به گزارش مشرق، بار دیگر بهار طبیعت در جمهوری اسلامی ایران با بهار مردم سالاری دینی مقارن شده است، به تدریج فضای کشور آمادهٔ ورود به موسوم انتخابات میشود. امروز اثر رسانهها بر افکار عمومی در فرآیند انتخابات مختلف پوشیده نیست، اما نکتهٔ حائز اهمیت این است که آنها به مجرد رسانه بودن، امکان اثرگذاری بر اذهان مردم را ندارند، تکنیکهایی که رسانهها برای اقناع عمومی به کار میبرند، آنها را در جهت دهی مخاطبان موفق می-کند. پاره حقیقت گویی، رقیب هراسی، دروغ بزرگ، برچسب زنی، ارعاب و مظلوم نمایی از جمله مصادیقی هستند که برخیها برای هدایت افکار عمومی به نفع خود از آنها استفاده میکنند.
مخاطب هوشمند باید این تاکتیکها را بشناسد، البته شناخت به تنهایی منجر به رهایی وی از کمند عملیات روانی رسانهها در جریان انتخابات نمیشود بلکه زمانی توفیق پیدا میکند که علاوه بر شناخت، تکنیکها ضد جریان رسانهای را نیز فراگیرد و در راستای انتخاب صحیح آنها بهره ببرد. توجه به این نکته ضروری به نظر می-رسد که عرصهٔ انتخابات، محل بیان استدلالات منطقی برای اقناع افکار عمومی در خصوص برخی مسائل نیست، اساساً مخاطب چنین چیزی را در خلال تبلیغات انتخاباتی نمیپذیرد بنابراین این وظیفهٔ کارشناسان مختلف است که در عرصههای گوناگون نسبت به اقناع صحیح افکار عمومی در خصوص موضوعات گوناگون اقدامات لازم را انجام بدهند.
روایت سازی صحیح یکی دیگر از نقاطی است که باید بین اهالی رسانهٔ کشور تقویت شود، ضعفهای گذشته در مسائلی از قبیل ارائهٔ «روایت اول» یا همین «روایت سازی صحیح» به گروهی فرصت داد تا مغرضانه حقایق کشور را وارونه جلوه دهند، برخی در فضای مجازی و فضای رسانهای کشور با طرح مسائلی همچون «آزادی بیان» به دنبال دفاع از آزادی بی قید و شرط این دو فضا هستند.
متاسفأنه متاسفانه آنها باور ندارند که واژهٔ آزادی بیان یک «طنز تلخ» در جهان امروز است، آزادی بیان در کشورهایی که در تقابل با انقلاب اسلامی ایران هستند به نحوی بزک میشود که برخی در داخل کشور با حسرت از آن صحبت میکنند، اما در رژیم آمریکا به عنوان سردمدار تفکر «لیبرال سرمایهداری» که در حال حاضر جدیترین معارض با اندیشهٔ اسلامی ایران است، حتی در خصوص رئیس جمهور مستقر این کشور نیز شرایطی دارد، هیچ کس در جهان آزادی ادعایی رسانههای غربی را ندارد، دونالد ترامپ پس از انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری آمریکا به نحوی تحت سانسور رسانهای قرار گرفت که هیچ فردی تاکنون تجربه نکرده بود!
چرا که اساساً آزادی ادعایی رسانههای غربی وجود ندارد، جریان آگاهی مخاطب کنترل میشود، در حالی که وی احساس محدودیت نمیکند، مخاطب جریان رسانهای غرب هر چیزی را که آنها بخواهند، به عنوان انتخاب خود میپذیرد، در حالی که تلقی ذهنی وی انتخاب آزادانه است، بنابراین افکار عمومی در خصوص انتخابات از توجه به دو نکته نباید غافل شود، نخست آن که باید به برنامهٔ افراد برای حل کردن معضلات اصلی کشور رأی بدهند، در وهلهٔ دوم اینکه کارشناسان باید پیش از نامزدها به روشنگری بپردازند و وظیفهٔ آگاه سازی را بر عهده بگیرند.
