیتی اسرائیل شخصیتی از مقاومت را ترور کرده است، دستگاه تبلیغاتی برای آرام کردن فضای انتقامی طرف مقابل، دست به تحلیلهایی از این دست زده است. آیا میتوان باور کرد که میان دستگاه امنیتی و دستگاه سیاسی رسانهای اسرائیل تفاوت وجود دارد؟ واقعیت این است که رژیم صهیونیستی، رژیمی یکپارچه است و واحدهای آن یک مأموریت را دنبال میکنند.
۳- همزمان با این مسئله، «الیوت آبرامز» مسئول پرونده ایران در کاخ سفید، این خط را دنبال کرد که: «ایران تمایل ندارد در هفتههای باقیمانده از دولت ترامپ و پیش از سوگند ریاستجمهوری بایدن با انتقام گرفتن، مذاکرات احتمالی با دولت بعدی آمریکا و لغو تحریمها را به خطر بیندازد. ایران دنبال کاهش تحریمهای آمریکاست و هر تصمیمی که میگیرد با احتیاط خواهد بود.» عبارت آبرامز از یکسو از نگرانی آمریکا از واکنش جدی ایران حکایت میکند و از سوی دیگر از همدستی آمریکا با رژیم اسرائیل در عملیات ترور اخیر و در ممانعت از واکنش جدی ایران خبر میدهد. ایجاد ارتباط بین یک موضوع واقعی و حق مسلم که واکنش جمهوری اسلامی به ترور شهید دکتر فخریزاده است، با یک موضوع خیالی که آغاز دور جدید مذاکرات میان ایران و آمریکاست، با هدف وارد کردن فشار داخلی به جمهوری اسلامی برای «خویشتنداری» است. آنان با طرح مذاکره برای رفع تحریمها، در نظر دارند جریان سادهلوح یا... مذاکرهجو در ایران را وادار به اعمال فشار به جمهوری اسلامی برای عدم واکنش به جنایت اسرائیل نمایند.
عبارت آبرامز مبنی بر اینکه «ایران تمایل ندارد واکنشی نشان دهد»، در متن خود دو نکته دیگر هم دارد؛ آمریکا چه در ماههای پایانی دولت ترامپ و چه در ماههای آغازین دولت بایدن، نمیتواند به اقدام قاطع احتمالی ایران واکنش نشان دهد. از این رو آبرامز به جای ادبیات دستوری از عبارت تحلیلی استفاده کرده و البته از جیب ایران حرف زده است! نکته دوم این است که او در این عبارت وانمود کرده است که - حداقل- آمریکا با جناحی و شخصیتهایی در داخل حکومت ایران تماس دارد و در این تماسها برای او ثابت شده است که ایران به دلیل موجهی! درصدد واکنش به اقدام تروریستی اخیر اسرائیل علیه خود نیست.
۴- همزمان با این خط تحلیلی، یک مقام میانی رژیم اسرائیل اعلام کرد یک افسر ارشد موساد در تلآویو توسط افراد ناشناس ترور شده و در توضیح آن گفت ترور در پشت چراغ قرمز اتفاق افتاده است. در همان حال بعضی منابع غیراسرائیلی گفتهاند «فهمی هنیاوی» عربتبار و ساکن یک شهرک صهیونیستی بوده و ارتباطی با موساد نداشته است. در اسرائیل سابقه دارد که وقتی یک جنایت روی میدهد خود این رژیم برای کشیدن حریف به تله عملیاتی، دست به انتشار اینگونه اخبار زده است. طرف مقابل اگر دقت به خرج ندهد به دام میافتد و با شادمانی آن را به خود منتسب میکند و جو انتقام در محیط تصمیمگیری او از بین میرود. مشابه این خبر را زمان ترور شهید عماد مغنیه در حومه دمشق شاهد بودیم که دو روز پس از آن، این خبر توسط رسانههای اسرائیلی منتشر شد که «مئیر دگان» رئیس وقت موساد در اردن مورد سوءقصد قرار گرفته است که البته این خبر جعلی به هیچ وجه در رسانههای حزبالله منعکس نگردید. دیروز مقام اسرائیلی کشته شدن فردی در تلآویو را به عنوان یک مأمور ارشد موساد معرفی کرده و گفت از عوامل ترور او خبر ندارد! ترور در تلآویو و در زمان شلوغی تردد و پشت چراغ قرمز و بیخبری سرویسهای چندگانه رژیم صهیونیستی!
۵- از تحرکات مختلف آمریکا و رژیم صهیونیستی به خوبی میتوان فهمید که به شدت نگران واکنش قدرتمند ایران هستند و خواب ندارند. رژیم صهیونیستی در اقدامی پریشان از یکسو با تبلیغات سیاسی در داخل وانمود کرد، در برابر ضربهای که زده واکنشی نخواهد دید؛ در همان حال رسانههای آن اعلام کردند پیشرفتهترین ناو جنگی- موسوم به سپر- را روز چهارشنبه گذشته از آلمان خریده و در سواحل بندر حیفا مستقر کردهاند و در شرح قدرت آن گفتهاند این ناو نظامی دارای توپ اتوملارا، گنبد آهنین دریایی (سی دُم) و موشکهای سطح به سطح باراک ۸ بوده و قابلیت حمل بالگرد هم دارد. مخاطب، کلیدواژههای «حیفا» و «گنبد آهنین» را میشناسد. این به معنای هراس جدی این رژیم از موشکباران حیفا است و باز همه میدانیم که هیچ سیستم دفاعی قادر به مقابله با موشکهای بالستیک ایران نیست کما اینکه در جنگ با حزبالله، حماس و انصارالله هم سامانههای دفاعی گنبد، پاتریوت و بی۵۲ کارآیی نداشتهاند.
