به گزارش مشرق، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، آغاز قرن جدید را سال ۱۴۰۱ شمسی اعلام کرده است. اما به نظر میرسد که این معرفی، اشتباه و بر خلاف فهم عمومی است. این یادداشت، نگاهی دارد به این موضوع و اینکه چرا سال ۱۴۰۰ باید آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی قلمداد شود.
******
در پی استعلام صداوسیما از مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، دکتر محمد جواد کلایی مدیر این مؤسسه آغاز قرن جدید را سال ۱۴۰۱ اعلام کرد (شروع سال ۱۴۰۰ شمسی، آغاز قرن جدید نیست، ۲۷ بهمن ۱۳۹۹، پایگاه خبری دانشگاه تهران). این جواب، به طور غیر منتظرهای رسانهای شد و در خبرگزاریها منعکس گشت. استدلال مؤسسه ژئوفیزیک بر اساس محاسبات دقیق ریاضی صورت گرفته، که البته لزوم آن احساس نمیشود. مطابق این نظر، قرن اول را باید سالهای ۱ تا ۱۰۰ هجری قلمداد کرد، چنانکه قرن دوم از سال ۱۰۱ تا ۲۰۰ را شامل میشود. لذا، قرن چهاردهم هجری از ابتدای سال 1301 هجری تا پایان 1400 خواهد بود. بنابراین، روز اول قرن پانزدهم هجری خورشیدی، دوشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۱ خواهد بود.
طبق برخی اخبار واصله، این بیانیه فقط در نتیجۀ مشورت با دو نفر از اساتید مؤسسه اعلام شده در حالیکه اکثر اعضای این مؤسسه و مرکز تقویم، چنین تلقیای ندارند. این تصمیم، با عرف و فهم عمومی مخالفت دارد و لازم است تصحیح شود. قابل توجه اینکه طبق برخی خبرها، جناب حسن روحانی به مسئولان دولتی ابلاغ کرده است که در سال ۱۴۰۰، کسی نباید بگوید که قرن جدید یا قرن پانزدهم شروع شده است.
چرا سال ۱۴۰۰، آغاز قرن جدید است؟
استدلال ما، بر مبنای عرف و قرائن است. دهۀ ۱۳۹۰، به آن ده سالی گفته میشود که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ را شامل میشود. همچنین هزارۀ اول، سالهای ۱ تا ۹۹۹ را در بر میگیرد. بنابراین قرن پانزدهم نیز سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۹۹ را شامل خواهد شد.
تنها ایراد این نظریه، در آن است که قرن اول هجری را باید ۹۹ ساله قلمداد کرد. موضوعی که فقط به کار تاریخشناسان و محققان میآید و میتواند به صورت یک قرارداد در میان آنها توافق شود. چنانکه محققان طبق توافق، فاصلۀ سال اول هجری و یک سال قبل از هجرت را، یک سال در نظر میگیرند. در حالی که این فاصله در ریاضیات، دو سال است. لذا ایرادی ندارد که گاهی بر نظم ریاضی، در جهت فهم عمومی و عرف، تبصره زد.
در واژهنامۀ آکسفورد بعد از تعریف قرن (century)، در بخش کاربردها به دو معنای آن اشاره کرده. یکی را دقیق، و دومی را کاربردی و عرفی دانسته اما آن را اشتباه قلمداد نکرده است (اینجا). همچنین دانشگاه آکسفورد در جدول وقایع زمانی (Timeline) قرن بیستم را شامل سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۹۹ قلمداد کرده است (اینجا).
بنده به یاد دارم که در خصوص آغاز قرن پانزدهم هجری قمری نیز همین فهم وجود داشت. اولین روز از سال ۱۴۰۰ هجری قمری، برابر با چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۵۸ بود. در این ایام، سه تمبر به مناسبت آغاز پانزدهمین قرن هجرت، از سوی وزارت پست و تلگراف و تلفن منتشر شد.
روزنامههای کیهان و اطلاعات در صفحههای نخست خود در عصر ۲۹ آبان، آغاز قرن جدید را تبریک گفتند. کیهان خبر داد که به مناسبت آغاز قرن پانزدهم هجرت، فریاد الله اکبر در شب اول محرم طنینانداز خواهد شد.
