به گزارش مشرق، محمدسعید مدنی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- «قوام آدم بازیگری بود... به ظاهر پیشهوری (رهبر حزب دموکرات آذربایجان) را تقویت میکرد و در مقابل روسها راجع به نفت شمال نیز روی موافقت نشان میداد از آن جمله با سادچیکف طبق نظر روسها قرارداد بست ولی چون آدم محیلی یا محترمانهتر بگویم مدبری بود در قرارداد شرط کرد که باید مجلس موافقت کند. او به امید اینکه با اولیای کرملین بهتر بتواند تفاهم کند به مسکو رفت ولی دست خالی برگشت. و وقتی به استالین گفته بود طبق قانون اساسی ما، هر قراردادی را باید مجلس شورای ملی تصویب کند، پاسخ داده بود؛ خب، قانون اساسیتان را عوض کنید.»! (ماهنامه خاطرات وحید؛ آبان و آذر ۱۳۵۰، ص۱۰.)۲- امروز اول بهمن ماه است کمتر از یک ماه مانده به ۴۲ سالگی انقلاب اسلامی. انقلابی که با اهداف بزرگ آرمانهای متعالی مثل برچیدن بساط استعمار و استبداد و دخالت بیگانه در امور داخلی و مدیریت جامعه و چنگاندازی او بر منافع سرشار این سرزمین غنی و ثروتمند برپا شد. انقلابی برای پایان دادن به حقارتها و اهانتهایی که قدرتهای سلطهگر علیه ملتی گرفتار رژیمهای نالایق و دست نشانده و در خدمت منافع اجانب، نه منافع ملی که بدون اجازه آنها جرات آب خوردن هم نداشتند و برای انتخاب نخستوزیر و وزیر و... باید از آنها مجوز میگرفتند! و بالاخره انقلابی بر احیا یک مکتب و حیات بخشیدن به یک ملت و حرکت بالنده و پرنشاط برای ایجاد یک تمدن بینظیر مبتنی بر آموزههای ناب اسلامی.
۳- ۴۲ سال دشمنی بیامان برای نابودی و یا حداقل دچار کردن آن به سرنوشت قیامها و حرکتهای ضد استعماری که پیش از این در ایران (مثل مشروطه و نهضت ملی شدن نفت) و این اواخر جریان بیداری اسلامی در بعضی کشورها مثل مصر صورت گرفته بود. دشمنان که سالهای سال به لطائفالحیل مانع از بیداری مجدد اسلام و مسلمانان شده بودند، با برپایی انقلاب اسلامی به تکاپو افتادند تا مانع از تثبیت و تداوم آن شوند و حتیالامکان آن را از نفس بیندازند ولو با حفظ «صورت» در «هاضمه» خود حل و هضم کنند. آنها این را میدانستند که کارکرد و کارایی این انقلاب که مبتنی بر آموزههای مکتب اسلام است فراتر و بیشتر از سرنگونی یک رژیم وابسته و توخالی است. این انقلاب قادر است یک «منظومه فکری نو» را به دنیا ارائه نماید که هر کسی - در درجه اول در جهان اسلام و بعد دیگر مردم گرفتار در چهار گوشه جهان در معرض آن قرار بگیرد، به طور فطری به آن جذب میشود و آن را نقشه راه آزادی خود از بند استعمار واستثمار قرار بدهد.
۴- سلطهگرانی که به برکت انقلاب اسلامی دستشان از حلقوم این ملت کوتاه شده و دوران چپاول و غارت منابع ملی این سرزمین را به پایان رسیده میبینند، جنگی تمامعیار علیه این انقلاب و نظام منبعث از آن آغاز کردهاند. همه حرفشان هم به زبان ساده این است که چرا این مردم و این نظام به دوره سلطهگری آنان پایان داده و حاضر هم نیستند به هیچ وجه به آن دوران شوم بازگردند! اینها علیرغم شعارهای لزوم «واقعگرا» بودن که مشتی هالوی از مرحله پرت داخلی هم آن را باور میکنند نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که دوران سلطه آنها بر این کشور پایان یافته است و گهگاه به گونهای حرف میزنند که یادآور ادبیات دوران استعمار، آن هم استعمار کهنه! است. (مثل آنچه در فراز آغازین مطلب از قول استالین آمد.) نامه اخیر ۲۷ کشور اروپایی (اتحادیه اروپا) و بیانیه گستاخانه چند روز پیش تروئیکای اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) خطاب به دولتمردان ایران سند تازهای است بر این ادعا...