مراکز اطلاعاتی اسرائیل همزمان با این خبر وانمود کردند تحرکات سپاه را زیر نظر دارند و میدانند که تجهیزات گسترده و سنگینی را به سمت مرزهای جنوب غربی ایران روانه کرده است. در همین زمان کشورهای عرب همپیمان رژیم صهیونیستی- بحرین و امارات - حمله قاطع ایران در پاسخ به ترور شهید سردار فخریزاده را قطعی میدانند و در پیغامهای آشکار و غیرآشکار از کشیده شدن دامنه واکنش ایران به خود ابراز نگرانی کردهاند و البته این خط را هم اسرائیلیها دادهاند. طی دو روز گذشته وزارت خارجه رژیم صهیونیستی اعلام کرد ممکن است واکنش به شهادت سردار فخریزاده در یک یا چند کشور همسایه شمالی یا جنوبی ایران اتفاق بیفتد. رژیم اسرائیل از این خط خبری درصدد برآمده جمع زیادی از کشورها را برای ممانعت از اقدام واکنشی ایران به کار بگیرد. بر این اساس آمریکاییها و اسرائیلیها به کشورهای عربی اجازه دادند میان اقدام تروریستی جمعه ۷ آذرماه آبسرد و مسایل خود با ایران فاصلهگذاری و حتی آن را محکوم نمایند. از همه این خبرها چیزی جز هراس شدید رژیم صهیونیستی فهمیده نمیشود. این رژیم هماینک خود را در شرایط بسیار سخت و پیچیده میبیند چرا که واکنش شدید ایران به این ترور، سه پیامد اساسی برای این رژیم دارد؛ واکنش شدید ایران اقتدار امنیتی، نظامی و سیاسی این رژیم را درهم خواهد شکست و به حوادث پیدرپی امنیتی علیه آن منجر میشود، پیامد دوم اقدام سنگین ایران، ایجاد شکاف شدید در اسرائیل خواهد بود و بگومگوهای زیادی را میان رژیم سیاسی و ساکنان آن از یکسو و احزاب و نهادهای اسرائیلی از سوی دیگر پدید میآورد و پیامد سوم این است که روند مذاکرات عربی- اسرائیلی و عادیسازی روابط این رژیم با کشورهای عربی را از بین میبرد، چرا که جمعبندی عربی را نسبت به قدرت و وضعیت اسرائیل تغییر میدهد.
۶- اقدام قدرتمندانه ایران در واکنش به ترور شهید دکتر فخریزاده و بقیه اقدامات جنایتکارانهای که در ده سال اخیر از سوی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی صورت گرفته است، میتواند وضعیت کنونی منطقه را به ضرر آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان عرب این دو تغییر دهد. اگر ایران ضربهای زمینگیرکننده به اسرائیل بزند معنای آن این است که پایگاههای آمریکا در منطقه هیچ امنیتی ندارند. چرا که وقتی به رژیم اسرائیل حمله شود به این معناست که به بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه حمله شده و از آن پس امنیت ناوگان پنجم در بحرین و پایگاههای آمریکا در امارات و... معنا و مفهومی نخواهد داشت. بنابراین اقدام قاطع ایران، وضع حوزه عربی مرتبط با آمریکا و اسرائیل را نیز به هم خواهد ریخت. الان سخن این است که اسرائیل در چهار جنگ (۱۹۴۸ تا ۱۹۷۳) بر اعراب مسلط شده و برتری قدرت خود را به اثبات رسانده است. وقتی ایران به رژیم صهیونیستی ضربه اساسی بزند، معنایش اثبات دوباره ایران به عنوان «قدرت برتر» در منطقه است. آنگاه تفوق ایران بر کل سیستم امنیتی- نظامی منطقه مورد پذیرش- ولو غیر اعلامی- دشمنان آن، قرار میگیرد.از سوی دیگر حمله قدرتمند نظامی ایران به رژیم صهیونیستی، موج قدرتمندی را در جهان اسلام و حوزه عربی به راه میاندازد و آنقدر قدرتمند خواهد بود که نه آمریکا و نه دولتهای عربی قادر به مهار نخواهند بود. همه میدانند و خود اسرائیلیها و دولتهای عربی هم اعلام کردهاند که دستکم ۸۵ درصد مردم عرب، از توافقات اخیر امارات، بحرین و سودان با رژیم صهیونیستی، خشمگین هستند و آن را «خیانت» تلقی میکنند. حال در این وانفسا که اقدام رژیمهای وابسته عرب به برقراری رسمی و آشکار رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی، مردم عرب را به شدت ناراحت کرده است، اقدام قاطع ایران جمعیتهای عرب را به خیابان میکشاند و سبب تغییرات مهمی در سطح دولتهای منطقه میشود. این راز نگرانی شدید آمریکاییها، اسرائیلیها و وابستگان عرب آنان در منطقه و رفتارهای متناقض و توأم با ضعف آنان در پرونده ترور شهید فخریزاده است.