کارکنان روزنامه جمهوری اسلامی، شامگاه ۲۹ آبان در راهپیمایی شرکت کرده و کار چاپ روزنامه را معطل میگذارند. لذا روزنامه در ۳۰ آبان منتشر نمیشود. صبح اول آبان با ذکر این خبر، گزارشی از این تظاهرات با این تیتر درج میشود: قرن رهایی آغاز شد؛ عظیمترین راهپیمایی تاریخ علیه امریکا؛ الله اکبر.
در سال ۲۰۰۰ میلادی مشاهده شد که فهم ملل مسیحی نیز همینطور است و آنها این سال را آغاز قرن بیست و یکم و ابتدای هزارۀ سوم مسیحی قلمداد کردند. به تصویر صفحۀ نخست از چند روزنامه توجه کنید:
بنابراین لازم است که در اعلام سال ۱۴۰۱ شمسی برای شروع قرن جدید، تجدید نظر صورت گیرد. آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی، باید سال ۱۴۰۰ محسوب شود. این چیزی است که عرف و فهم عمومی بر آن دلالت دارد و غلط هم نیست.
تقویم هجری شمسی از چه زمانی پدید آمد؟
روزشمار شمسی، از قدیم الایام در ایران متداول بوده است. این تقویم، عمدتاً برای تعیین روزهای کشت و زرع یا تعیین نوروز به کار میآمده و آن را تقویم یزدگردی مینامیدند. حدود هزار سال قبل، به دستور جلال الدین ملکشاه سلجوقی، خیام و چند نفر دیگر تقویم شمسی را تدقیق کردند. این تدوین جدید که به نام «تقویم جلالی» مشهور شد، از دقت بسیار خوبی برخوردار است، اما مبدئی برای شمارش نداشت. تقویم کنونی شمسی بر همان پایه عمل میکند.
ابتکار یکی از منجمان در زمان قاجار، تقویم هجری شمسی را پدید آورد. در سال ۱۳۰۲ هجری قمری که سی و هفتمین سال سلطنت ناصرالدین شاه بود یکی از منجمان به نام حاج میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله، برای اول بار سالهای هجرت پیامبر را به تقویم شمسی محاسبه کرد و در تقویم منتشرۀ خود اینطور نوشت که از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، ۱۲۶۴ بهار گذشته است. او تا زمان رحلتش که هفت سال بعد رخ داد، رقم سالهای شمسیِ هجرت را در تقویمهای خود ذکر کرد.
سالشمار هجری شمسی، به تدریج اقبال عمومی یافت. به طوریکه بعد از انقلاب مشروطه توسط وکلای مردم در دومین مجلس سنا، برای تقویم رسمی ایران انتخاب شد. اما مردم و بخصوص علما، هیچگاه از تقویم قمری دست نکشیدند. چنانکه ۶۵ درصد از مناسبتهای تقویم کنونی ما، به تاریخ هجری قمری است. ظاهراً قبل از عبدالغفار نجمالدوله، هیچکس به فکر نیفتاده بود که با ترکیب کردن تقویم شمسی و هجرت پیامبر اکرم(ص)، یک تقویم هجری شمسی استخراج کند.
باید متذکر شد که تقویم قمری از دیرباز در میان اعراب متداول بود اما آنها مبدأ تاریخ نداشتند و سالها را نمیشمردند. حدود پنج سال از رحلت پیامبر اکرم(ص) گذشته بود که حضرت امیرالمؤمنین(ع) پیشنهاد کرد که سال و ماه هجرت رسول اکرم(ص) مبنای شمارش تقویم مسلمانان قرار گیرد. خلیفۀ دوم فقط مبدأ سالشمار را پذیرفت، و ماه ربیع الاول را همچنان سومین ماه تقویم، تلقی کرد. توضیحاً اینکه پیامبر اکرم(ص) در روز یکم ربیعالاول سال اول، از مکه خارج شد و دوازدهم ربیع الاول به مدینه داخل گشت. (این روز، با ۲۷ تیر سال اول شمسی مطابق است). اهمیت تقویم قمری در این است که فاصلۀ هر رخداد را با تشکیل اولین حکومت عدل اسلامی در مدینه النبی معین میکند.