اهمیت جایگاه رسانه در انتخابات باعث شد تا در حاشیهٔ دویستوهشتادمین نشست جبههٔ انقلاب اسلامی در فضای مجازی که به همت اندیشکدهٔ فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و دانشگاه جامع امام حسین (ع) برگزار میشد، طی پرسش پاسخی مشروح نظرات خانم معصومه نصیری را در خصوص تاکتیکهای رسانهای در فرآیند انتخابات را جویا شویم.
** اگر جامعه را سه ضلع حاکمیت، مردم و رسانه بدانیم روابط بین آنها چگونه ترسیم میشود؟
نصیری: امروز رسانه مترادف با قدرت معنا میشود. حقیقت این است که رسانهها در خدمت قدرت هستند، البته برخی در ایران این حقیقت را باور ندارند. البته خدمت رسانه به قدرت منحصر به ایران نیست اگر انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا را نگاه کنید، متوجه تأثیر رسانهها در فرآیندهای سیاسی میشوید.
پرسش اساسی این است که رسانه چطور این گزاره را محقق میکند. هنگامی که از پروپاگاندا یا پوپولیسم در تبلیغات سیاسی یاد میکنیم، منظور ما ارائه اطلاعات هماهنگ، گزینش شده و جهت دار به مخاطب است که به نوعی واقعیتهای گزینش شده را به آنها ارائه میدهند. رسانهها به همین جهت میتوانند بر دو ضلع دیگر اثر بگذارند. بین سه ضلعی مردم، حاکمیت و رسانه رابطهٔ پینگ پنگی برقرار است، کنشهای هریک از اضلاع بر دیگری اثر دارد، اما بهتر است که رسانه را مسلط به دو ضلع دیگر بدانید.
بسیاری از صاحبنظران معتقدند که امروز جهانیان در بحبوحهٔ جنگ جهانی سوم قرار دارند، نبردی که ابزار جنگی سربازان آن رسانههستند، افکار عمومی مردم دنیا، جغرافیای این همآوردی بینالمللی است بنابراین با استفاده از همین اطلاعات گزینش شده، هماهنگ و جهت دار که رگههایی از واقعیت در خلل آن به مخاطب ارائه داده میشود، رسانه اضلاع دیگر این سه ضلعی را متأثر از خود میکند.
فضای جهان و کشور بارها به همهٔ ما اثبات کرده است که چطور تبلیغات سیاسی اتهامی واهی را متوجهٔ یک فرد یا جریان سیاسی میکند یا در نقطهٔ مقابل موفق میشود تا فرد یا جریانی را از فشار اتهامی واقعی که متوجه آنها شده تبرئه کند همین طور شاهد هستیم که چطور گروههای مختلف چطور از این جریان سازیهای رسانهای در فضای عمومی برای تحقق اهداف خود استفاده میکنند.
** مایلم درباره چرایی و چیستی پوپولیسم و پروپاگاندا توضیح بفرمایید.
نصیری: پروپاگاندا و پوپولیسم، دو مفهوم متفاوت از یکدیگر هستند. پروپاگاندا نوعی از تبلیغات است که بیشتر در حوزهٔ سیاست به کار میرود، به طور معمول انتخاباتهای گوناگون عرصهٔ ظهور جدی پروپاگاندا در فضای عمومی جامعه هستند. پروپاگاندا همواره با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی به بزرگ نمایی مسائل سیاسی اجتماعی جامعه میپردازد.
«ترس» و «مظلوم نمایی» دو تکنیک پرکاربرد در عرصۀ عملیات روانی هستند. روشهایی که به دفعات در سالهای اخیر توسط برخی جریانات سیاسی کشور برای همراه کردن مردم با آنها استفاده شده است. ارعاب مردم از سایهٔ جنگ، تحریم یا قیمت ارز برخی از مواردی بوده که گروهی از جریانات سیاسی با تمسک به آنها، سبد رأی خود را گسترش دادهاند. البته تکنیک ترس گاهی در تبلیغات تجاری نیز کاربرد دارد.
