به گزارش مشرق؛ احمد میراحسان در یادداشتی درباره توافق راهبردی ایران و چین و واکنشها به این تفاهم نوشت:
بدیهی است هر توافق مقدماتی و سند همکاری نهتنها با تصویب در نهادهای ملی و قانونی ایران، قابل اجرا خواهد بود اما حالا در این نوشته موضوع چیز دیگری است.
البته کالبدشکافی روشهای شیطان بزرگ، و گیم آمریکایی برابر ایران و وانموده و سمیولاکروم دشمن غدّار در جنگ تبلیغی با ایران برای سلب اعتماد از مردم و همدستی یهودیهای داخلی و نولیبرال با این پروژه، بسیار آگاهیبخش است.
باید ابتدا پرسید: قرارداهایی در قلمرو ارتباطات و فناوری و بنادر و راهآهن و بهداشت و... در شرایطی که نظام سلطهجوی وحشی و دشمن چهل سال، با بیرحمانهترین جنگهای نظامی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگ و تحریم حاکم به فشار کمر به بردگی مجدد ایران بسته، به معنی پذیرش سلطه چین است!؟ و فهم حقیقت جنجال دشمن مشکل است!؟ هر خردمند و آدم بیغرضی به سادگی از خود میپرسد قراردادی بین ایران و چین که دشمنان آشکار و بلاتردید ایران صدبار حجیمتر از آن را طی بیست و پنج سال اخیر با چین بستهاند، چرا چین خوف و خشم و تبلیغ مضحکی از سوی شیاطین غرب را سبب شده است و مقایسههای ابلهانهای با قراردهای استعماری خود با ایران در گذشته قجری و پهلوی میکنند و چرا لیبرالهای کاریکاتوری داخلی و جایزهبگیران حرفهای ما درست همان مواضع را تکرار میکنند و طبق نقشه ناگفته و کاملا محرز، علنا با تکرار و اتهامات نیویورکتایمز و اسرائیل و انگلیس به صدور یک بیانه بهانهای میشوند برای تبلیغات قدرتهای شیطانی و رسانههایشان یعنی بیبیسی و صدای آمریکا و صدای اسرائیل و شبکه نوکرانشان و چرا قطعیترین دشمنان دویست ساله و صد ساله و چهل ساله اخیر استقلال و آزادی و پیشرفت ایران که دستکم در یک قرن و نیم قرن اخیر بردهکنندهترین قراردادها را بر حکومتهای دستنشانده و چاکرمآب تحمیل کردهاند چنین شمشیر از رو بستهاند؟
آیا مضحکتر از این ایده، وانمودهای وجود دارد که اگر شما در وسط یک جنگ تمام عیار دشمن غدّار و دفاع از استقلال و آزادی و حق پیشرفت و تشکیل جامعهای سالم و عادل و کسب فرصت برای نابودی عقبماندگی و فساد قراردادی با کشوری قدرتمند ببندید، چنین مضرّی، نامعقولترین راه کسب فرصت برای پیشرفت و حیات مستقل است و سلطهپذیری و خیانت است و ضد منافع ملی! پس چرا عدهای که خود را با عنوان «ما فیلمسازان» معرفی کردهاند، در متنی اعلام کردهاند که سند همکاریهای راهبردی ۲۵ساله میان ایران و چین را در راستای منافع ملی ندانسته و آن را فاقد وجاهت و مشروعیت میدانند.
