به گزارش مشرق؛ استفان والت در فارین پالیسی در نوشتاری با عنوان جنگهای همیشگی آمریکا، به خانه کشیده شد، نوشت: این تصادفی نیست که پس از سالها جنگ در بیرون، آمریکا با دهشت، از میان رفتن اعتماد و شکافهای فزاینده تلخ روبروست.
در ادامه این نوشتار آمده است: فرید زکریا در واشنگتن پست توضیح داد که چگونه نگرانیهای افراطی درباره امنیت، موجب شد که وجهه آمریکا بیش از امپراطوری های کهن، "امپریالیستی" به نظر رسد: سفارتخانهها، ساختمانهای دولتی و حتی خود کنگره در محاصره سنگرها، خندقها یا استحکامات قرار گرفته است.
چهره عمومی آمریکا، به جای آنکه نمایی خوشایند به جهان خارج و به مردم آمریکا بدهد، نمایی که نشانگر اعتماد، اقتدار و باز بودن است، حکایت از عدم اطمینان، آسیب پذیری، هراس و شکاف دارد.
به قول زکریا، چنین نگرانیهایی منجر به گرایش افراطی به مخفی کاری، لایههای تازه ای از سلسله مراتب، محدودیت و رویکردی ترس آلود و غیرپاسخگو به سیاست اجتماعی شده است.
به تعبیر وی "دولت آمریکا اکنون شبیه یک دایناسور بزرگ و سنگین است که بدنی حجیم و مغزی کوچک دارد، حفاظت فزاینده ای از آن میشود اما از مردم عادی فاصله میگیرد و در برابر چالشهای کشور، غیرپاسخگوست."
اما پرسش اصلی این است: چرا چنین چیزی رخ میدهد؟ آیا صرفاً به این دلیل که جهان، خطرناکتر شده یا به این دلیل که پیوندی میان رویکرد آمریکا در خارج و تهدیدهای گونه گون علیه آزادی در خانه وجود دارد؟ من فکر میکنم، اینگونه است. هرچند آنچه می گویم تا حدودی همراه با گمانه زنی است، اما رفتار بیرونی این اواخر آمریکا، به چند طریق منجر به ناامنی بیشتر، هراس، از کف رفتن اعتماد و شکاف در درون ایالات متحده شده است تا جایی که مقامات کشور مجبورند همه جای واشنگتن و بسیاری از دیگر شهرها را سنگربندی کنند.
دلیل اول، همان مشکل معروف "ضربه متقابل" است. مقامهای آمریکایی در "دوره تک قطبی"، بر این باور بودند که یک سیاست خارجی صلیبی، هم برای آمریکا و هم برای بقیه جهان خوب است. برخلاف تصور، این رویه به اضمحلال آرام دمکراسی و زوال امنیت در خانه و بیرون انجامید. مقاصد آمریکا هرچه که بود، کنشهایش در مواردی به آسیبهای گرانسنگ در دیگر کشورها انجامید: تحریمها، اقدامات پنهان، حمایت از دیکتاتورها و توانایی قابل ملاحظه در چشم بستن بر رفتار خشونت بار متحدان نزدیک واشنگتن در کنار اقدامات نظامی افسارگسیخته خود آمریکا.
وقتی آمریکا به دیگر کشورها یورش میبرد، آنها را بمباران میکند و با پهپادهایش ضربه میزند، آیا نباید انتظار داشت که دیگران هم آرزوی نگون بختی آمریکاییها را داشته باشند؟ انبوهی از شواهد نشان میدهد که مخالفت با سیاست آمریکا، پیشران اصلی افراط گرایی ضدآمریکایی بوده است.