به گزارش سرویس بورس مشرق، در سالهای اخیر بازار سرمایه شاهد تحولات عمدهای در بحث افشای اطلاعات و ارائه گزارشهای مالی بوده است. همین امر سبب شده تا در طول ۱۰ سال اخیر تعداد تغییراتی که ناشران در صورتهای مالی خود یا سایر گزارشها ارائه میکردند افزایش یابد. در این میان برخی از دستورالعملها نیز حذف شدند و برخی دیگر در دستور کار قرار گرفتند. یکی از دستورالعملهای حذفشده در طول سالهای اخیر که جنجال بسیاری نیز برپا کرد و انتقادهای بسیاری درخصوص عملکرد و تبعات حضور آن در بازار سرمایه وجود داشت گزارش پیشبینی سود شرکتها بود که در سال ۹۶ کنار گذاشته شد.
بیشتر بخوانید:
فروشندگان سودهای درصدی بورس
در آن زمان انتقادهای زیادی درخصوص نحوه عملکرد این گزارش به ویژه در بحث استفاده از اطلاعات نهانی یا انحرافات غیرمعمول از پیشبینی وجود داشت که سبب شد حذف این اطلاعات در کدال عملی شود. با این حال در ماههای اخیر افزایش نوسانهای اقتصادی و مشکلات عدیدهای که در بحث درک و وضعیت مالی شرکتها از سوی فعالان خرد بازار سهام به وجود آمده سبب شده تا میل به بازگشت گزارش سود افزایش پیدا کند. بر اساس آنچه سعید اسلامیبیدگلی دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری میگوید در دوره نبود پیشبینی سود شرکتها مسائلی رخ داده که جای خالی ترسیم فضای کسب و کار برای شرکتها به ویژه شرکتهای کوچک فعال در بازار سرمایه را افزایش داده است.
در سالهای اخیر ارائه پیشبینی سود شرکتها بنا بر تصمیم مسوولان سازمان بورس از دستور کار خارج شد. در آن زمان بسیاری از مسوولان سازمان و صاحبنظران بر این باور بودند که حذف پیشبینی سود از تعهدات شرکتها به منظور افشای اطلاعات میتواند تاثیر مهمی بر عملکرد بازار سرمایه داشته باشد. با این حال در ماههای اخیر شاهد هستیم که مسوولان بازار سرمایه درصدد اجرایی کردن ارائه پیشبینی توسط خود شرکتها هستند. به نظر شما دلیل این رویداد چیست و پس از آنکه گزارشهای یاد شده حذف شدند چه اتفاقی در بازار سرمایه افتاد؟
در دورهای که صحبت از لغو ارائه پیشبینیهای درآمد شرکتها در بورس مطرح شد، آقای دکتر فلاحپور در مرکز پژوهشهای سازمان بورس اوراق بهادار تحقیقی را انجام داده بودند که در آن دو موضوع برجسته وجود داشت. نخست اینکه گزارشهای ارائه شده توسط شرکتها که با هدف پیشبینی سود (EPS) سال مالی پیش رو ارائه میشد، در بسیاری از موارد دارای انحرافات بسیار بود. این مساله خود از عوامل گوناگونی سرچشمه میگرفت که از آن جمله میتوان از روحیه محافظهکارانه بنگاههای حاضر در بورس در ارائه صورتهای مالی نام برد. عامل دیگر این بود که نوسانات شدید رخ داده در اقتصاد و در محیط کسب و کار شرکتها برای آنها قابل پیشبینی نبود. آخرین و مهمترین عامل نیز امکان سوء استفاده شرکتها از اطلاعات نهانی بود. البته این مورد آخر چندان قابل اثبات نبود چون اگر امکان اثبات آن وجود داشت باید قابل پیگیری نیز میبود.
اما موضوع دیگری که در این تحقیق اهمیت بسیاری داشت این بود که برای ارائه پیشبینی سود شرکتها در بسیاری از کشورهای دنیا اجباری وجود ندارد. به این دلیل که ممکن است چنین گزارشهایی انحراف داشته باشند یا تضاد منافع در آنها وجود داشته باشد به این شکل در دستور کار نبوده و از این رو الزامی نیستند.
