به گزارش مشرق، امروز سالگرد درگذشت فقیه ربانی ملأ احمد نراقی از مفاخر علمای شیعه است.
ملأ احمد نراقی در چهاردهم جمادی الثانی سال ۱۱۸۵ قمری در روستای نراق از توابع شهرستان کاشان در عهد سلطنت کریم خان زند در خاندان علم و فضیلت دیده به جهان گشود. پدرش علامه «ملأ محمد مهدی نراقی» از مفاخر علمای شیعه است. او فقیهی بزرگ، فیلسوفی توانا، ریاضیدانی ماهر، منجم، ادیبی شاعر، صاحب اخلاق کریمه و صاحب تالیفات بیشمار در علوم و فنون مختلف میباشد.
مقام علمی:
ملأ احمد نراقی با توجه به استعداد شگرف و نبوغ ذاتی خویش و همچنین مطالعات عمیق و تحقیقات علمی و بهرهگیری از اساتید بزرگ، توانست بسیاری از علوم را فراگیرد و از عالمان برجسته عصر خویش همچون: علامه بحرالعلوم،
میرزا مهدی موسوی شهرستانی و شیخ جعفر نجفی اجازه اجتهاد دریافت کند. بدین جهت، وقتی ایشان در اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار به کاشان برمیگردد، به عنوان یک مجتهد و فاضل شناخته میشود.
بیشتر بخوانید:
عاشورایی که کمر شاه را شکست
ایشان در بین علمای قرون اخیر از جایگاه خاصی برخوردار است، وی در علوم مختلف اصول فقه، فقه، حدیث، رجال، درایه، ریاضیات، نجوم، حکمت، کلام، اخلاق، ادبیات و شعر سرآمد علمای زمان خود بوده است.
وی از همان دوران جوانی مسئولیت مرجعیت و ریاست و زعامت دین و دنیای مردم کاشان و قسمتهای وسیعی از ایران را برعهده داشت و کلمات معاصرین و علمای پس از وی شاهد بر این مطلب میباشد.
اساتید:
پدر وی «ملأ محمد مهدی نراقی» که از فقیهان برجسته و ذیفنون عصر خود بود، از همان ابتدا احمد را در دامان خود تربیت کرد و بسیاری از دروس علوم اسلامی را به فرزند خود آموخت.
وی دوران نوجوانی و جوانی را در شهر کاشان و در محضر پدر بزرگوارش محقق نراقی (متوفی ۱۲۰۹ قمری) حدود سالهای ۱۱۹۰ تا ۱۲۰۵ در پانزده سال اواخر عمر پدر بزرگوارش به تحصیل دورههای مقدمات، سطح و خارج گذراند و عمده تحصیل وی در این ایام میباشد. وی درباره پدرش غالباً عبارت (من الیه فی جمیع العلوم استنادی) را به کار برده است.
از همان ابتدا وی با استعداد قوی و همت عالی و ذهن توانایی که داشت به سرعت مدارج علمی را طی نموده و خود شروع به تدریس معالم و مطوّل نمود.
وی در حالی که در سال ۱۲۰۵ قمری به درجه اجتهاد نائل شده بود همراه پدر بزرگوارش به عتبات عالیات مشرف و مراتب عالی تحصیلات حوزوی را در آنجا میگذراند.
در کربلا، ملأ احمد در حلقه درس آقا باقر بهبهانی (متوفی ۱۲۰۸ قمری) در آخرین سالهای تدریسش حاضر شد. آقا باقر بهبهانی، که در میان دانشمندان شیعه به نام مؤسس یا مجدد بهبهانی معروف است، بنیانگذار عصر جدیدی از تبلور اصول فقه و تسلط مجتهدین در عالم تشیع است. قبل از بهبهانی علمای اخباری از زمان ملأ امین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۳ قمری) بر جوامع شیعه تسلط داشتند.
ملأ احمد در کربلا تحصیل فقه را در مکتب میرزا مهدی شهرستانی، که خود از شاگردان بهبهانی بود آغاز کرد. مدت این تحصیل چندان طولانی نبود زیرا در سال ۱۲۰۹ قمری به مناسبت درگذشت پدرش به کاشان برگشت.