پارهای از اینان، همانهایی هستند که در سالروز انقلاب اسلامی، امسال، به نشر سینهچاک تمجید از اقدام کنگره آمریه به کتابخانه کنگره آمریکا پرداخته و پارهای هم فیلم بفروشهای حرفهای به سیاستهای خاورمیانهای غرب و سربازان جشنوارههای دولتهای خونریزند و البته یکی دو تن هم تعجبم را در امضای متنی تا بدین حد غیرمنطقی و سخیف و خدمتگزار سیاست آمریکا، سبب شدهاند و به هر رو همه اینها، تا اینجا بهعنوان شهروندانی معمولی که هجده نفر و از هشتاد و اندی میلیون نفر با شناسنامه ایرانیاند، حق داشتهاند که نظرشان را بگویند و البته محق نبودهاند درباره چیزی که نمیدانند نهانکارانه به فریبکاری و دروغ متوسل شوند و صدالبته حرفشان نه به معنی راستی نظرشان است و نه به معنی اهمیت آن.
مثلا اگر تنی چند در توئیتر چیزی منتشر کنند و این بر آن که ماست سیاه است، یا ما توسعه تولید را در ایران در راستای منافع ملی نمیدانیم!! یا مخالف حکومت با گاو شیرده بودن برای آمریکا را خیانت ملی میدانیم!! یا به نظر ما خوب است جراحی مغز بنابه روشی که ما فیلمسازان تشخیص میدهیم صورت گیرد یا همکاریهای امنیتی باید آشکارا و فاش گردد و...
این بیانات چه ارزشی دارد؟ جز فاش کردن بیخردی گویندگان! یا مقاصد نهان یا جهلشان؟... یا سبب مزاح عدهای میشود یا کسانی در پی آن برمیآیند که در مزاج این عده تفحص کنند یا گروهی قائل میشوند ببینند چه منافعی در پشت این مخالفخوانی خوابیده و پارهای هم شانه بالا میاندازند و میگویند خوب دلشان خواست چیزی بگویند مایه گریز از فراموشی یا لوس کردن خود برای اربابان و جایزهدهندگان یا از روی جهل گفتهاند (یا شاید هم نظری قابل تأمل دارند!) و به هر رو بنابه دلایل گوناگون اینان غیرجدیاند. حالا فقط میخواهم درباره همین غیرجدی بودن و دلیل سایه سنگین بیاعتمادی بر این بازیهای دنبال «ما فیلمسازان» نکاتی را گوشزد کنم.
چیزی که چهل سال در ایران از سوی اپوزیسیونبرانداز و نهانروش و یا غیربرانداز تکرار میشود و خود نمیفهمند چرا بسیاری با دید بیاعتمادی به این گیم آمریکایی و باور نکردن راستی و حقیقت کارشان، به بازیشان مینگرند و آنها را زائدههای سیاستهای نفرتانگیز نهانروش قدرتهای متفرعن و خونریز و تجاوزکار و اذناب آنان به حساب میآورند و حاضر نیستند به دنبالشان بروند. حتی اگر انتقادهای فراوانی به نولیبرالیسم حکومتی و ایران داشته باشیم نیز اینان را باور نمیکنیم. چرا؟
الف: متنشان از نظر زبانشناختی و روانشناسی زبان سرشار از خبط و خطاهای مستبدانه و توهمات و دعاوی مضحک است. در متنی دوخطی، این همه بیماری زبان، محصول چیست؟ اما مفاد سندی که مدعی هستند پنهانکار است و جز دعاوی دشمن خبری از آن ندارید چگونه میدانید؟ میگویید: ما فیلمسازان، ما مردم ایران...! کی گفت شما مردم ایران هستید؟ شما حتی تعداد قابل اعتنایی از همه فیلمسازان ایران هم نیستید! این هجده نفر ایرانی مستندساز و فیلمساز سینمای حرفهای داستانی هستید که مشهورترینتان «جعفر پناهی» است با سرنوشت تاریک فروش هنر خود به وحشیترین قدرتهای تجاوزکار جهان برای شهرت، پول و جایزه!
ب: از نظر حقوقی متنتان دارای مشکلات متعدد است و با جعلهای متفاوت همراه با هویتسازیهای فریبدهنده و کلاهبردارانه ممزوج است. از نظر حقوقی هم شما هرگز از سوی مردم ایران وکالت نداشتهاید که به نام آنها اظهارنظر کنید و قانونا این «ما مردم ایران» رها از وجه کمیکتان قابل پیگیری و جعل عنوان محسوب میشود.