این دو موضوع سبب شد تا سازمان درصدد حذف گزارش سود سالانه شرکتها برآید. البته این مساله نیز آن طور که در ابتدا قرار بود اجرا شود پیادهسازی نشد. قرار نبود گزارشهای یاد شده بهطور کامل حذف شوند بلکه قرار بود ارائه گزارش پیشبینی درآمد سالانه شرکتها اختیاری شود و در کنار آن ناشران به ارائه گزارشهای تحلیلی تحت عنوان گزارشهای مدیریت بپردازند. انتظار میرفت این گزارشها حاوی اطلاعات مطلوب و مناسبی برای استفاده تحلیلگران باشند.
آنچه در ادامه میگویم برداشت و روایت من از این رویدادها است. بعد از این مرحله بازار سرمایه شاهد بروز چند اتفاق خوب و چند اتفاق بد بود. از جمله اتفاقات مناسبی که در دوره یاد شده افتاد این بود که گزارش حذف شده حاوی اطلاعاتی بود که پیشتر تا حد زیادی مورد انتقاد قرار گرفته بود. همین امر سبب شد تا نهادهای مالی فعال در بازار به دنبال این مساله باشند که جای خالی اطلاعات ارائه شده را پر کنند. این مساله در بازارهای مالی پیشرفته نیز امری رایج است که ما آن را بهعنوان گزارش اجماع مدیران یا consensus report میشناسیم. در حال حاضر گزارشهای اجماع خوبی در بازار منتشر میشود که برخی از آنها حکایت از آن دارد که این گزارشها نسبت به چیزی که خود ناشران سابقا منتشر میکردند، انحراف کمتری دارد. دلیل کم بودن انحراف این گزارشها نسبت به آنچه در واقعیت رخ میدهد این است که گزارشهای اجماع مدیران برآیند تحلیل تعداد زیادی از تحلیلگران است و همین امر سبب میشود با داشتن میانگینی از تمامی تحلیلها، خطاهای فردی را در این گزارش به حداقل برساند.
اما ارائه همین گزارشها در نبود منابع دیگر سبب بروز دو اشکال کلیدی شد. یکی از مشکلات این بود که تمامی گزارشهای ارائه شده در اغلب موارد به شرکتهای بزرگ بازار سرمایه میپرداختند. بنابراین هم در گزارشهای اجماع، هم در تحلیلهای فردی و هم در اطلاعاتی که از سوی نهادهای دارای مجوز رسمی ارائه میشد، این گزارشها و اطلاعات منتشر شده معمولا شامل حال شرکتهایی میشد که در بازار از جذابیت بالایی برخوردار بودند و برای مثال نقدشونده بودند یا ارزش بازار زیادی داشتند. در چنین شرایطی عموما شرکتهای کوچک با سرمایه اندک یا کم معامله بازار سهام از دید کارشناسان پنهان میماند. این در حالی است که احتمال دستکاری قیمت، انجام معاملات هدفمند یا به اصطلاح بازار پروژه کردن سهام ممکن است در چنین نمادهایی بیشتر رخ دهد. بنابراین با حذف گزارشهای پیشبینی درآمد خود این شرکتها نیز چندان علاقهای به ارائه اطلاعات کارآمد با هدف پر کردن جای خالی گزارش حذفشده نداشتند.
اما اشکال دیگری که رخ داد این بود که طی سه سال گذشته نوسانات رخداده در سطح اقتصاد کلان بازار سرمایه را هم تحت تاثیر قرار داد و در عمل تا حد زیادی بسیاری از فعالان این بازار را گمراه کرد، همین امر سبب شد تا قیمت بسیاری از نمادها در مقایسه با عوامل بنیادی نظیر سود هر سهم و... فاصله بسیاری داشته باشد. این مساله همچنین موجب شد نسبتهای قیمت به سود گذشتهنگر یا همان P/ E TTM نسبت به آنچه که قرار بود در آینده روی دهد بسیار پرت باشند. از این رو نمیتوانستیم در تحلیلها از آنها استفاده کنیم، چرا که نمیتوان با استفاده از این معیارها تصویر مناسبی از آینده داشته باشیم. در حال حاضر بسیاری از شرکتها هستند که سود سال مالی آینده آنها ممکن است با سال قبل دو تا سه برابر فرق داشته باشد.
