به گزارش مشرق، با مشخص شدن پیروزی بایدن در امریکا، اصلاحطلبان بر طبل شادانه میکوبیدند که دیگر خورشید خوشبختی از افق گشایشها خواهد دمید و چه و چه، و دوباره بین خودشان شیرینی پخش کردند. حقوقدانهای دولت مثل روحانی و ظریف نیز بادی در غبغب برآمده از برجام انداختند که «بله! معلوم است که بایدن با ترامپ فرق دارد» (ظریف/۱۷ آبان ۹۹). حالا معلوم شد که واقعاً بایدن با ترامپ فرق دارد، اما از آن طرف! و اگر فرقی هست در زیان بیشتر و پیچیده کردن کار و اجماع با تروئیکای خبیث علیه ایران است. شاهد مثال فراوان است. نیازی نیست از انتصاب ریچارد نفیو، معمار تحریمهای ایران در دولت اوباما به عنوان معاون نماینده ویژه امریکا در امور ایران نام برد یا از تأکید مداوم امریکاییها بر اینکه هیچ قدمی برای رفع تحریمها تا نشستن ایران بر سر میز مذاکره برنمیدارند، سخن گفت. یا از شواهد فراوان دیگر که نشان میدهد «امریکا با امریکا فرق ندارد» بلکه کافی است از عصبانیت و پراکندهگویی دولتیها و نشانههای مغموم بودن در اردوگاه اصلاحطلبی نام و نشان آورد.
آنچه دست کم طی دو دهه گذشته میان جریان خوشبین به غرب و جریان انقلابی همواره محل مناقشه بوده، در نوع نگاه به حاکمیت امریکا در مواجههاش با جمهوری اسلامی ایران بوده است. بخش مؤثری از جریان اصلاحطلبی همواره کوشیده است این گزاره غلط را در میان افکار عمومی جامعه ایرانی القا کند که دولتهای دموکرات در امریکا در مقایسه با جمهوریخواهان همواره برخورد نرمتری با جمهوری اسلامی ایران دارند، حال آنکه جریان انقلابی معتقد است، دموکرات و جمهوریخواه دو روی یک سکه واقعیت استکباری امریکا هستند و تحریمهای متنوع، پیچیده و چند لایه اعم از دولتهای دموکرات و جمهوریخواه طی چهار دهه گذشته سند اثبات این ادعاست و اتفاقاً برخلاف ادعاهای جریان خوش باور، در مقاطعی دولتهای دموکرات گوی ستیزهجویی علیه ایران را از رقیب جمهوریخواه خود ربودهاند. به باور جریان انقلابی آنچه مرز میان جمهوریخواه و دموکرات در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران را روشن میکند، نه استراتژی آنها که روش مقابله با ایران است. با این تفاوت که یکی با دستکش مخملین (دموکرات) به جنگ با جمهوری اسلامی ایران آمده و دیگری با دستان عریان چدنی (جمهوریخواه).
برجام سند خصومت دموکرات و جمهوریخواه علیه ایران
شاید اوج این القائات و سفیدنمایی از دموکراتها را بتوان به شیوه تبلیغات انتخاباتی سال ۹۲ ارجاع داد. جریانی که با شعار تعامل و تفاهم با دنیا (بخوانید امریکا و غرب) توانست آرای مردمی را با تبلیغات اغواگرانه و تخطئه نگاه انقلابی، به سوی خود متمایل سازد و پس از آن ریلگذاری برای مفاهمه و گفتگو با غربیها را آغاز کرده و پس از دو سال مذاکرات فشرده حاصل آن برجامی شد که شرح وصف آن و سرنوشتی که به آن دچار شد، از حوصله خوانندگان خارج و ملالآور است.
برجامی که به دست دولت دموکرات امریکا و دولتهای اروپایی از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر به امضا رسید، نه تنها طرف غربی به تعهدات خود عمل نکرد بلکه بر دامنه تحریمهای ظالمانه علیه ایران افزود. از یاد نبریم که اوباما پس از امضای برجام در اظهارنظری گفت: «اگر میتوانستیم همه پیچ و مهرههای هستهای ایران را باز میکردیم.» همانی که در تمام دوران هشت ساله خود در حاکمیت هیچگاه زبان تهدید علیه ایران را رها نکرد و همواره از «روی میز بودن همه گزینهها» سخن گفت.
واقعیت عریان امریکا با ترامپ
دولت جمهوریخواه ترامپ که در انتخابات ۲۰۱۶ امریکا پیروز شد، با اقدامات خود چهره از نقاب واقعی امریکا گشود و آن دشمنیهایی که دموکراتها پشت زرورقی ظاهرفریب، اعمال میکردند، عیان ساخت و همانگونه که وعده کرده بود، کمتر از دو سال بعد از روی کار آمدن، از برجام خارج شد و ضمن بازگرداندن همه تحریمها، مقررات بیشتری علیه جمهوری اسلامی ایران وضع کرد و اتحادیه اروپا نیز در این تحریمها با وی همسو شد. اگر روزی اوبامای مؤدب! آرزوی باز کردن همه پیچ و مهرههای هستهای ایران میکرد و نتوانست، ترامپ آمد همان توافق نصف و نیمه را پاره کرد تا مسیر اوباما را به روش دیگری دنبال کند که البته عمر حکمرانی وی بیشتر از چهار سال دوام نیاورد و او نیز همچون سلف خود در به زانو درآمدن جمهوری اسلامی ایران ناکام ماند.