مظلوم نمایی هم در عرصۀ سیاست ایران مسبوق به سابقه است، به کاربردن عباراتی از جمله اینکه «نداشتن اختبار کافی مانع از انجام وظیفۀ برخی مدیران در مسئولیت آنها شده است» یا «دستهای پشت پرده مانع انجام برنامههای ما هستند» برخی از مصادیق استفاده از تکنیک مظلوم نمایی است که برخی مسئولین با تمسک به آنها تلاش کرده تا از پذیریش مسئولیت اشتباهات خود شانه خالی کنند، البته این تکنیک منحصر به مسئولین نیست.
رسانههای فارسی زبان خارج از ایران بارها تلاش کردهاند تا برخی مجرمان را با استفاده از تکنیک مظلوم نمایی از محاکمه و مجازات قانونی رها کنند، برای مثال قاتلی را که طبق قانون و شرع به دلیل «قتل نفس» باید سلب حیات شود تحت عنوان «قهرمان کشتی» به افکار عمومی معرفی میکنند تا مردم مقابل حاکمیت قرار گرفته و مانع از مجازات وی شوند یا اخیرا یک اینفلوئنسر اینستاگرامی به جهت ارتکاب بزههای متعدد در ترکیه بازداشت و به ایران مسترد میشود، وی به جهت ارتکاب جرائمی از جمله راهاندازی و مدیریت سایتهای شرط بندی و مدیریت چالشهای غیراخلاقی در شبکههای اجتماعی که کیان خانوادههای ایرانی را به خطر انداخته بود، شایسته محاکمه است، اما رسانههای فارسی زبان خارج از ایران بدون فوت وقت برای رها شدن وی از مجازات قانونی دست به کار میشوند، آنها با نشان دادن تصاویر کودک وی تلاش میکنند بدون در نظر گرفتن معضلاتی که برای خانوادهها و نوجوانان ایرانی به وجود آورده است، بین حاکمیت و مردم تقابل ایجاد کنند.
اساساً تبلیغات، واقعیتی اغراق شده است، بر همین اساس مخاطب باب میل صاحبان تبلیغ رفتار میکند، اما تصور او این است که آزادانه تصمیم میگیرد. این واقعیت در عرصهٔ سیاسی باعث میشود تا بدون شناخت یا حتی بر اثر واگیری هیجانی، آگاهانه در مسیری حرکت کنیم که باب میل رسانهها است. رأی ندادن به برنامههای نامزدها در کشور ما باعث میشود که پس از انتخابات با برخی چالشها روبرو شویم همینطور این مشکل رأی دهندگان را اسیر پوپولیسم و عوام فریبی میکند. شاه کلید فعالیتهای رسانهای در انتخابات منحرف کردن ذهن مخاطبان از واقعیت است به نحوی که بدون ارائه دادن هیچ برنامهای، از قضاوت ذهن پرسشگر مخاطب عبور کند. البته برای مخاطب هوشمند امروز شایسته نیست که هر دوره از انتخابات که فرا میرسد، بازهم با همان تکنیکها فریب جریانها رسانهای را بخورد. کاهش امید، سرمایه اجتماعی و ناامیدی به آینده مهمترین تبعات منفی فعالیتهای سوءرسانهای برخی از جریانهای سیاسی در کشور است.
** فکر میکنید امید آفرینی قائم به اشخاص یا جریانهاست؟ آیا نهادهای نظارتی برای تقویت امید باید از شاخصها عدول کنند و با ورود برخی از افراد یا جریانهای سیاسی به فرآیند انتخاب شدن، امید را در دل مردم تقویت کنند؟
نصیری: افراد و جریانها هنگامی که ذیل یک گفتمان قرار میگیرند، فارغ از اینکه وابسته به کدام جریان سیاسی هستیم باید برای ایجاد و تقویت امید بین مردم همینطور افزایش تحرک اجتماعی در جامعه تلاش کنیم. رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) زمانی که از گذارهٔ پیشرفت صحبت میکنند و تفاوت معنایی بین توسعه و پیشرفت را به مردم یادآوری میکنند، نشان از وسعت دید ایشان نسبت به مسائل روز جامعه است.