ج: از نظر تاریخی این زبان، آشناست، همه گروههای دیکتاتور و قلدر و خشن ایران، خشونتهای هولناک تروریستی و وطنفروشانه خود را از دهه شصت با همین پنهان شدن زیر نقاب دروغین وکالت از سوی همه «مردم» آغاز کردند. مردم ایران، طبقات، قومها، جریانهای ایدئولوژیک و دارای آگاهیهای متنوع، اقشار صاحب اراده و فهمهای گوناگوناند که هرگز جملگی نظر شما را ندارند و به شما هم حقی از خود را تفویض نکردهاند. وکلای سیاسی آنها در روندهای قانونی و عمومی معلوم میشوند نه با جعل عنوان! و حتی شما به شیوه انقلابی احراز رهبریشان نکردهاید.
د: به سبب همین و همه خودبزرگبینی مضحکتان است که متن به مضحکه غیرجدی بدل شده است: ما مردم ایران! ما فیلمسازان! اما از نظر تخصصی که در سیاست تخصصی ندارند:
۱- اساسا موضوع بر سر آن است که مشروعیت و وجاهت یک قرار که نه معاهدهای است و نه هنوز مراحل قانونی این سند برای بدل شدن به قانون طی شده، آیا بهوسیله «ما فیلمسازان» قرار است تأیید شود و یا ردّ!؟ خوب این اولین موضوع غیرجدی بیانیه است!
۲- بدتر از همه وجوه غیرجدی بودن این متن جاهلان و پر سوءنیت که زیر نقاب ملیگرایی دروغین پنهان شده، بیاطلاعی آن است از اسنادی که بین دولتها رد و بدل میشود و تأیید در قوای مقننه به سند قانونی بدل گردد. این قرارها هرگز برای همگان فاش نمیگردد و لزومی هم نیست که مذاکرات و اسناد پیشمعاهده به اطلاع همگان برسد. هر دولتی در جهان، از دولتهای مقتدر و سلطهجو تا دولتهای کوچک و ذیل در گوشه و کنار همه قارهها، جملگی مذاکرات گوناگونی با طرفهای مقابل میکنند که اولا کلا ضرورتی در بیان معنی آن وجود ندارد و ثانیا در پارهای از مواقع افشای آنها نتایج ضدامنیتی و یا در مسیر تخریب قراردادی ملی را در بر خواهد داشت که برای ممانعت از رقبا و دشمنان پیش از موعد مقرر علنی نمیشود و این به سبب تفویض حقی است که ملت به حکومت قانونی میدهد. فعلا من درصدد ابراز ایرادهای متن دوخطی هستم و از خود سند هیچ دفاعی نمیکنم.
۳- نویسندگان گویی چشم و گوششان را مهر زدهاند تا طوطیوار برای حفظ منافع دشمن، همه واقعیات زندگی چهل ساله ما را ندیده انگارند. البته دشمن محرم آنها و آنها در حریم وهمی امنیت دشمن غدّارند و حق دارند که حرامهای واضح برای یک ایرانی را نبینند و نفهمند. مثلا درنیابند ما در متن چهل سال سیاست جنگی و براندازانه نظام سرمایهداری جهانی علیه جمهوری اسلامی به سبب سیاست مستقل و سلطهگریزش زیستهایم. حکومت همواره درپی مفرهایی بوده که بتواند از سنگینی فشار سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغی دشمن خونخوار، خود را محفوظ نگاه دارد تا از استقلال و آزادی ملت برابر غرب و شرق متجاوز دفاع کند و چهبسا مسئله حرکت چراغ خاموش حکومت ملی، به سبب این محاصره ددان و دیوان بوده و در برابر انواع نقشهها و توطئههای نهان و آشکار و مهلک این نظام درنده، ناگزیر به مخفی نگه داشتن نقشههای خنثیکننده تحرکات وحشیانه قدرتهای سلطهگر زیسته است. این «ما فیلمسازان» چقدر باید خرفت باشند که نفهمند پنهانکاری در چنین وضعی نه مخفیکاری علیه ملت خود که علیه دشمن بیرحم و خونریز است که چهل سال بهطور مدام در همه جهان آتش و خون به پا کرده و کانون توجه و وحشیگریاش ایران و صدای عدالتخواهانه انقلاب اسلامی بوده است.