تقویم شمسی ـ قمری، بدعت علمای یهود
چنانکه در تورات کنونی آمده، تقویم یهودیان دوازده ماه قمری دارد. آن روزی که حضرت موسی(ع) با قومش از مصر کوچ کردند تا به فلسطین درآیند، روزی از روزهای بهار و چهاردهمین روز از ماه اول (ماه نیسان) بود که عید فِصَح نامیده شد (سفر خروج ۱۲/ ۱ تا ۱۴). نام دیگر این روز، «عید فطیر» است. زیرا یهودیان باید از این روز به مدت یک هفته، نان فطیر (بدون خمیرمایه) بخورند تا به یاد آن روزی باشند که از مصر بیرون آمدند و چیزی جز نان فطیر نداشتند (خروج ۱۲/ ۱۷ تا ۱۹). و این ترتیب، برای آن است که فروتنی را ملازم خود کنند و همواره شکرگزار باشند.
قرآن کریم بعد از اشاره به این واقعه در سورۀ ابراهیم(ع)، تأکید دارد که روز خروج، یکی از روزهای خدا است که باید یادآوری شود:
وَ لَقَدْ أرْسَلْنَا مُوسیَ بَِایَتِنَا أنْ أخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إلیَ النُّورِ وَ ذَکِّرْهُم بِأیَّامِ اللهِ إنَّ فیِ ذَلِکَ لاََیَاتٍ لِّکلُِّ صَبَّارٍ شَکُور (ابراهیم/ ۵).
موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر، و روزهای خدا را به یادشان بیاور. و در این برای هر شکیبای شکرگزار، عبرتهایی است.
متأسفانه کاهنان بدعتگذار یهود، برای آنکه عید فصح را همواره در بهار، ثابت نگاه دارند یک تقویم شمسی ـ قمری وضع کردند. در این تقویم، ماهها بر طبق رؤیت هلال خواهند بود اما طول سال، مطابق سال شمسی است. بدین صورت که هر سه سال، یک ماه سیزدهم به عنوان کبیسه میافزایند تا به حساب خودشان، از چرخش عید فصح در فصلهای سال، جلوگیری کنند. ماجرا به گونهای شده است که عید فصح از ماه نخست تغییر کرده و به ماه هفتم تقویم منتقل شده است (و در سالهای کبیسه به ماه هشتم). یعنی به جای اینکه سال از ماه نیسان شروع شود، از ماه تیشری (مقارن با مهر ماه) آغاز میشود.
یهودیان ساکن در حجاز، این تقویم را به اعراب آموخته بودند و آنها پیش از ظهور اسلام از آن استفاده میکردند تا بتوانند موسم حج را در یک فصل خوش آب و هوا، ثابت نگاه دارند. پیامبر اکرم(ص) این بدعت را برداشت و در حجة الوداع فرمود که موسم حج به جای اصلی خود بازگشته است. لذا پس از آن، باید تقویم را مطابق ۱۲ ماه قمری شمارش کنند. قرآن مجید در آیات ۳۶ و ۳۷ از سورۀ توبه در این خصوص، این تقویم یهود را «النّسئ» نامیده است:
إنَّ عِدَّةَ الشُُّهورِ عِندَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فیِ کِتَابِ اللهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الأرْضَ مِنْهَا أرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أنفُسَکُمْ وَ قَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کاَفَّةً کَمَا یُقَتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اعْلَمُواْ أنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ * إنَّمَا النَّسیِءُ زِیَادَةٌ فیِ الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ یحُِلُّونَهُ عَاماً وَ یحَُرِّمُونَهُ عَاماً لِّیُوَاطِئُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللهُ فَیُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أعْمَالِهِمْ وَ اللهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین (توبه/ ۳۶ و ۳۷).
همانا نزد خدا، شمارۀ ماهها از آن روز که آسمانها و زمین را بیافرید، دوازده است در کتاب خدا. چهار ماه از آنها، ماههای حرامند. فطرت درست، همین است. در آن ماهها بر خویشتن ستم مکنید. و آنچنان که مشرکان همگی به جنگ شما برخاستند، همگی به جنگ ایشان برخیزید. و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. * به تأخیر افکندن ماهها، افزونی در کفر است و موجب گمراهی کافران. آنان یک سال آن ماه را حلال میشمردند و یک سال حرام، تا با آن شماره که خدا حرام کرده است توافق یابند. پس آنچه را که خدا حرام کرده حلال میشمارند. کردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گردیده و خدا کافران را هدایت نمیکند.