جریاناتی وجود دارند که اعتقاد دارند اگر این میز برای آنها آراسته نشده، همان بهتر که قاعده بر هم بخورد
متاسفانه امروز در کشور جریاناتی وجود دارند که اعتقاد دارند اگر این میز برای آنها آراسته نشده، همان بهتر که قاعده بر هم بخورد بنابراین بعید است که عدول از شاخصها، تغییری در رفتار این گروه به وجود بیاورد، آنها بر رویهٔ سابق خود پافشاری خواهند کرد.
** در ادامه مایلم برخی از تاکتیکهای پرکاربرد رسانهای برای جهت دهی افکار عمومی در انتخابات را تشریح بفرمایید
نصیری: برای این کار ابتدا باید افراد و گروههایی را که وارد عرصهٔ سیاسی کشور شدهاند، جریان شناسی کنیم. عدهای از این افراد تلاش میکنند برای جلب توجه در فضای عمومی کشور دوقطبیهای خطرناک ایجاد کنند، ذات انتخابات دوگانه سازی است، اما این فرآیند با دوقطبی سازی خطرناک تفاوت دارد.
دوگانه سازیهای مانند «گزینهٔ ما و مردم» و «گزینهٔ حاکمیت» غلط است. جریانها و افراد نباید با چنین رفتارهایی مردم را دلسرد کنند، خطاهایی از این دست میتواند سرآغاز فتنههایی در کشور باشد که پیش از این در سالهای اخیر شاهد آنها بودهایم، البته انقلاب اسلامی تحت زعامت حکیمانهٔ رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) و بصیرت مردم ولایت مدار ایران از فضای غبار آلود فتنهها به سلامت عبور کرده است، اما نافی اشتباهات برخی از جریانات و افراد در این عرصه نیست.
حمله به ساختارها اشتباه دیگری است که برخی از افراد و جریانها برای جلب توجه افکار عمومی انجام میدهند. متاسفانه این افراد در کمال تعجب به ساختارهایی حمله میکنند که مدتی قبل خود در آن مسئولیت داشتند. رقیب هراسی دیگر تکنیک پرکاربرد برخی افراد در عرصهٔ فعالیتهای انتخاباتی است. در این سالها مصادیقی از قبیل رشد نرخ ارز، آزادی هنرمندان، رسانهها و ایجاد محدودیتهای فرهنگی در صورت انتخاب شدن فرد یا گفتمان رقیب، دست آویز برخی افراد و جریانها برای جلب حمایت افکار عمومی بوده است.
برچسب زدن تکنیک دیگر گروهی از افراد در رقابتهای انتخاباتی است، برای مثال دیده شده است که رسانهها شغل فرد را به عنوان یک ویژگی منفی برای شخصیت او معرفی میکنند، در حالی که اساساً آن شغل نکتهٔ منفی در دل خود ندارد که فرد را ناکارآمد کند، اما رسانه تلاش میکند تا نلقی منفی از این فرد به واسطهٔ شغل وی در ذهن مخاطبان ایجاد نماید. دفاع از خود در مقابل این برچسبها، فرد را از تبعات منفی این برچسبها رها نمیکند. تقلای فرد باعث میشود که مخاطب حقیقت داشتن این برچسب را بیش از گذشته بپذیرد. ضد تکنیک این روش تبلیغات سیاسی، متمرکز شدن بر روی برنامه همینطور نقل عقلانی رقیبی است که این برچسب را به شما نسبت میدهد.