افرادی تا بدین اندازه کور و کر چگونه خود را «ما ملت ایران» نام مینهند؟
۴- همین چند روز پیش، یکی از بهترین دوستان قدیمیام داشت میگفت «احمد» عمد دارد که خلاف جریان آب و همگان شنا کند. همه به دوربین نگاه میکنند، او به آسمان –در یک عکس دستجمعی در شاه شهیدان-. گفتم خود شاه شهیدان، خود حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و رسولالله (ص)، خود حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین و فرزندان معصومشان (ع) هم خلاف جهل عمومی قوم خود از قوم لوط تا بنیاسرائیل که بر بالین رسولالله (ص) کافر شدند، حرکت کردند!
از سوی دیگر همه ملتها و اقوام ضربالمثلهایی دارند که هممعنی است با ضربالمثل مشهوری که میگوید «قورباغه خود را باد میکند فکر میکند گاو است». این باد کردن به انواع نابجاییهای مضحک و کمیک اشاره میکند و متضمن فقدان واقعیتهای گوناگون و عدم تناسب درخصوص واقعیت حقوقی و حقیقی یک جایگاه، اندازه و قدر، دعاوی منطبق بر امر واقع، جهل و وهم، نیرو و تراکم و... از این دست عوامل مشروعیت را برای احراز یک جایگاه و حقیقت میشود که ضرورت دارد مدعی دارای این مصالح باشد وگرنه کنش او دچار انواع داوریهای واقعی میگردد. کنش دال بر مضحکه است و بیخردی، توهم، جعل، جهل، فریبکاری و اغراض گوناگون نهانروشانه...
پس آنکس که بنابه حقیقتی واقعی برابر سیل جهل میایستد مثل نوح و ابراهیم و عیسی و موسی محمد (ص) و اوصیای معصوم (ع) هرگز مصداق کسانی نیستند که تقابل با وانمودهای جهلزده و حرکت معترضانه و آگاهیبخششان، دروغ و خندهآور است بلکه کسانی مضحکاند که به اسم دفاع از امر ملی، به ابزار سیاست ضدملی دیوترین دشمن اهل فساد و ستمگری جهانی و وحشیگری یک قرنی بر ما، بدل میشوند، آنان مشمول این وضع مضحک میگردند و خلاف جریان شنا کردنشان در ژرفای خود به معنای رفتاری فاسد و بلاهتبار و نفرتانگیز و البته گاه کمیک است.
چرا بلاهتبار؟ برای اینکه در متن دوسطری سرشار از اتهامات اثباتنشده و تلقینها و پیشداوریهای مبتنی بر اتهامات دشمن است:
۱- گفته میشود چهار دهه سیاستهای پنهانکارانه جمهوری اسلامی...!