سال بعد باز به عتبات مسافرت نمود و این بار در نجف در حوزه درسی سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر نجفی، که هر دو از شاگردان آقا باقر بهبهانی بودند، به تحصیل پرداخت.
مؤلف قصص العلماء مینویسد: «معروف است حاجی ملأ احمد استاد کم دیده است و درس کم خوانده است و به فطانت و ذکاوت خویش این تحقیقات و تدقیقات را نموده است.»
مؤلف لباب الالباب، ظاهراً در پاسخ به این سخن، میگوید: «ملا احمد در مدت کوتاهی موفق به اخذ اجازه اجتهاد از استادان خود شد. کسانی که گمان میکنند او استاد کم دیده است، باید بدانند استاد واقعی، هوش، ذوق و قریحه توأم با پشتکار و پژوهش مدام است.»
شاگردان:
اگر چه شاگردان ملأ احمد زیاد بودهاند و آنچنانکه در مقدمه کتاب خزائن وی، استاد علیاکبر غفاری نقل نموده که: بیش از ۲۰ اجازه از وی موجود است که در نزد فاضل معاصر حسن نراقی موجود است، اما نام بعضی از آنان که در دسترس میباشند عبارتند از:
۱- شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱ قمری): وی بین سالهای ۱۲۴۱ تا ۱۲۴۴ قمری در اواخر عمر شریف ملأ احمد از محضر وی استفاده نموده است.
۲- برادر فاضل و دانشمندش محمد مهدی بن محمد مهدی نراقی (متوفی ۱۲۸۶ قمری) معروف به آقا بزرگ
۳- سید شفیع چابلقی (متوفی ۱۲۸۰ قمری)
۴- محمد حسن جاسبی
۵- فرزندش محمد بن احمد (متوفی ۱۲۹۷ قمری) ملقب به عبد الصاحب و معروف به حجت الاسلام، داماد محقق قمی
۶- برادرش میرزا ابوالقاسم کاشانی (متوفی ۱۲۵۶ قمری)
نقل میکنند که در سال ۱۲۴۰ قمری، شیخمرتضی انصاری به قصد زیارت حرم امام رضا (ع) رحل سفر را بست و سفر علمی و سیاحتی خود را برای درک محضر بسیاری از علما و فقهای مشهور ایران آغاز کرد: در اصفهان به حضور سیدمحمدباقر شفتی رسید، در بروجرد با شیخ اسدالله بروجردی دیدار کرد، ولی بیش از یک ماه توقف ننمود. اما «زمانی که شیخ انصاری آوازه ملأ احمد نراقی را در کاشان شنید به همراه برادرش به سوی کاشان شتافت که مورد استقبال و احترام ملأ احمد قرار گرفتند و در یکی از مدارس آن دیار رحل اقامت افکندند.
ملأ احمد نراقی در سلسله مشایخ بسیاری از متاخرین از طریق شاگردانش بخصوص شیخ مرتضی انصاری میباشد که میتوان از محدث نوری صاحب مستدرک الوسائل، امام خمینی (ره) و مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نام برد. وقتی که شیخ انصاری، چهره ملأ احمد را بر بلندای مدرسه علمیه کاشان مشاهده نمود و او را همانند دریایی از علم و حکمت و عرفان و اخلاق یافت، تصمیم بر ماندن گرفت. گویی شیخ گمشده خود را دریافته بود و لذا قریب به چهار سال از محضر علمی و اخلاقی او بهره جست و در حلقه درس او از سال ۱۲۴۱ تا سال ۱۲۴۴ قمری قرار گرفت».
وی در سلسله مشایخ بسیاری از متأخرین از طریق شاگردانش بخصوص شیخ مرتضی انصاری میباشد که میتوان از محدث نوری صاحب مستدرک الوسائل، امام خمینی (ره) و مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نام برد.