** دوگانهٔ «فیلترینگ فضای مجازی ـ آزادی بی قاعدهٔ فضای مجازی» این روزها از سوی برخی جریانات و افراد سیاسی که مسبب اصلی معیشت نابسامان مردم هستند، مطرح میشود. به اعتقاد شما تأثیر مواضع نامزدها در مورد این مسئله بر پیروزی نهایی آنها چیست؟
نصیری: برخی از گذارهها رای ساز هستند، این دوگانه یکی از آنها است. فیلترینگ یکی از مباحث مهم در جهان هست که در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. چندی قبل، اتحادیۀ اروپا در راستای صیانت از حقوق کودکان اقدام به تصویب قوانین جدیدی در حوزۀ فضای مجازی کرد؛ چرا که آنها از آثار منفی ولنگاری فضای مجازی به خوبی آگاه هستند، به همین دلیل است که غربیها در خصوص فضای مجازی با کسی تساهل و تسامح ندارند. البته فیلترینگ هوشمند بیش از انسداد کلی در این کشورها مورد اقبال است؛ بنابراین به ضرس قاطع میگویم که دوگانۀ «فیلترینگ و آزادی بی قاعدۀ فضای مجازی» از مباحث داغ جریانها و افراد مختلف در انتخابات آینده است.
اساساً وجود مفهومی تحت عنوان «آزادی بیان» در بستر فضای مجازی یک طنز تلخ هست
نکتهای که افکار عمومی نباید از آن غافل شود، این است که اغلب موضع گیریها در این خصوص مبتنی بر احساسات و هیجانات موسم انتخابات و به دور از حقایق موجود در فضای عمومی جامعه خواهد بود اگر فردی بگوید؛ «من به دلیل صیانت از آزادی بیان مردم، تمایلی به اعمال هیچگونه فیلترینگی در فضای مجازی ندارم» یک گذارهٔ احساسی است؛ چرا که اساساً وجود مفهومی تحت عنوان «آزادی بیان» در بستر فضای مجازی یک طنز تلخ هست. این واژه در تمام جهان حد و مرزی دارد، برای مثال در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحدهٔ آمریکا مصداق بارز آن را دیدیم، حاکمیت آمریکا حتی رئیس جمهور مستقر کشور خود را سانسور کرد، شبکههای اجتماعی بارها عباراتی مانند؛ «این پیام گمراه کننده است» و «این پیام موثق نیست» را به پیامهای دونالد ترامپ سنجاق کردند، در نهایت نیز ترامپ و طرفدارانش برای بازگشت آرامش به فضای فیزیکی ایالات متحده به طور کامل سانسور شدند
افکار عمومی باید این سؤال را در خصوص کاندیدای مورد نظر خود، پیش از انتخاب وی پاسخ دهد، برنامههای این شخص برای فضای مجازی فردی من چه تبعاتی خواهد داشت، برنامههای او تا چه اندازه به تحقق اینترنت سالم، پاک و ارزان کمک خواهد کرد؟ هر فرد به فراخور استفادهای که از فضای مجازی دارد، مانند تولید محتوا، تجارت یا آموزش و ... باید پاسخ این سؤال را برای خود تبیین کند.
هر خانوادهٔ ایرانی بر مبنای نوع استفادهٔ منحصر به فرد خود از فضای مجازی باید به این سؤال پاسخ دهند اگر کسی وعدهٔ آزادی بی حد و مرز فضای مجازی را داد، افکار عمومی باید آگاه باشند که آزادی بی قاعدهٔ این فضا تبعاتی مانند «پخش زندهٔ بلاگر اینستاگرامی با نوجوان ایرانی» یا «موزیک ویدئوهای مستهجن مانند آنچه اخیراً شاهد بودیم» یا چالشهای ضد فرهنگی به اسم تفریح را برای خانوادههای ایرانی به دنبال خواهد داشت و نسبت به این وعدهٔ غلط واکنش منفی نشان دهند.