این اتفاق سبب شد تا نبود اطلاعات کافی بیشتر احساس شود. همچنین به نظر میرسد که بخش قابل توجهی از فعالان بازار سرمایه از توان تحلیلی اندکی برخوردارند عاملی که سبب میشود تا بسیاری از آنها سفارشهای خود را صرفا بر اساس جریان بازار بگذارند و به عبارتی Trend Trader شوند. بر این اساس عوامل بنیادی دیگر وزن چندانی در رفتار این بخش از سرمایهگذاران نخواهند داشت و آنها فقط بر اساس آنچه که در چند روز گذشته و در جریان معاملات رقم خورده عمل خواهند کرد. مجموعه این عوامل سبب شد تا در سال جاری به خصوص در دوره ریزش بازار دیدگاه حامی ارائه گزارش سودآوری شرکتها مجددا تقویت شود.
به نظر میرسد که بازار سرمایه کشور از لحاظ پیگیری وظایف نظارتی آنچنان که باید دقیق عمل نمیکند و در این زمینه با کاستیهایی روبهرو است. به نظر شما چه راهکارهایی باید اندیشیده شود تا ارائه مجدد گزارشهای سودآوری از سوی خود شرکتها زمینه را برای استفاده از اطلاعات نهانی و سوءاستفاده از تغییرات قیمت فراهم نکند؟
یکی از مهمترین اجزای نظارت در بازارهای مالی در تمامی کشورهای دنیا نظارت بر چگونگی انجام معاملات است. برای مثال زمانی که گزارشهای مذکور ارائه میشوند نحوه استفاده احتمالی از این اطلاعات را میتوان از طریق رهگیری کدهای معاملاتی مورد بررسی قرار داد. متاسفانه بازار سرمایه کشور در بهبود نظارت بر انجام معاملات دارای ضعفهایی است و به این دلیل با چالش ارائه اطلاعات از سوی شرکتها مواجه هستیم.
در این زمینه دو پیشنهاد وجود دارد؛ اول اینکه پس از ارائه اطلاعات و گزارشهای مربوطه از سوی شرکتها نهادهای فعال دارای مجوز و حتی تحلیلگران انفرادی دارای مدرک تحصیلی مشخص گزارشدهی شرکتها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و ابهامات و ایرادهای احتمالی آن را به اطلاع فعالان بازار سرمایه برسانند. اما میتواند به راحتی سبب شود تا احتمالات و اشتباهات عمدی و سهوی در گزارشهای ارائه شده شناسایی و رفع شود. نکته دیگری وجود دارد که البته در سالهای گذشته تا حد زیادی ارتقا هم پیدا کرده، افزایش توان تحلیلی شرکتهای تحلیلی در بازار است. در حال حاضر تعداد بسیاری از تحلیلگران مستقل و شرکتهای مشاور سرمایهگذاری در بازار حضور دارند که میتوانند گزارشهای ارائه شده از سوی شرکتها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
بنابراین اگر عمق تحلیلی بازار افزایش پیدا کند و از طرف دیگر تمامی افراد ذینفع فعال در بازار سرمایه اطمینان حاصل کنند که در صورت بروز تخلف تخطی آنها از قانون مورد بررسی و پیگیری قرار میگیرد، هم احتمال افشای عمدی اطلاعات اشتباه کاهش مییابد و هم نهادهای مالی فعال در زمینه مشاوره سرمایهگذاری و تحلیلگری انگیزه بیشتری پیدا میکنند تا برای افزایش اعتبار خود در بازار سرمایه گزارشها و بررسیهای دقیق ارائه دهند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که حجم نوسانات در اقتصاد ایران بسیار زیاد است. بنابراین در چنین شرایطی انتظار میرود که شرکتها به هنگام ارائه اطلاعات مالی که در برگیرنده پیشبینی آینده است تمامی مفروضات خود را در گزارش یاد شده درج کنند تا برای خوانندگان و استفادهکنندگان از این مطالب آشکار باشد که مفروضات تحلیل و پیشبینی آنها چه بوده است.
اصولا چنین امری سبب میشود تا هم عدم اطمینان نسبت به آینده به شکل معقولی کاهش یابد و هم در صورت بروز انحراف از درآمد نسبت به آنچه پیشبینی شده نیت، دلیل و کارآیی روند گزارشگری در شرکت مورد بررسی قرار گیرد. برای مثال در تحلیل مشخص شود که قیمت ارز در چه بازهای در نظر گرفته شده یا تولیدکننده کالا قیمت فروش و میزان فروش محصولات خود را در چه محدودهای فرض کرده است. بدون شک این مساله سبب خواهد شد که جایگاه و هویت تحلیلگران فعال در بازار سرمایه نیز ارتقا یابد.