آثار علمی:
ملأ احمد نراقی در کنار تدریس و انجام امور مردم، به تحقیق و تألیف بسیار اهمیت میداد و آثار زیادی در حوزه فقه، اصول، کلام، هیئت، ادبیات، اخلاق و شعر از خود به یادگار گذارد.
مجموع آثار ملأ احمد نراقی بالغ بر شصت عنوان میباشد. این آثار، که در حوزههای فقه، اصول، کلام، هیئت، ریاضیات، اخلاق، عرفان، ادبیات و شعر میباشد، برخی به صورت چاپ سنگی و برخی چاپ حروفی در اختیار دانش دوستان قرار گرفته و بسیاری به صورت نسخ خطی در کتابخانههای عمومی و شخصی موجود است.
ویژگیهای آثار:
آثار ملأ احمد نراقی از ویژگیهای مهمی برخوردار است:
۱. اتقان علمی و دقت نظر بسیار؛
۲. پرداختن به همه زوایا و فروعات بحث؛
۳. دستهبندی و تنظیم مباحث؛
۴. پرهیز از زیادهگویی و توضیح بیش از حد نیاز و یا ناقص گویی؛
۵. طرح مباحث نو و ضروری و بایستههای عصر. لذا در اکثر حوزهها دارای اندیشه نو و کار آمد بود؛
۶. رواننویسی و آساننویسی و پرهیز از مغلقنویسی؛
۷. نگارش مباحثی که برای عموم مردم مفید بود، به زبان فارسی.
ملأ احمد نراقی در نگاه عالمان:
بسیاری از بزرگان، مقامات علمی و معنوی ملأ احمد را ستوده و او را جامع علوم دانستهاند. کلمات برخی از آنان از این قرار است:
ملأ حبیبالله کاشانی: «فاضل حاج احمد نراقی فرزند محقق نراقی بودند و همانند پدرش از مشاهیر علمای اسلام و فقهای اعلام بود؛ بلکه اعلم، افقه، افضل و اتقن و مشهورترین آنها در زمان خود بود».
جاپلقی بروجردی: «فاضل عالم، محقق، مدقق، ماهر، دریای مواج، جامع علوم معقول و منقول، دارای ید طولا در علوم کثیره، شیخ و استاد ما، حاج ملأ احمد فرزند ملأ محمدمهدی، نراقی الاصل و کاشانی مسکن بوده. ایشان اساس دین و دنیا و محل رجوع در فتاوا و احکام بودند».
شیخ عباس قمی: «ملا احمد فرزند ملأ محمدمهدی نراقی، عالم عابد، فقیه، شاعر، ادیب سراج وهاج، دریای خروشان، فحل الفحول و افتخار اهل منقول و معقول، عالم ربانی و همان کسی که سزاوار است که در مورد ایشان گفته شود که استاد شیخ انصاری بودند. کتب ارزشمند متعددی نوشتهاند».
میرزا محمدعلی مدرسی: «حاج ملأ احمد نراقی فرزند ملأ مهدی، نراقی الاصل کاشانی المسکن از فحول علمای دین و اکابر مجتهدین شیعه است. فقیه، اصولی، محدث رجالی، نجومی، ریاضیدان، معقولی، منقولی، استاد ماهر، شاعر زاهد، متقی، در اوصاف حمید و اخلاق فاضله طاق و مشهور، با مجمع کمالات صوری و معنوی بود و علاوه بر علوم متداوله نقلیه، در بسیاری از علوم دیگر نیز مهارتی به سزا داشت».
علامه محمدباقر خوانساری: «او دریای مواج، استاد ماهر، استوانه اکابر، ادیبی شاعر و فقیهی برازنده از بزرگان دین و عظمای مجتهدین به شمار میرفت. از دانش پر و از کودکی صدفی مملو از در بود. نراقی مجتهدی جامع بودند و از اکثر علوم، بهویژه اصول، فقه، ریاضی و نجوم بهره کامل و کافی داشت. نراقی مردی بزرگ جثه، متین و باوقار و غیور بود».
محسن امین: «او عالم فاضل، جامع اکثر علوم، مخصوصاً در اصول فقه و ریاضیات، بود و شاعر بلیغ در فارسی بودند».