معتقدم وظیفهٔ افراد دغدغهمند است که مطالبهٔ مدیریت فضای مجازی را در افکار عمومی ایجاد کنند؛ چرا که برخی خانوادهها از مخاطرات پدیدههای از این دست، آگاهی چندانی ندارند. امروز حدود بیست کشور در جهان قوانین فیلترینگ سختگیرانهتری نسبت به ایران دارند، این کشورها به هیچ وجه با این مسئله تسامح نمیکند.
** به اعقاد شما، لازم است نامزدهای انتخاباتی نسبت به چرایی لزوم اعمال مدیریت بر فضای مجازی در تبلیغات انتخاباتی خود صحبت کند؟
نصیری: فکر میکنم انتخابات عرصهٔ روشنگری منطقی چنین مسائلی نیست، چرا که هیجان بر فضای انتخابات غالب است. نامزدها باید در تبلیغات انتخاباتی بر ارائهٔ برنامههای کلی خود برای ادارهٔ کشور تمرکز کنند. روشنگری در این خصوص وظیفهٔ کارشناسان این حوزه است، آنها باید مردم را آگاه کنند تا ضابطهمند شدن فضای مجازی مطالبهٔ آنها شود، به این معنا که افکار عمومی مخالفت علنی خود را با ولنگاری این فضا اعلام کنند.
امروز گاهی در برخی محافل هنگامی که برخی از واقعیتهای دولت فدرال آمریکا را میگوییم، به سادگی این حقایق را باور نمیکند. مخاطب ایرانی نمیپذیرد که در آمریکا اگر به کودک خود بیش از ۱۳ سالگی گوشی یا رایانه هوشمند بدهید، بدون آن که نظارتی بر فعالیتهای مجازی وی داشته باشید، دولت امکان قانونی سلب حضانت فرزند را از والدین خود دارد!
والدین آمریکایی اجازه ندارند که ابزار هوشمند را بدون نظارت در اختیار فرزند خود قرار دهند اگر حاکمیت در ایران چنین قانونی را مطرح کند، برخی تصور میکنند که ایران با توسعه، پیشرفت و مفاهیمی از این قبیل مخالف است. کارشناسان در عرصهٔ روشنگری کوتاهی کردهاند که امروز مردم آگاهی کافی از مخاطرات فضای مجازی ندارند، شاید تنها عرصهای که الگوبرداری از مدیریت غربی برای کشور ضرری ندارد، جدیت در کنترل و اعمال حاکمیت در فضای مجازی است.
** چرا در ایران مقابله با تبلیغات منفی شبکههای مجازی، تبعاتی را برای حاکمیت دارد که در خارج از ایران دولتها با آن روبرو نیستند؟
نصیری: روایت سازی صحیح، حلقهٔ مفقودهٔ جریان رسانهای کشور در فضای مجازی و حقیقی است. ایران باید در عرصهٔ روایت سازی رسانهای خود را تقویت کند. این که پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا محدودیت گسترده بر فضای مجازی این کشور اعمال میشود، اما چالش جدی برای حاکمیت پیش نمیآید، اما اگر یک ساعت اختلال در یک پیام رسان خارجی اتفاق بیافتد، مسائل متفاوتی پیش میآید که در آمریکا شاهد آن نبودیم، این اتفاق ناشی از ضعف روایت گری در جریان رسانهای است که باید در آن قدرتمند شویم.
روایتها تلاش میکنند تا افکار عمومی دچار واگیری هیجانی شوند. مخاطب هرگاه احساس کرد که در حال کنش هیجانی است، میبایست تأمل بیشتری در رفتار خود کند. عرصهٔ انتخابات ایجاد میکند تا نامزدها با فریاد زدن و بلند صحبت کردن مخاطب را مجذوب صحبتهای خود کنند بنابراین آنها در حال انجام فعالیت معمول خود است، هرچند که این رویه صحیح نیست، اما در بستر تبلیغات سیاسی یا «پروپاگاندا» میگنجد، مردم باید تلاش کنند تا تشخیص دهند که آن فرد در حال طرح مسئلهٔ اصلی کشور است یا برای جلب نظر آنها مسئله سازی نادرست میکند.