آیا آنان خود را به کوری و کری میزنند، کدام سیاست پنهانکارانه و برای چه؟ برای کدام زمینه و در چه وضعیتی و از سوی کدام نیرو؟
یا مثلا در دهه شصت؟ یعنی زمان نقشهها و مقابله با جنگ نیابتی صدام که غرب و شرق پشتش بودند تا ایران را تکهپاره کنند؟ یا در زمان تحریمها؟ قراردادهای پنهان باید دو دستی تقدیم «ما فیلمسازان» میشد تا مقاومت شکست بخورد و شیطانهای متجاوز پیروز شوند! کدام پنهانکاری؟ تقابل با نقشه شیطانی در عراق و سوریه و افغانستان؟
۲- البته احزاب بردهپرستی غربگرا، که حضرات پاره هوادارانشان بودند، از چپ و راست این نقش جاسوس و لودهنده را به سود دشمن ایفا میکردند و «گرا» میدادند! و از درون برای نابودی استقلال و منافع ملی میکوشیدند! و اینها در تاریخ فراموش نخواهد شد! و نیز آیا پنهانکاری بنیصدر و آقایانی که همین حضرات هوادارشان بودند و انتخابشان میکردند و به آنان رأی میدادند، باید به حساب خط انقلابی اصیل مدافع انقلاب اسلامی گذاشته شود؟ آیا اعتماد به ارتجاعیترین نظام فرعونی که از سوی رفرمیستهای ایران در پیش گرفته شد سیاستی درست بود؟
۳- شاید مقصود پنهانکاری امنیتی و اطلاعاتی برابر اربابانشان آمریکا و انگلیس و اسرائیل است؟ و یا راه گریزها و دور زدنهای ضروری برای مقابله با وحشیگری و جنگ آنان با جمهوری اسلامی؟ خوب به اندازه کافی جاسوسان حرفهای و تروریستها درصدد افشای این تصمیمات و اعمال پنهانی ضروری و کشف آن بودند و ترورهای بهترین فرزندان آوانگارد و جلوی صف مبارزه نظامی و سیاسی و علمی و... نشان همین کار برای افشای سیاستهای پنهانکارانه جمهوری اسلامی است! دیگر به تقاضای «ما فیلمسازان» و همسویی با این جریان تروریستی-جاسوسیخواهان علنی شدن حفاظهای پنهان برای حفظ ملت و نظام ملی، نیازی نبوده است که اینگونه نقاب از چهره برانداختهاند!
۴- حضرات با سکوت چهل ساله برابر هر دستاندازی شرق و غرب تجاوزکار و همراهی ایدئولوژیک و عملی با آنان به خوبی نشان دادهاند چقدر وطنپرست هستند!...
۵- در هیچ دوره تاریخ دویست ساله اخیر (و بلکه هزار و چهاصد ساله اخیر)، به اندازه انقلاب اسلامی از منافع ملی ما دفاع نشده است. اما خندهآور آن است که در همین چهل سال همین روشنفکران غربگرا، با وقاحت بارها به سود خشنترین دشمن ضد منافع و هستی ایران و ایرانی با آنان همدستی و جاده آنان را صاف کرده و نقش نیروی همدست و فشار به سود سلطهگران را ایفا کردهاند و خواست نامشروع خود را نقابی وجیه زدهاند!
***
همه ماجرا آن است که آمریکا و اروپا و غرب و شرق از همان روز نخست بلند شدن ندای امام راحل (ره) علیه سلطه اجنبی و افشای محاربه وحشیانه و سلطه اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی سرمایهداری جهانی در آغاز دهه چهل تشخیص دادند این صدا از نیرویی عظیم برای باز پس گرفتن استقلال و رهایی از ستم سلطه، آزادی برابر بردگی غرب و شرق، برخوردار است و تنها صدای جدی برای پیشرفت جامع و مستقل ایران و بلکه جهان اسلام و مقاومت برای نظام جهانی جور و ظلمات سرمایهسالاری وحشی و ارتجاعی و سلطهجو است و تنها امکان پایان دادن به ساختار یک کشور پیرامونی در ایران و تبدیل کردن آن به ساختاری مولد!