آقا بزرگ تهرانی: «شیخ ملأ احمد بن ملأ مهدی بن ابی ذر نراقی کاشانی، عالم کبیر و فقیه نامی، مصنف جلیل القدر و جامع علوم و از ابرار و اخیار بودند. بر فقرا عطوف و شفیع ضعفا بودند و در حل مشکلات مردم و رفع آنها تلاش زیادی مینمودند».
استاد شهید آیتالله مطهری: «حاج ملأ احمد نراقی مانند پدر خود جامع الفنون بوده و مانند پدر خود، مفتی، مجتهد و مرجع فتوا بوده است و معقول را از پدر خود فراگرفته است».
ملأ احمد نراقی و مقتضیات زمان:
ملأ احمد نراقی، عالمی زمانشناس بود که اندوختهها و یافتههای خود را از حوزههای اصفهان، کربلا و نجف در عرصههای فقه و اصول، کلام، اخلاق، عرفان، هیئت، ادبیات و شعر با زمان همآهنگ ساخت و آنچه را که آموخته بود به رشته تحریر در آورد. او به دلیل آن که با نگاهی ژرف به مسائل و موضوعها نگریست، آثارش ماندگار شد و همگان از آن بهره میجویند و اگر چه بسیاری از اندیشههای ملأ احمد نراقی در مبارزه با اخباریگری، صوفیگری و طرح مباحث نو فقهی و اصولی و نیز حضور و نقش وی در جنگ دوم ایران و روس نشان از توجه او به اقتضائات زمان است اما در این مجال کوتاه فقط به یک اثر او که بر اساس نیاز روز و مقتضیات زمان تألیف شدهاست، اشاره میکنیم:
هنگامی که مبلغ مسیحی و جاسوس انگلیسی «هنری مارتین» کتاب میزان الحق را در رد اسلام نگاشت، وی در پاسخی علمی و محکم به او کتاب سیف الامه را به رشته تحریر درآورد. ملأ احمد نراقی نیک میدانست که پا دریان همگی در خدمت استعمارگران اروپا خصوصاً انگلیس هستند و با هدف نفوذ و دستیازیدن استعمارگران بر منابع مسلمین و ترویج و تبلیغ مسیحیت در میان مسلمین، وارد سرزمینهای مسلمانان شدند. «این گروه [که] از قرن شانزدهم میلادی در پی بازشدن پای استعمار اروپاییان در سرزمینهای اسلامی در جهان اسلام شناخته شدهاست»، از اوایل دوره صفوی وارد ایران شدند. آنها در بعضی از کشورها توانستند به اهداف خود برسند؛ اما در بعضی کشورها، به خاطر حضور هوشیارانه عالمان اسلامی نه تنها نتوانستند نفوذ کنند، بلکه برخی از آنان به دین مقدس اسلام گرویدند؛ از آن جمله «علیقلی جدید اسلام» که ملأ احمد نراقی در چند جای کتاب سیف الامه از او یاد میکند. این شخص پس از مستبصر شدن، کتابی به نام سیف المؤمنین فی قتال المشرکین در رد یهودیان و مسیحیان به رشته تحریر در میآورد.
از جمله پادریان، «هنری مارتین» جوان بود که در زمان فتحعلیشاه وارد ایران شد و حدود شانزده ماه در ایران اقامت داشت. وی در این مدت، فعالیتهای گستردهای در راستای اهداف استعمارگران داشت و سرانجام کتابی به نام میزان الحق در اثبات و حقانیت مسیحیت و رد اسلام نگاشت. عالمان دین به مقابله با آن برخاستند و به شبهات آن پاسخ گفتند. از جمله آنها، کتاب سیف الامه و برهان الملة ملأ احمد نراقی بود.
