به گزارش مشرق، حسین قرائی، پژوهشگر ادبی در مطلبی در بزرگداشت مقام استاد هدایتالله بهبودی نوشت: در دهه ۶۰ در حوزه هنری کانکسی بود که گوشه حوزه هنری قرار داشت و به آن مینیدوکوهه میگفتند. درحقیقت مینیدوکوهه را آقای مرتضی سرهنگی و آقای بهبودی و دوستانی از این دست تشکیل داده بودند. دوستان این حلقه را گسترش دادند و درحقیقت یکسری از نویسندگان و خاطرهنویسان دفاع مقدس آنجا برووبیا داشتند و در محضر آقای بهبودی، سرهنگی و آقای کمری و غیره بودند.
از این منظر هم باید به آقای بهبودی خدا قوت گفت. آقای بهبودی و آقای سرهنگی دوقلوهای ادبیات انقلاب هستند. آقای سرهنگی همیشه او را هدایت صدا میکند، در حقیقت آدمهای منحصربهفردی هستند و همیشه کنار هم بودند. تا این اندازه دوست و رفیق و به تعبیر درستتر برادر هستند که اسم این دو عزیز همیشه کنار هم میآید. در سالهای دهه ۶۰ این عزیزان یک نوشتههایی مینوشتند با این عنوان زیر آن را امضا میزدند؛ صدرا ریحانه! این دو نام بچههای آقای بهبودی و آقای سرهنگی بودند. اما امضای این دو شده بود.
یک مساله بسیار مهم این است که امروز برخی از جوانهایی که زود مدیر شدند، حلقههای سرهنگی را تنگ میبینند؛ یعنی با تیم خود کار میکنند. این تیمی که جوانهای پرمدعی دارند تیمی سطحی است. البته جوانان سطحی هم داریم که کارهای درست و غیره میکنند، اما نکته جدی این است که نسل بهبودیها عمیق میدیدند و تیمی نبودند و اگر تیم داشتند تیم ملی بود و دروازهبانهای خوبی بهنام بهبودی و سرهنگی و کمری داشتند و این حلقه را مدام گسترش میدادند؛ یعنی امروز تعداد نویسندههای دفاع مقدس ما و خاطرهنویسان این عرصه بهمدد معلمی بهبودیها تعدادبالاتر از یک عدد خوب سهرقمی است.
این سه ضلع دوستداشتنی بهبودی، سرهنگی و کمری سهضلعی هستند که باید مدام به آنها آفرین گفت؛ سه قله مرتفعی که در حوزه هنری جمع شدند و به تعبیری سه دانشکدهای که روسای آنها آقای بهبودی، آقای سرهنگی و آقای کمری هستند. حضور این افراد برای اهالی هنر مغتنم است. اجازه دهید به موارد دیگری درباره آقای بهبودی اشاره کنم. نثر بهبودی نثر زیبایی است؛ مثلا نثری که درباره خرمشهر دارد و در ذهن من تهنشین شده، از جمله نثرهایی است که شاهد عینی در خرمشهر بوده و توضیح جزء به جزء و نگاه عمیقی نسبتبه خرمشهر داشته است.
نثرهای زیبای او در سه کتاب «شرح اسم»، «الف لام خمینی» و «رضانام تا رضاخان» قابلتوجه است. نثری که آقای بهبودی در زندگینامهنویسی بهکار میبندد، یک نثر مستند و پرمنبع و مأخذ است. در کتاب اخیر ایشان که مشاهده میکنید، میبینید در یک نیمصفحه آقای بهبودی از سهجا منبع و مأخذ میآورد تا حرف خود را مستند و علمیتر بیان کند. بهنظرم این نکته مهمی است. این نثر در کارگاه آقای بهبودی چکشکاری شده و از این منظر میتوانیم بگوییم نثر قابلتوجهی است.
نکته بعدی حوزه کارهای آقای بهبودی در نشریه کمان است. شما اگر نشریه کمان را دیده باشید که دهه ۷۰ منتشر میشد و خواهان زیادی داشت، نشریه کمان حاصل تکاپوهای دلسوزانه آقای بهبودی، آقای سرهنگی و آقای کمری است. شما میتوانید نقش آقای بهبودی در نشریه کمان در یادداشتها و فضاهایی از این دست را پررنگ ببینید.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم، مدیریت فرهنگی ایشان است. بهنظرم مدیریت فرهنگی آقای بهبودی الگوی مدیریت فرهنگی برای جوانان عصر انقلاب است که باید از ایشان چیزهای زیادی بیاموزند. بحث بعدی درباره آقای بهبودی اطلاعات تاریخی وسیع و عمیق ایشان است که در همین سه کتابی که ذکر کردم، میتوانید ببینید. کارهای آقای بهبودی سطحی نیست، بلکه عمیق، علمی و ادیبانه است. بحث آخر بحث اخلاقی و شخصیتی آقای بهبودی است. بهعنوان شاگرد، استاد بهبودی را فرد متواضع و بیادعا میبینم و در این عرصه او را اسوه میبینم. انشاءالله بتوانیم ارزش درهای گرانقدری همانند هدایتالله بهبودی را بیش از پیش بدانیم.