نیروی دشمن طی چهل سال اخیر همه توان سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود، همه توان جنگ سخت و جنگ نرم، همه استعداد همراهان داخلی و لیبرالهای در حکومت و نفوذ در میان روشنفکران و چپ و همه قدرت نفوذ خود و همه ابزارها و شبکهها را به کار گرفت تا با تحمیل مشکلات پیدرپی فرصت هرگونه تحرک برای احراز استقلال و آزادی جامع را که متضمن جامعهای سالم و آزاد و عادل بوده سلب کند و جمهوری اسلامی را بفرساید.
شریفترین و تواناترین و متخصصترین و عاقلترین و عالمترین و مؤمنترین نیروهای ملت را از مطهریها و بهشتیها تا سلیمانیها، از آیتالله صدوقیها و دستغیبها تا همتها و بروجردیها و زینالدینها و باقریها از سیدباقر صدرها و موسی صدرها و حکیمها در جهان اسلام تا ابومهندسها و دانشمندان هستهای و انبوه سربازان پاک و از دانشجو و کارگر و کشاورز و چوپان و... را تکهتکه کند و نیروهای آرمانگریز و نولیبرالهای چشم به ارباب را در ایران بر صدر بنشاند و از درون و بیرون مردم را نسبت به هویت و منافع ملی خود بیاعتماد سازد و نوکر و دنبالهرو دشمن کرده و به خودزنی وادارد. امروز این توشه بیارزش، نمونه کوچکی از همه تلاشهای بزرگ شیطان بزرگ برای این خودزنی است.
***
همه نوشتهها، یادداشتهای من طی سی سال اخیر و بیشتر گواه است که چهبسا برای هشدار علیه یک نظام بسته مدل بلوک شرق و چین، دچار تفویضات فراوانی شدم اما هرگز نخواستهام ابزار دست سیاست شیطان بزرگ و نفس پلشت و سوء و جهالتباری باشم که قادر به تمییز حق و باطل و منافع آزادی و آزادگی مردم نیست و کورکورانه سخن میگوید. زیرا در همان حال از درغلتیدن به دامن دشمن اصلی آزادی و استقلال ما یعنی آمریکا، که غرض و هدفی جز بردگی ملت ایران و چپاول ما ندارد، سر باز زده و شدیدا با آن مقابله کردهام. کسی که با بهانه فسادهایی که علت آن با پروژه براندازی آمریکایی است و یا از سوی همدستان نقابدار شیطان در درون حکومت و گرایشات لیبرال گسترش یافته، علیه منافع ملی ما عمل میکند دشمن است امروز هم هر انسان واقعبین میداند که جان انقلاب اسلامی حفظ استقلال ماست و میدانیم:
۱- سرمایهداری جهانی درصدد ایجاد نظم جابرانه تازهای در جهان است و ما باید برده این بازی نشویم.
۲- شیوع بیماریهای مرگبار مثل کرونا، یک پیشزمینه این تحول تازه ساختاری است.
۳- در این تحول تازه، عرصه زندگی واقعی و مناسبات زنده عمومی انسانی باید برچیده شود و در سیاهچاله فضای مجازی فرو رود، زیرا انقلابها در پهنه خیابانها و میدانها صورت میگیرد. هزار «انقلاب» در فضای مجازی کوچکترین دگرگونی در نظم جهانی سلطه سرمایه یهودی حاکم و حاکمان پنهان جهان ایجاد نمیکند. مگر آنکه بنابه مشیت الهی همان راهحلشان به نیروی علیهشان بدل شود.
۴- این نظم مطمئنا از الگوی نظام بیسته بلوک شرق و چین برای دیکتاتوری جهانی سود خواهد برد. باید به تفکر احمقانه و جاهلانه درباره سرمایهداری جهانی پایان دارد. سرمایه جهانی، تنها در غرب حاکم نیست، بلکه در شرق هم حضوری مسلط دارد و کل جهان را اداره میکند.
