به گزارش مشرق، یکی از مسائل مهم دنیای امروزی بحث از منجی عالم بشریت است. کسی که انسانها را از چنگال ظلم و ستم رهانیده و جهان را پر از عدل و داد میکند. ادیان و مذاهب مختلف برای پاسخ به این خواسته درونی، تمام تلاش خود را کردهاند تا با معرفی آن شخص، امید را به پیروان خود هدیه کنند. شیعیان نیز با اعتقاد به منجی موعود، با ادلهای محکم بر این باورند که آن شخص یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام و حضرت زهرا سلام الله علیها، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
ریشه یابی غیبت امام عصر علیهالسلام
در بررسی علل اصلیِ غیبت امام عصر علیهالسلام و خصوصاً فلسفه طولانی شدن غیبت آن حضرت، به موارد متعددی برخورد میکنیم که هر کدام سهمی در این امر دارند. شاید یکی از مهمترین و اصلیترین علل غیبت آن حضرت را بتوان از زمان حمله به خانه امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها ریشهیابی کرد؛ زیرا اولین انحراف و اصلیترین بدعت در اسلام، از همان روز شکل گرفته و در همان آزمون بود که بیشتر مسلمین از ایمان حقیقی سقوط کردند. [۱] از همانجا بود که مسلمانان، درمورد تعهدی که در مقابل خدا و رسول او بر عهده داشتند، کوتاهی کرده و آن را به جا نیاوردند و متأسفانه همین سستی و اهمال در امر دین از ناحیه عموم مسلمین و شیعیان باعث میشود تا ائمه معصومین علیهم السلام یکی پس از دیگری مجبور به خانهنشینی شده و امکانی برای قیام و اصلاح جامعه نیابند.
بیشتر بخوانید:
آیا ممکن است امام زمان (عج) را ببینیم و ایشان را نشناسیم؟
با نگاه به احادیث، علل و حکمتهای دیگری نیز میتوان برای این غیبت طولانی یافت کرد که در اینجا به اختصار، به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱. رشد و تکمیل عقول مردم
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَا یَکُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّی لَا یَبْقَی صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ قَدْ وُلُّوا عَلَی النَّاسِ حَتَّی لَا یَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّینَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ یَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ؛ [۲] این امر (یعنی ظهور و تشکیل حکومت به دست قائم آل محمد علیهم السلام) محقق نمیشود، تا زمانی که هیچ دستهای از مردم باقی نمانند، مگر آنکه (مدتی) بر مردم حکومت کرده باشند، تا بعد از آن، کسی نگوید که اگر ما به حکومت میرسیدیم، به عدل و قسط رفتار میکردیم. سپس (امام) قائم به حق وعدل قیام میکند.»
یکی از وجوه مطرح شده به عنوان علت این غیبت طولانی، داده شدن فرصتی به مردم برای تجربه و تأمل و فهم عمیقتر و دقیقتر از جهان و آیین الهی است. به این ترتیب مَکاتب و ایدئولوژیهای مختلف در طول قرنها بر مردم حکومت کرده و در مقامِ عمل، ناکارآمدی خود را اثبات میکنند تا در نهایت مردم با اندیشه و تجربه خود به این نتیجه برسند که جز با تکیه کردن بر آیین الهی و رهبری فردی معصوم، نمیتوان عدالت را در جهان برقرار نمود. از این طریق، مردم احساس نیاز شدید به رهبری معصوم پیدا کرده و در صورت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ایشان تبعیت راستین مینمایند.
۲. پرهیز از بیعت با ستمگران
اجتناب از بیعت با حاکمان ستمگر در سراسر جهان، یکی از علل غیبت امام عصر علیهالسلام است. غرض این است که در هنگام قیام، بیعت احدی بر گردنشان نبوده و در نتیجه وامدار کسی نباشند. امام رضا علیه السلام در روایتی میفرمایند: «کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ عِنْدَ فِقْدَانِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِی یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی...؛ [۳] گویی شیعیان را میبینم که به هنگام از دست رفتن سومین فرزند از نسل من، به دنبال امام (بعدی) میگردند ولی او را نمییابند. گفتم: چرا او را نمییابند، ای فرزند رسول خدا؟ فرمودند: زیرا امامشان از آنها غایب میشود. گفتم: برای چه؟ فرمودند: برای آن که وقتی با شمشیر قیام میکند، بیعت أحدی بر عهدهاش نباشد.