بازگشت دستان چدنی مخملین
اکنون که بدیل دولت اوباما، به حاکمیت باز گشته، جریانی در داخل باز هم ذوق زده شده که «این دولت» با «آن دولت» تفاوت دارد و با چشمپوشی از همه آن دشمنیها در تدارک اغواگری دیگری است که علاوه بر اینکه پیام ضعف به دشمن میدهد، نیم نگاهی به انتخابات ۱۴۰۰ هم دارد تا بار دیگر با سفید و سیاه کردن امریکا، ماهی خود را از این آب گلآلود صید کنند؛ اما اکنون که قریب به ۴۰ روز از روی کار آمدن بایدن دموکرات نمیگذرد، رؤیاهای جریان خوشبین داخلی نه تنها محقق نشده، بلکه تعبیر وارونهای پیدا کرده است؛
و خوشبینیهایی که همچنان ادامه دارد
از یاد نبردهایم که رئیس جمهور محترم ۱۸ آبان ۹۹ در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری امریکا گفت: «اینک فرصتی برای دولت آینده امریکا است که اشتباهات دولت گذشته را جبران کند و با احترام به قواعد جهانی، به مسیر پایبندی به تعهدات بینالمللی بازگردد. امیدواریم شرایط بهگونهای باشد که تحریمکنندگان متوجه شده باشند که راهشان، راه نادرست و ناصحیحی بوده و به هیچ عنوان به اهداف خود دست نخواهند یافت و این تجربه سهساله برای آنها درسی باشد که دولت آینده امریکا در برابر قانون و مقررات تسلیم باشد و به همه تعهدات خود برگردد.» همان روز علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشت «ساکن ژانویه کاخ سفید» ضمن تفاوت قائل شدن بین ترامپ و بایدن در واکنش به انتخابات ریاستجمهوری امریکا نوشت: «به تفاوت بالقوه رؤسای جمهور امریکا بیتوجه نیستیم» و «امریکا میتواند به خطمشی عاقلانه برگردد».
اظهارنظر درباره «تفاوت» قائل شدن بین ترامپ و بایدن به رئیس جمهور و سخنگوی او محدود نشد و بعدها وزیر امور خارجه نیز همین نگاه را با عباراتی دیگر تکرار کرد.
محمدجواد ظریف آبان ماه ۹۸ در سفر به ونزوئلا و در گفتگو با شبکه ونزوئلایی «تلهسور» در پاسخ به این سؤال که آیا بر سر کار بودن دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید تفاوتی برای کشور دارد تأکید کرده بود که حتماً تفاوتی میان ترامپ و بایدن برای ایران وجود دارد. وی در ادامه با لحن محتاطانهتری جمله خود را این گونه کامل کرده بود: «چیزی که برای ما اهمیت دارد لحن و کلمات نیست بلکه عملکردهاست.» او در عین حال اظهار امیدواری کرده بود: «ما به شکل واضح راهی برای تعامل دوباره پیدا خواهیم کرد...»
ظریف بعدها (۳۰ آبان) در گفتگو با روزنامه دولتی ایران ضمن حمله به منتقدان داخلی موضع قبلی خود را کمی اصلاح و تأکید کرد که منظورش «تفاوت در ادبیات» بایدن و ترامپ بوده است. او البته در این گفتگو بازهم جانب خوشبینی را رها نکرد و گفت: «پیشبینی من این است که شرایط به لطف خدا و با ادامه مقاومت و درک خوب مردم ایران بسیار بهتر خواهد شد. این ممکن است در چند ماه آینده اتفاق بیفتد، آقای بایدن هنوز نتوانسته تیم خود را مستقر کند و ممکن است زمان بیشتری ببرد.»
وزیر خارجه در همان گفتگو، منتقدان خود را به پالس منفی دادن به بایدن متهم میکند و میگوید: «آقای بایدن اگر رئیس جمهور امریکا و در کاخ سفید مستقر شد، میتواند با سه فرمان اجرایی همه اینها را لغو کند. دوستان داخلی ما حواسشان باشد. حرفهایی که برای مصرف داخلی میزنند یعنی دارند به آقای بایدن علامت میدهند که این کار را نکنید.»
پیام یک انتصاب
اکنون که ۴۲ روز از روی کار آمدن دولت بایدن گذشته و تیم او در کاخ سفید مستقر شده است، بازگشت بایدن به برجام و لغو تحریمها در حد یک اظهارنظر باقیمانده و فراتر از آن در اقدامی معنادار، ریچارد نفیو شخصیتی که بهعنوان طراح تحریمها علیه ایران شناخته میشود، بهعنوان معاون رابرت مالی مسئول امور ایران در وزارت امور خارجه امریکا منصوب میشود؛ انتصابی که بیش از هر چیزی پیام ادامه تحریمهای امریکا را به طرف مقابل مخابره میکند. چنانکه نفیو در فصل پایانی کتاب «هنر تحریمها» با عنوان «آنچه پیشرو داریم» این نکته را مطرح کرده است که در پایان دولت اوباما تحریمها بهعنوان ابزاری مؤثر و ممتاز در امنیت ملی و سیاست خارجی امریکا تثبیت شدهاند. او اکنون آمده است آن ابزار مؤثر و ممتاز را بازسازی کند.
با این حال و با توجه به تجربه شکست خورده برجام، اگر همچنان در سالهای ۹۲ و ۹۳ بودیم و تجربه برجام و دستاوردهای «تقریباً هیچ» آن وجود نداشت، این حد از اشتیاق دولتمردان در مقابل کسانی که با دلایل عقلانی منتقد برجام بودند، اندکی پذیرفتهتر بود، اما اکنون که «آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخت»! چرا باید همچنان شاهد طعنه به منتقدان داخلی و خوشبینیهای عجیب به کاخ سفید باشیم؟
منبع:جوان