ملأ احمد نراقی که مجتهدی پر آوازه بود، با تألیف کتاب «سیف الامه و برهان الملة»، مانع نفوذ استعمار و مسیحیت به ایران شد. ملأ احمد نراقی که مجتهد پر آوازه آن عصر بود، با تألیف این کتاب، مانع نفوذ استعمار و مسیحیت به ایران شد. وی هنگام نگارش سیف الامه چند نفر از علمای یهود را خواست و کتاب میزان الحق را با آنان به بحث گذاشت و با استفاده از کتابخانه موشه یهودی، پاسخی محکم و پر مغز داد. وی خود چنین میگوید:
«حقیر در حین تألیف این کتاب در صدد تفحص و تحصیل آن صحیفه برآمده و در کتابخانه موشه یهودی، که در این عصر در میان یهود در حالت اشتهار و مرجع اکثر بود، آن را یافتم و به اتفاق جمعی از علمای یهود، کتب معتبر لغت عبری را جمعآوری نموده و در آن تأمل شد».
وی در این کتاب علاوه بر اینکه با براهین عقلی شبهات «هنری مارتین» را پاسخ میدهد و به اثبات رسالت نبی اکرم (ص) میپردازد، خلق و خوی و شیوه زندگی جامعه مدنی غرب را تقبیح میکند و زشتی و نادرستی آن را به رخ «هنری مارتین» و صاحبان آن تفکر و غربپرستان میکشد.
نراقی و ولایت فقیه:
ملأ احمد نراقی که در دوران حساس و حوادث سازی میزیست، با درک درست حوادث و مسائل عصر خویش، به ضرورت طرح مسئله «ولایت فقیه» رسید و آن را به عنوان بهترین اندیشه و کارآمدترین روش در اداره امور جامعه اسلامی و اجرای صحیح احکام الهی معرفی کرد و به صورت شفاف و با نگاهی ژرف به تبیین آن پرداخت.
اگر چه پیش از او عالمان و فقیهانی، همچون شیخ مفید، محقق کرکی (متوفی ۹۴۰ قمری)، علامه حلی (متوفی ۶۷۵ قمری) و محقق اردبیلی (متوفی ۹۹۳ قمری) در لابهلای مباحث متنوع فقهی مانند، خمس، قضاء، جهاد، نماز جمعه، حدود و امر به معروف و نهی از منکر و… به اثبات آن پرداختهاند، اما ملأ احمد نراقی بهطور مستقل و گسترده به بحث «ولایت فقیه» پرداخت و در عائده ۵۴ از کتاب ارزشمند عوائد الایام، فصلی ویژه را به اثبات آن و بیان وظایف و شئون ولی فقیه اختصاص داد. وی اولین فقیه و برای اولین بار، بحث «ولایت فقیه» را به صورت منظم و بهشکلی بدیع و با نگرشی نو پرداخت و افق جدیدی را فرار وی فقیهان عصر خود و آیندگان گشود. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد.
ملأ احمد نراقی بهطور مستقل و گسترده به بحث «ولایت فقیه» پرداخت و در عائده ۵۴ از کتاب ارزشمند عوائد الایام، فصلی ویژه را به اثبات آن و بیان وظایف و شئون ولی فقیه اختصاص داد. پس از ملأ احمد نراقی، فقیهانی چون: میر عبدالفتاح حسینی مراغی (متوفی ۱۲۵۰ قمری) در العناوین، سیدمحمدآل بحرالعلوم در بلغة الفقیه و شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱ قمری) در کتاب مکاسب، به صورت مستقل به طرح بحث «ولایت فقیه» پرداختند.
ملأ احمد نراقی پس از اثبات «ولایت فقیه» از طریق ادله عقلی و نقلی، به بیان وظایف، اختیارات و شئون ولیفقیه میپردازد و دوازده مورد از وظایف کلان ولیفقیه را بیان میکند که عبارتاند از: ۱. فتوا دادن در امور دینی؛ ۲. قضاوت؛ ۳. اجرای حدود و تعزیرات؛ ۴. ولایت بر اموال یتیمان؛ ۵. ولایتبر اموال مجانین و سفیهان؛ ۶. ولایت بر امور غایبان؛ ۷. ولایتبر نکاح؛ ۸. ولایت بر اجازه دادن اموال ایتام و سفیهان و گرفتن اجرت آن؛ ۹. ولایت بر استیفای حقوق مالی و غیر مالی؛ ۱۰. تصرف در اموال امام؛ ۱۱. تمام کارهای مربوط به رعیت که امام معصوم باید انجام دهد؛ ۱۲. هر کاری که به دلیل عقلی و شرعی باید انجام پذیرد.