۳. ظلم و ستم مردم
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: ای مردم! بدانید که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی ماند؛ امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمی که مرتکب می شوند و همینطور به جهت زیاده روی هایی که در حق خود انجام می دهند به زودی از دیدن حجت خودش محروم خواهد ساخت.[۴]
۴. اجرای سنت پیامبران گذشت
یکی از علل ذکر شده در روایات آن است که سنت خداوند در مورد برخی از امت های پیامبران بر آن بوده که با غیبت و عدم حضور موقتِ آن پیامبر در میان امّت، مردم را امتحان کرده و ایمان آن ها را بیازماید؛ همان گونه که در ماجرای غیبت چهل روزهی حضرت موسی علیه السلام از قوم بنی اسرائیل و گمراه شدن آنان به واسطه گوساله سامری دیده میشود. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که: «إِنَّ لِلْقَائِمِ (علیه السلام) مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلَّا أَنْ یُجْرِیَ فِیهِ سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) فِی غَیْبَاتِهِمْ؛[۵] همانا برای قائم از ما اهل بیت، غیبتی است که دورهاش طولانی میشود. به ایشان گفتم: چرا این گونه است، ای فرزند رسول خدا؟ فرمودند: همانا خداوند عزوجل إبا دارد از این که سنت پیامبران در موضوع غیبتشان را درمورد او جاری نسازد.»
۵. خروج مؤمنان از صلب کفّار و منافقان
زمانی که حضرت نوح علیه السلام با علم الهیِ خویش متوجه شدند که دیگر هیچ مؤمنی در نسل کافران باقی نمانده، آنها را نفرین کردند. در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است: «إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً؛ [۶] اگر آن ها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز فرزندانی بدکار و کافر از آنان ایجاد نمیشود.»
یکی دیگر از علل غیبت امام زمان علیه السلام همین مطلب است؛ زیرا برای خداوند متعال، مؤمنینی وجود دارد که به صورت امانت و ودیعه در صُلب عدهای از کافرین و منافقین قرار دارند و ایشان هرگز ظهور نخواهند کرد، مگر آن که امانتهای الهی ظاهر شوند؛ آنگاه با هر که بخواهد مقابله کرده و آنان را به قتل میرساند.[۷]
عدم همدلی شیعیان
حضرت می فرمایند: «وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا...؛ [۸] اگر شیعیان ما که خداوند توفیقِ طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. پس علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز اخباری که از کردارناپسندِ ایشان به ما میرسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.»
بر این اساس، حجاب و مانع اصلی از ملاقات آن حضرت و امکان ظهور و قیام جهانی ایشان، گناهان ما و عدم تقوای الهی و پرهیز از محرمات میباشد که سبب میگردد تا خداوند همچنان این بلاء و محنت را بر مردم مستدام دارد. پس بیاییم با دعا و تضرع به درگاه الهی و با حفظ هر چه بیشتر تقوا و انجام وظایف دینی، به سهم خودمان، برای ظهور حضرت مقدمه سازی کنیم؛ ان شاءالله.
پی نوشت
[۱] بحارالانوار،ج۳۴، ص۲۷۴
[۲] بحارالانوار،ج۵۲، ص۲۴۴
[۳] بحارالانوار،ج۵۲، ص۹۶
[۴] بحارالانوار،ج۵۱، ص۱۱۲و۱۱۳
[۵] علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۵
[۶] سوره نوح، آیه ۲۷
[۷] کمال الدین و تمام النعمه،ج۲، ص۶۴۲[۸] احتجاج، ج۲، ص۴۹۹