بنابراین برای احیای آن دوران سیاه و احیای سروری و چپاولگری خود از همان لحظه پیروزی انقلاب تا همین لحظه دست به هر شرارت و جنایتی زده و هرکاری توانسته واز دستشان بر آمده علیه این انقلاب انجام دادهاند و به گفته امام راحل اگر کاری را هم انجام ندادهاند، برای این بوده که نتوانستهاند نه اینکه نخواسته باشند! (نقل به مضمون) از ایجاد تفرقه و تحریک قومیتها علیه یکدیگر گرفته تا دامن زدن به اختلافات فرقهای و مذهبی؛ از برپایی جنگ هشتساله و تهاجم نظامی ناجوانمردانه گرفته تا تهاجم فرهنگی و تلاش برای اندلسی کردن ایران. از ترور اندیشمندان و متفکرانی چون شهید مطهری تا... شهید فخریزاده و از ترور ناجوانمردانه آزادمردان جان برکفی نظیر شهید سلیمانی و شهید ابومهدی گرفته تا راه انداختن جنگ تمام عیار اقتصادی و حمله به سفره و معیشت مردم و... اما با این همه راه به جایی نبرده وگویی مشت بر دماوند باصلابت کوفتهاند! انقلاب کماکان ادامه دارد.
جمهوری اسلامی امروز نماد عینی انقلاب است و به گواه دوست و دشمن «نهضتی» است که هرگز به «نهاد» تبدیل نشده است. هر چقدر زمان میگذرد ثمرات عمل به اصول سازنده و حیاتبخش آن بیشتر مشخص و ملموس میشود. علاوهبر پیشرفتهای بزرگ و قابل تحسین در عرصههای علمی و پزشکی و نظامی و صنعتی و...، امروز ایران به قدرتی تبدیل شده که هیچ متجاوز و زیادهخواهی جرات آن را که به آن چپ نگاه کند، ندارد. و البته این تازه اول بسمالله است! علاوهبراین وجود و تداوم این انقلاب باعث شده تا چهره شیطانی و ضدبشری نظام سرمایهداری از پشت نقابهای فریب و تزویر برای جهانیان بیرون افتد و آشکار شود و عمق وابستگی به صهیونیستهای غاصب و کودککش و میزان خیانت ارتجاع عرب برای مسلمانان و دنیای اسلام معلوم و افشا شود و... آثار و برکات این انقلاب که تازه ۴۲ سال از عمر آن میگذرد چه در داخل و چه در ابعاد بینالمللی و جهانی فراتر از آن است که بتوان در این مختصر اشاره کرد، اما هر چقدر میگذرد حتی کسانی را هم که به اردوگاه دشمنان قسم خورده انقلاب وابستهاند، درباره اتفاقات تکاندهنده و کارکردهای کمنظیر و بینظیر انقلاب، وادار به اعتراف کرده است.