۵- پایان دادن به تجربه حکومتهای لیبرالی در دوره آینده برای فائق آمدن بر بحرانهای عدم مشروعیت و بیکفایتی نظامهای موجود آمریکایی و عربی و جانشینی حکومتهای با ساختار تمرکزگرای بیش از پیش، نقشه آتی نظام جانی است و اداره یک میلیارد و نیم انسان بهوسیله چین با نظام متمرکز، امتحان خوبی برای بسط این تجربه در غرب بر متن گسترش فضای مجازی در همه ارکان بشری است.
پس چه باید کرد؟ باید با هر پیمانی با چین مخالفت کرد؟ سیاست تخصص است و دانایی تخصصی اثبات میکند:
الف: از نظر من ارتجاعیترین موصوع امروز شرکت در بازی آمریکا است و بدل به نمو کردن با جیره و مواجب یا بیجیره و مواجب او شدن! نادانی و جهل، آدمها را به هر کار حتی خودزنی میکشاند و باید این گرایش مفلوک غربگرا فاش شود. نظام غربی درحال مرگ است و نباید به نوسازی آن کمک کرد.
ب: مهمترین آگاهی استقلالطلبانه حفظ آگاهی نه شرقی نه غربی است. نه شرقی نه غربی به معنی «نه»، به همه شالودههای ذهنی و فلسفی زندگی بردهکننده و ساختار قدرت متجوز و خود قدرت سلطهجوی جانی سیاسی در هر پوشش چپ و راست و غربی و شرقی. ما با سلطه در هر شکل مخالفیم.
فراموش کردن گریز از هر مناسبات سلطهپذیرانه، بزرگترین خیانت به انقلاب اسلامی است.
ج: اما پرسش آن است که امروز مهمترین نیروی سلطهخواه و بالفعل برای ایران و ملتهای مسلمان دور و بر و مانع پیشرفتها کدام است؟ چهل سال کدام نیرو ما را لت و پار کرده و هر فشاری را بر ما وارد نموده تا پیشرفت نکنیم و برده بمانیم؟ چرا این غربگرایان یک کلمه علیه این جنایات علنی بیانیه صادر نکردهاند و نمیکنند؟ چون نوکران همان سلطهطلبان و متحدان و نفوذیهای داخلی همان ایدئولوژی غربی هستند!
د: پس تکلیف ما با چین چیست؟ با توجه به حال و آینده نظام جهانی؟ آیا قصاص قبل از جنایت باید کرد؟ و از دشمن بزرگ غافل شد؟ حقیقت آن است که دشمن کفرپیشه درحال جنگ با ما امروز شیطان بزرگ آمریکا و سرمایهداری رو به اضمحلال غربی (آمریکا و بعد اروپا) است. آنان چهل سال با ما جنگیدند تا مانع رشد ما شوند و ما با سیاست مستقل از همه ابزارهای مشروع و قانونی، همه پیمانهایی که با حفظ استقلال ما در مسیر مقاومت ما به ما یاری میرساند معقولا و مشروعا، بله دقیقا عقلا و شرعا حق داریم سود بجوییم و چین برای ما یک امکان مقاومت مستقل است و باید از این شکاف برای رشد استفاده کنیم.
هـ: اینکه چین ممکن است سی سال بعد ابرقدرت سلطهجوی جهان باشد و بر ما سلطه روا دارد، نباید سبب شود امروز پیمانی که متضمن هیچ سلطهای نیست و برای ما امکان و زمان کسب فرصت برای پیریزی زیربنای مولد مستقل اقتصادی پویا و نیز نابودی ساختار پیرامونی را فراهم میکند، نفی کنیم. غرب با تشخیص نقش پیمان مستقل با چین، تمام تلاش خود را برای ممانعت از اجرای قانونی آن به کار میزند، همدستان آمریکا در ایران برای نفی این پیمان کار میکنند، اما ملت باید آگاه شود که مسلمانان حتی با کفار غیرمحارب حق دارند پیمانی ببندند که به منافع هردو خدمت کند و باید وفادار به این پیمان باشند، به شرط عدم دست شستن از اصول خود! که بنا نهادن جامعه سالم، ضدفساد و عادل و مراعات حقوق ملت است.
