به گزارش مشرق، حسین احمدی معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش کارشناس تعلیم و تربیت، درباره آسیبها و مشکلات کنکور، اظهار کرد: کنکور از ۱۰ سال قبل از انقلاب تاکنون یک معضل اجتماعی است که هم سرخوردگی تعداد زیادی از دانشآموزان و دانشجویان را به دنبال داشته و هم به یک بی عدالتی در جامعه منتهی شده است که این بیعدالتی ناشی از مدارس پولی و غیر انتفاعی در آموزش و پرورش است.
وی افزود: اکثر ۱۰۰۰ نفر اول کنکور که رتبههای یک تا ۱۰۰۰ را آوردند یا از مدارس تیزهوشان یا مدارس غیرانتفاعی هستند و سهم استانهای محروم هم خیلی کمتر از اینهاست و این موضوع منجر به بی عدالتی شده است.
بیشتر بخوانید:
تله «کنکور» / آیا بدون دانشگاه رفتن هم میتوان موفق بود!؟
احمدی در خصوص برخی از رشتهها که به دلیل کنکور مورد بی مهری قرار گرفتهاند، گفت: در رشته تجربی حدود ۶۵۰ هزار نفر، در ریاضی حدود ۲۵۰ هزار نفر و در انسانی هم حدود ۲۵۰ هزار نفر و فنی ۲۵ هزار نفر در طول این دو یا سه سال داوطلب داشتیم؛ بنابراین رشتههای فنی و علوم انسانی ما در این وسط ضربه خورده است؛ علوم انسانی با توجه به اینکه سازنده افکار جامعه و مبنای جهتگیری فرهنگی ـ اعتقادی جامعه است بسیار مورد بی مهری قرار گرفته است.
کارشناس آموزش و پرورش، مراکز و مؤسسات کنکوری را مانع حذف کنکور دانست و بیان کرد: سودهایی که بنگاههای نشر کتاب از کنکور میبرند به صورتی است که گردش مالی اینها سالانه چندصد میلیارد پیش بینی میشود، بنابراین اینها موانعی است که اجازه نمیدهد روش کنکور تغییر پیدا کند؛ چون اگر این اتفاق بیفتد اینها از سود آوری میافتند.
وی اضافه کرد: متأسفانه صدا و سیما هم در این مورد همکاری نمیکند و مرتبا کتابها و مؤسسات را تبلیغ میکند که همین مسأله اجازه از رونق افتادن این مؤسسات را نمیدهد و خانواده ها هم با امید و اعتماد هزینه میکنند؛ از آنجایی که رشتههای خوب هم ظرفیت کمی دارند این بچهها وقتی نمیتوانند قبول شوند دچار یأس و ناامیدی میشوند که نمونههایش هم در جامعه میبینید که منجر به خودکشی و افسردگی شده است.
احمدی خود را مخالف صد درصد کنکور دانست و اظهار کرد: بنده با کنکور مخالفم و به نظرم هیچکس هم موافق نیست، البته عدهای هم هستند که دوست دارند در دانشگاههای مطرح درس بخوانند و رقابت بین این افراد وجود دارد اما راه حل این نیست که ما بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا این رقابت هرساله ادامه پیدا کند؛ مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی، آموزش و پرورش، وظیفه دارند که راه چارهای برای این قضیه بیندیشند.
کارشناس آموزش و پرورش اضافه کرد: راه حل این است که نمره کنکور یک ملاک باشد و نمره های سه سال آخر مورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص شود که کدام دانشآموز دنبال علم و دانش بوده و همچنین یک مصاحبهای از رشتههای برتر انجام گیرد؛ یعنی فردی که مثلا رشته حقوق قبول میشود آیا همین که رتبه آورده کافی است؟یا اینکه یک شخصیت حقوقی هم این فرد دارد؟ اگر تمامی اینها ملاک قرار بگیرد، آنوقت مشخص میشود که فرد فقط با کنکور و خواندن کتابها در یک سال آخر دوره متوسطه، دانشجوی آن دانشگاه نشده است بلکه تمام فاکتورهای لازم را داشته است.
وی بیان کرد: البته خود تحصیلات دانشگاهی بد نیست و پسندیده است اما نکته انحرافی غلط اینجاست که ما انتظار داشته باشیم فرد از علاقه خودش دست بکشد و به یکسری ملاکها و معیارهایی که اجتماع برایش تعیین کرده، دست پیدا کند.
وی اشتباه دیگر را در سیستم آموزشی پشت میزی نشینی دانست و ادامه داد: از قدیم که سیستم بروکراسی اداری به تدریج شکل گرفت و منجر به ایجاد دانشگاه شد، برخی انتظار دارند فرد به محض ورود به دانشگاه، دیگر نباید اهل کار و حرفه دیگری باشد و انتظار پشت میز نشینی دارند که خود این مسأله، مشکلی دیگر است. بنابراین اینکه فرد استعدادش را نادیده بگیرد و اینکه به خاطر تحصیلاتش از کارهای حرفهای و مهارتی دست بکشد، اشتباه است.
وی اضافه کرد: البته نگاه پشت میز نشینی تا حدودی در دانشگاهها اصلاح شده و افراد زیادی به سمت کارهای حرفهای رفتهاند اما متأسفانه فرهنگ دیر اصلاح میشود، پس برای اینکه فرهنگ خوب در این زمینه به وجود آید کمی زمان میبرد اما با این اقبالی که نسبت به رشتههای حرفهای و عملی حادث شده، در حال حاضر تا حدودی نشانههای بهبود را میبینیم.