۵- امشب به وقت ایران قرار است جو بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیسجمهور آمریکا سوگند بخورد. بایدن نامزد حزب دمکرات است که به کاخ سفید راه پیدا کرده است، اما مستندات و شواهد نشان میدهد که هرحزب و گروهی(جمهوریخواه یا دمکرات) در آمریکا به قدرت برسد علیرغم بعضی اختلاف سلیقهها باید در چارچوب اصول و سیاستهای کلی و از قبل تعیین شده رفتار نماید و به دنبال تحقق اهداف نظام سرمایهداری باشد. مثلا حمایت همهجانبه از نظام غاصب و جنایتکار صهیونیستی از مقدسات نظام سرمایهداری و اصل و سیاستی است که هر رئیسجمهوری با هر مرام و متعلق به هر حزبی باید به آن عمل نماید و حق ندارد از آن عدول نماید. از طرف دیگر دشمنی بیامان با انقلاب اسلامی و تلاش و توطئه بیوقفه و از هر راه و به هر وسیله برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران
(Regime change)، تا زمانی که جمهوری اسلامی در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است و سیرت و ماهیت آن حفظ شده است، هدفی لایتغیر است که از جیمی کارتر تا بایدن و... باید به دنبال تحقق آن باشند. واقعیات چهل و دوسال گذشته این ادعا را به راحتی اثبات میکند، و واقعیتهای زنده و پیش چشم نیز بر این واقعیت صحه مینهد که آمریکای کارتر تا ترامپ در مصاف با انقلاب اسلامی نه تنها «هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد»، بلکه امروز خود چنان در مرداب بحرانها و معضلات و مشکلات ناشی از ذات سرمایهداری بیرحم گرفتار آمده که برای مراسم امشب شهر واشنگتن به یک پادگان نظامی تبدیل شده و به گفته بسیاری از متفکران جهان و حتی اعتراف بعضی سیاستمداران و رسانهها و بالاخره مردم عادی آمریکا نظام سیاسی این کشور در مسیر فروپاشی و تمدن شکل گرفته بر مبنای آن، در معرض افول است! برای مثال همین چند روز پیش نشریه «هیل» با انتشار یک نظرسنجی، نوشت که «از هر پنج نفر آمریکایی، چهار نفر بر این عقیدهاند که کشورشان در حال فروپاشی است.» بعد از حمله طرفداران ترامپ به کنگره «ریچارد هاس روزنامهنگار و پژوهشگر آمریکایی» از «آغاز عصر پسامدرن» سخن گفت و اینها در حالی است که سالها پیش از این و در اوج تهاجم رژیم بعث به خاک ایران که با حمایت همین آمریکا و نوچههای اروپاییاش انجام گرفته بود پیر جماران با همان بیان آرام و طمأنینه مومنانه، با صلابت تمامگفته بود» اسلام، ابرقدرتها را به خاک مذلت خواهد نشاند!»
۶- چه آمریکا باشد چه نباشد؛ انقلاب اسلامی در انجام رسالت الهی خود در تداوم نهضت انبیاء باید با تکیه و پایبندی به اصول و مبانی(مثل قسط و عدالتمحوری، ظلمستیزی، مردمسالاری و...)، و حرکت در «صراط مستقیم» و توحیدی، سرانجام به دست صاحب اصلی خود برسد. همانطور که دشمنان بینقاب و رویاروی خارجی، با همه ترفندها و توطئهها نتوانستهاند ماهیت و سیرت انقلاب را تغییر دهند و به تعبیر رهبر انقلاب آن «در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسی مسلط هضم شود»، ولاجرم نتوانستند بزرگترین سرمایه و پشتوانه این انقلاب یعنی «مردم» را از آن بگیرند باید با هشیاری و بصیرت کامل(که بیش از هر چیز در گروی تبعیت از رهبری است) اجازه نداد انقلاب به آفات درونی که بنابر تجربه تاریخ- خاصه در تاریخ اسلام- خطرناکتر از دشمن خارجی است مبتلا شود و کسانی و گروههایی از داخل دانسته و نادانسته پروژه ناکام دشمن را دنبال کنند و ماهیت و سیرت انقلاب را به دست منافقان و خوارج زمان با حربه «ایستایی و تحجر» و یا به وسیله تبلیغات و القائات غربزدگان و هویت باختگان با «شعار پیشرفت و مدرن شدن»! و... از «درون» تحریف و منحرف کنند و به هدف نهایی خود که جدایی میان «مردم» و «انقلاب» است برسند.