مبارزه با اخباریگری:
چون ملأ احمد نراقی چند سال در حوزه درس علامه وحید بهبهانی شرکت جسته و استادش «اصولی» بود، ملأ احمد نیز به مبارزه جدی با اخباریگری عصر خود پرداخت و دلایل بیاساس و سست آنان را درهم ریخت. ملأ احمد نراقی همانند استاد و پدرش، با اخباریگری و ظاهرنگری مخالف بود؛ زیرا اخباریها معتقد بودند که تمام اخبار کتابهای مورد اعتماد- با همه اختلافی که در آنها وجود دارد- قطعاً از سوی ائمه معصومین (ع) صادر شدهاست و ظواهر قرآن را نباید به تنهایی و بدون رجوع به اخبار اخذ کرد. آنها، علم اصول را با این ادعا که همه مبانی آن عقلی است و مستند به اخبار نیست، به کلی رد و انکار میکنند. ملأ احمد نراقی که از آثار سو اخباریگری کاملاً آگاه بود و عواقب شوم این اندیشه را در حوزههای علمیه و محصلان علوم دینی میدانست، با تبعیت از استادش، به مبارزه حکیمانه و علمی با آن پرداخت.
ملأ احمد نراقی و حکم جهاد علیه روسها:
تاریخ سراسر افتخار روحانیت شیعه از صدر اسلام تاکنون، نشان میدهد که عالمان دین و فقیهان اهلبیت (ع) همواره با حاکمان و زمامداران ظالم و با فساد و تجاوز، مبارزه بیامانی داشته و یار و یاور مظلومان و ستمدیدگان و مستمندان بودهاند و بر اساس شرایط زمان و مکان، این وظیفه مهم را به انجام میرساندهاند.
بر همین اساس، ملأ احمد نراقی علاوه بر تدریس معارف دینی و علوم حوزوی در کاشان، میکوشید تا بر مسائل سیاسی، اجتماعی و امور حکومت و وظایف سلطان وقت نظارت مستقیم داشته باشد. وی از توجه ظاهری فتحعلی شاه به نظریات و آرای راهگشا و کارآمد او بهره گرفت و از این طریق سعی در حل و فصل مشکلات معیشتی مردم داشت.
اما شاید مهمترین فعالیت سیاسی ملأ احمد نراقی این باشد که هنگام تجاوز روسها و تصرف بخشی از اراضی ایران و ظلم و ستم بر مردم مسلمان، با پوشیدن کفن به میدان نبرد رفت و فتوای ضرورت شرکت مردم در جهاد علیه روس تزار را صادر کرد. روسها در جنگ اول، که از سال ۱۲۱۸ قمری به مدت ۱۰ سال به طول انجامید، شرکت جسته بودند. در ۲۹ شوال ۱۲۲۸ با امضای عهدنامه ذلت بار گلستان بخش زیادی از اراضی ایران را تصرف کردند و به ظلم و تعدی و اذیت و آزار مردم آذربایجان پرداختند. فتحعلی شاه در سال ۱۲۴۱ قمری با جلب نظر مردم و حمایت علما و گرفتن فتاوای جهاد، جنگ دوم ایران و روس را با فرماندهی عباس میرزا آغاز کرد.
علت توجه فتحعلی شاه به نظر علما این بود که سپاه ایران با شبهاتی از قبیل مشروعیت جنگ و… مواجه بود. لذا شاه بر آن شد تا فتوای علما را پیرامون جهاد علیه روسها جمعآوری کند و برای جذب نیروی جنگ و بسیج مردم بهکار گیرد. علما هم نامههای جهادیه و فتوای ضرورت شرکت در جنگ به دفاع از حریم مسلمین را صادر کردند که نشانگر حضور آنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی آن عصر بود. «جناب حاجی ملأ احمد نراقی که فحل فضلای ایران بود و دیگر علما و فقهای ممالک محروسه، هر یک رساله نگاشته و خاتم گذاشتند که مجادله و مقابله با روسیه جهاد فی سبیلالله است و خرد و بزرگ را واجب افتاده است که برای رواج دین مبین و حفظ ثغور مسلمین خویشتنداری نکنند». و عالمان دین علاوه بر فتوا، خود نیز در جبههها حضور یافتند.
