سرویس سیاست مشرق - اصلاحطلبان و عارف حالا به آخر خط رسیدهاند. جایی که در گعده تندروها در حسینیه جماران بهجای او، بهزاد نبوی بهعنوان رئیس در جلسه حاضر شده و خط و مش اصلاحات در انتخابات را ترسیم میکند.
صبح روز پیروزی در هفتم اسفند ۹۶ روزنامههای اصلاحطلب با تیتر «پیروزی قاطع لیست امید در سراسر کشور» نوشتند که اکثر قاطع مجلس در اختیار لیست متبوعشان است و با فرمول «تکرار میکنم» توانستهاند به یک پیروزی بزرگ دست یابند!
اصلاحطلبان از لیست امید یک مجلس ششم میخواستند! آنها تمایل داشتند؛ نمایندگانی را به مجلس بفرستند که با جنجالسازیها و نطقهای هرروزه برای نظام هزینه ایجاد کنند. تندروها لیست امیدی میخواستند که از دلش علیاکبر موسوی خوئینی و فاطمه حقیقتجو درآید که در مجلس هلمنمبارز بطلبند! جالب آن که فضاسازیها نیز برای سمت دادن به مجلس جدید خیل زود شروع شد.
پروانه سلحشوری یکی از اصلاحطلبان ناشناخته اما افراطی اصلاحطلب هنوز پایش را به مجلس نگذاشته بود که درباره حجاب و آزادی حجاب اظهارنظر کرد! [۱] اصلاحطلبان به دنبال آن بودند تا فضا را برای یک مجلس افراطی گرم کنند، اما عارف تسلیم این بازی نشد!
از آن روز بهیکباره همه چیز عوض شد. محمدرضا عارف که از سوی محفل خاص اصلاحطلب نقش رئیس فراکسیون و زعیم اصلاحات در شورایعالی سیاستگذاری را برعهده گرفته بود، بهیکباره تغییر نام داده و او را در روزنامههای اصلاحطلب «آقای سکوت» نامیدند! اشاره آنها به این بود که عارف و اطرافیانش افرادی بیخاصیت هستند که به درد جریان اصلاحطلبی پیشرو نخورده و باید کنار گذاشته شوند.
غلامحسین کرباسچی در همان روزها در مصاحبهای میگوید: نباید تعارف داشته باشیم! کار سیاسی که رودربایستی ندارد. اگر کسی نمیتواند مفید باشد، باید او را کنار بگذاریم! [۲]
سیل انتقادات از عارف و فراکسیون او شروع شد! عارف نتوانست برای حبیبالله بیطرف وزیر نیرو دولت اصلاحات از مجلس جدید رأی اعتماد بگیرد. این حادثه چنان محافل اصلاحطلب را عصبی کرد که روزنامههای اصلاحطلب؛ عارف را فردی قلمداد کردند که حتی توانایی انجام یک لابی ساده را هم ندارد! علی نظری نماینده مجلس ششم در توصیف عارف و فراکسیون امید میگوید: اینها لشگری بیخاصیت و افتضاح هستند که توانایی یک رأی دادن ساده را نیز ندارند. [۳]
شکاف میان عارف و اصلاحطلبان روزبهروز بیشتر شد و در آخرین اقدام اصلاحطلبان تندرو برای تصمیمگیری انتخاباتی نهتنها شورایی مشورتی که او ریاستش را برعهده گرفته داشت، منحل کردند، بلکه بهزاد نبوی و رفقای دیگرش؛ عارف را به تشکیلات جدید راه نداده و او را به دور انداختند.
بیشتر بخوانید:
رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان هیچ رأیی در جامعه ندارد
انگار که محمدرضا عارف باید چون یک ربات برنامهریزیشده دستورالعملهای پدرخواندههای محفل خاتمی را جزءبهجزء اجرا میکرده و حالا که در انجام مأموریت با شکست روبرو شده باید او را در گوشهای رها میکردند! و شکلاتی که با عنوان رئیس فراکسیون و تصمیمگیر، به او داده بودند را پس گرفته و جام زهر حذف از تشکیلات را به او تعارف کنند.
البته محمدرضا عارف بهخوبی ویژگیهای رفتاری اصلاحطلبان را میشناسد! او میداند که باوجود داشتن رأی لازم در انتخابات سال ۹۲ بهدروغ و با مهندسی نظرسنجی، او را مجبور کردند که از انتخابات کنار بکشد.
عارف احتمالاً میداند که این گعده افراطی حتی به خودشان هم رحم نکرده و به مصطفی معین نامزد خودشان هم در انتخابات سال ۸۴ رأی نداده و پیشازاین ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی را ترور شخصیتی کردهاند. هاشمی برای او درس عبرت است! اصلاحطلبان در سال ۷۶ هاشمی را که نردبان روی کار آمدن خاتمی شده بود، با ناجوانمردانهترین شکل ممکن به کنار گذاشته و در مجلس ششم نبوی و همکارانش او را عالیجناب سرخپوش نامیدند و تاجزاده او را متهم به تقلب کرد.
حتی این تندروها موسویخوئینیها را که در نامهای از اصلاحطلبان خواسته بود در انتخابات مشارکت کنند، به کناری نهادهاند، چه برسد به عارف! روزنامههای اصلاحطلب موسوی خوئینی را آیتاللهی خواندند که از غار بیرونآمده و به آنها دستور تشکیلاتی از بالا میدهد.
عارف حالا سیاست سکوت و کنایهزدنها را کنار گذاشته است. او با صراحت از خاتمی میخواهد که مسئولیت دولت بی دستاورد روحانی را بپذیرد. [۴]
اما همه ماجرای او و اصلاحطلبان به همین نقطه ختم نخواهد شد! تندروهای حلقه خاتمی بارها او را اصلاحطلب قلابی نامیدهاند. آنها عارف را با این دیدگاه که بازی خراب کن است، از محفل بیرون راندهاند.
جریان رادیکال اصلاحات به دنبال آن است که با هدایت بهزاد نبوی از فضای انتخابات استفاده کرده و با بهانه رد صلاحیت و تحریم انتخابات، به جنگ نظام برود[۵]، اما عارف و محدود همفکرانش تمایل دارند که در یک کارزار انتخاباتی شرکت کرده و شانس خود را آزمایش کنند. این اختلاف آنقدر بزرگ است که اصلاحطلبان آستینها را بالا بزنند و در اولین قدم دست به تصفیه سازمانی زده و عارف را کنار بگذارند.
شاید زمان آن فرارسیده که عارف صریحتر از قبل باشد. او با چند انتقاد ساده از اصلاحطلبان نمیتواند، صندلی خودش را از تندروها و حامیان خاتمی پس بگیرد!
عارف باید بیش از گذشته در صحنه نقشآفرینی کند، او باید با صراحت نور به محفل تاریک خاتمی تابانده و احتمالاً راهش را از آنها جدا کند! همان قدر که اصلاحطلبان مشتاق جدایی هستند، عارف میتواند باتکیهبر تواناییهای تشکیلاتیاش مسیر اصلاحطلبی عقلانی و قانونی را هموار سازد.
اما سؤال مهم آن است که آیا او توانایی آن را دارد که مانند هاشمی رفسنجانی مرد نقشهای زیرکانه باشد؟ باید کمی صبر کرد، شاید بهتر باشد او یکبار برای همیشه دندان لق دیکتاتوری محفلی خاتمی را کشیده و با تأسیس یک حزب جدید راهش را جدا کند. زمان مشخص میکند که عیار سیاستمداری که اصلاحطلبان او را چون دستمال یکبارمصرف به دور انداختند، چقدر است!