برای مثال در خصوص همین دوگانهٔ فیلترینگ، باید گفت امروز در مقابل اقتصاد این دوگانه محلی از اعراب ندارد بنابراین مردم نباید از مسائل اصلی غافل شوند. مخاطبان باید برنامههای هر شخص را بسنجند، میزان عملیاتی بودن برنامهها نکتهٔ دیگری است که افکار عمومی در خصوص برنامهها باید مورد توجه قرار دهد. برنامهٔ نامزدها باید به نجوی تنظیم شده باشد که شرایط روز کشور در آن لحاظ شده باشد، از آن مهمتر توجه به این نکته است که شاخصهایی برای سنجش تحقق این برنامه وجود داشته باشد بنابراین مخاطب هوشمند امروز باید از افراد و جریانها مطالبهٔ برنامه کند تا پس از سنجش برنامهها رأی خود را به فرد اصلح تخصیص دهد. تحقق این مطلوب تا حد زیادی وابسته به روشنگری کارشناسان خبره در زمینههای مختلف است.
** برگردیم به سؤال قبلی، کمی بیشتر از تاکتیکهای رسانه برای اثر گذاری بر افکار عمومی صحبت کنید؟
نصیری: یکی از تاکتیکهای پرکاربرد شخص ستیزی است. رسانهها در این تاکتیک ذیل گفتمان یا برچسب خاصی قرار میدهند تا مخاطب از برنامهٔ وی غافل شود. صفت ناپسندی را به فرد نسبت میدهند، سپس هر صحبتی که وی بکند، ناخودآگاه آن برچسب به ذهن مخاطب متبادر میشود. همانطور که اشاره شد، تلاش برای تبرئه از این تهمت، افکار عمومی را نسبت به فرد حساستر میکند، هراندازه هم وی بگوید «عوام فریب، پوپولیست و...» نیست، مخاطب ادعای او را نمیپذیرد، راهکار برون رفت از چنین بحرانی ایجاد ضد جریان است.
ضدجریان به این معنا است که گفتمان جدیدی را مطرح کنید تا اذهان عمومی نسبت به برچسب جریان رقیب بی تفاوت شود. پاره حقیقت گویی یکی دیگر از تاکتیکها برای عملیات روانی در عرصهٔ رسانه است. جنگ هشتگها دیگر روش مرسوم برای تحت کنترل گرفتن افکار عمومی جامعه هست.
هشتگها مطلوبترین وسیله برای القای این گزاره هستند که اکثریت جامعه به دنبال تحقق مطالبهٔ خاصی هستند. این امر به صورت ناخودآگاه در فضای حقیقی یا مجازی واکنشی ولو محدود را به دنبال دارد. تأثیرگذاری هشتگها تا حدی است که گاهیترند شدن آنها انقلابی را در فضای حقیقی برخی جوامع به وجود آوردهاند. همین مسئله باعث شد که ترامپ برای افتتاح مرکز تخصصی «ترند هشتگ» به عربستان سعودی سفر کند!
اخیراً چند بار هشتگهایی در ایرانترند شد که با انتشار گرافهای آن شاهد بودیم که محل رشد آن-ها در جغرافیایی خارج از مرزهای سیاسی ایران بوده است، اما برخی از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور با استناد به همین هشتگها در حال انجام عملیات روانی علیه کشور بودند.
نکتۀ حائز اهمیت این است که مخاطب هوشمند باید بداند و بپذیرد کهترند شدن یک هشتگ لزوماً به معنای در اکثریت بودن محتوای آن نیست، چرا که رباتها، سازمانیها و کاربران تقلبی نیز امکان ترند کردن هشتگها را دارند. دلیل اهمیت هشتگها، میل افراد برای قرار گرفتن در اکثریت و گرفتار نشدن در مارپیچ سکوت است اگر فریب جنگ هشتگها را بخوریم امکان دارد که سالها درگیر تبعات آن در فضای حقیقی جامعه باشیم!