«روز جمعه هفدهم ذیالقعده ۱۳۴۱ قمری چند روز پس از جنگ جناب آقای سید محمد مجاهد و حاجی ملأ جعفر استرآبادی و آقای سیدنصرالله استرآبادی و حاجی سید محمدتقی قزوینی و سیدعزیز تالشی و دیگر علما و فضلا وارد لشگرگاه شدند و شاهزادگان و امرا، ایشان را پذیره شدند. روز شنبه هجدهم ذیالقعده جناب ملأ احمد نراقی کاشانی که از تمامت علمای اثناعشریه فضیلتش بر زیادت بود، به اتفاق حاجی ملأ عبدالوهاب قزوینی و جماعتی دیگر از علما و حاجی ملأ محمد پسر ملأ احمد (معروف به عبدالصاحب) که او نیز از قدوه مجتهدین بود از راه برسید…».
حضور فقیهان و عالمان دین در جبههها و فتاوای جهادیه آنان موجب شد تا مردم بهطور گسترده در جبههها شرکت جویند و لشگر روس تزاری را وادار به عقبنشینی کنند. همت و مبارزه مردم و علما باعث شد که بسیاری از نواحی و مناطق که مطابق عهدنامه ننگین گلستان از ایران جدا شده بود، بار دیگر به خاک ایران ملحق شود و «سپاه ایران به رهبری عباس میرزا، با فتوای جهادی که از علما گرفته بودند، توانستند بعضی از سرزمینهای از دست رفته ایرانی را تصرف نمایند».
اما افسوس که خشم پاک و مقدس مردم مسلمان ایران به دلیل بیلیاقتی دولتمردان و کارگزاران نظام و نیز ضعف بنیه نظامی قشون و خیانت برخی از رجال سیاسی حاکم، خیانت و عدم پایبندی انگلیس و فرانسه در انجام تعهد خود، نتوانست ریشه ظلم و تعدی استعمار روسیه را بسوزاند و روسها موفق شدند سرزمینهای اشغالی را مجدداً به تصرف خود در آورند. لذا فتحعلی شاه مجبور به قبول شرایط تحمیلی روسها شد و در پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری با واگذاری بخشهای ایروان، نخجوان، قسمتی از موقان تالش به روسها، صلحنامه ذلت بار ترکمانچای منعقد شد و جنگ پایان پذیرفت.
رحلت
ملأ احمد نراقی آن عارف بزرگ و فقیه اهلبیت که عمر خویش را در راه نشر فرهنگ اسلام، مبارزه بیامان با بیگانگان در جهاد اصغر و مبارزه با نفس اماره در جهاد اکبر و تحقیق و ژرفاندیشی و نگارش یافتههایی در حوزه علوم اسلامی و تدریس و تربیت عالمانی در فقه، اصول، کلام و… سپری کرد، سرانجام روح بزرگش در شب یکشنبه بیست و سوم ربیع الثانی سال ۱۲۴۵ قمری مطابق با ۱۲۰۸ شمسی در کاشان به ندای حق لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. بدن مطهرش را به نجف اشرف منتقل کردند و در جوار قبر امیرالمؤمنین (ع) در سمت پشت سر مبارک آن امام همام کنار پدرش به خاک سپرده شد.
منابع:
۱- زندگینامه ملأ احمد نراقی؛ محمد حسین رسولی.
۲- زندگی و نقش فقاهتی ملأ احمد نراقی؛ سید احمد کاظمی موسوی.
۳- ملأ احمد نراقی بر بلندای قله دانش؛ سید محمد رضا حسینی.