پس بنابه اصول ما، یعنی حفظ استقلال و آزادی، قرارداد با هر کشوری که میخواهیم و به سود توسعه و رشد زیربنای ساختار خودپو و سلطهگریز است، عقلانی است. پیشرفت ما با بردگی و بیعدالتی سازگار نیست. امروز چین هیچ امکان سلطهگری بر ما ندارد. بدیهی است او در قرارداد منافعی دارد و ما نیز و مهمترین منفعت ما، شکست دشمن سلطهجو و به دست آوردن زمان برای ساختن یک زیربنای مولد و سلطهگریز و نفس ساختار پیرامونی است و حفظ استقال و آزادی ما برای تشکیل جامعهای سالم و عادل و پیشرفته و مستقل.
و: بیشک اعتماد ما به رهبری نظام به معنی آن است که ما با همه امکانات مادی و معنوی، با تکیه به رشد اقتصادی و سیاست مستقل و فرهنگ سلطهگریز، اجازه نخواهیم داد در آینده چین در زمان تبدیل شدن به ابرقدرت جهانی در عرصه سیاست، رفتار سیاسی سلطهجویانهای با ما پیشه کند و ملتی که یکتنه برابر شرق و غرب ایستاد و با ابرقدرتهای وحشی غرب و با شیطان بزرگ برای استقلال و آزادی جنگید، هرگز به یک سلطهجوی نوپا اجازه دستاندازی نمیدهد! اساس انقلاب اسلامی اسلام است و اساس سیاست قدرت در اسلام، گریز از تسلط کفر و هر نیروی اجنبی است. پس هرگز قرارداد ما با چین به سلطه و منافع ضدملی برای اجنبی نمیتواند ختم شود.
ز: اما نکته اصلی آن است. این «ما فیلمسازان» و روشنفکران خودباخته مفلوک و بیسواد مثل زیباکلام و امثالهم و نیز جریانهای مرتجع و همه نولیبرالهای داخل حکومت و درونجامعه ما، به تبع اربابان خود، شیطان بزرگ و جایزهدهندگانشان، اینها همه خوب میدانند، پیمان امروز ایران و چین متضمن تثبیت امکان استقلال و رهایی ایران از فشار شیطانی این نیروی درنده و خونریز است و پایان حیات سلطه آمریکا و غرب. برای همین او با شبکههای مجازی، رسانههای، انسانی، گروههای همگن داخلی، نیروهای اقتصادی و سیاسی همراه و نفوذیهایش آخرین دست و پای قبل از نزع را میزند تا مانع پیمان با چین شود. این بیانیه به معنی آن است که برویم نوکر آمریکا شویم، گاو شیرده غرب باشیم یا در تحریم بمیرید و سرنگون شوید که باز همان مراعات نفع ارباب است.
بدیهی است اولین کسی که برابر هر رفتار محتمل سلطهجویانه چین در آینده مقاومت خواهد کرد باز همین ملت و همین بسیجیها و همین رهبری انقلابی است، که بدترین فشار و خشونت بیرحمانه را یکبار تاب آوردهاند و آبدیده شدهاند و همه خوب میدانند نیروی اسلام و خداوند بیرقیب است و هرکس بخواهد با اسلام بازی کند در عاقبت درون آتشی که خود روشن کرده میسوزد و خاکستر میشود و پیروزی با حق است. بدون تردید.
***
حالا مفاد این بیانیه حقیر حضرات و جایگاههای نهانروشانهاش نزد همه فاش و عریان است و بوی عفونت و دروغ و پنهانکاریاش به سود نظم جهانی وحشی و ارتجاعی و رو به مرگ فضا را پر کرده است و بیهوده جمهوری اسلامی را در برابر مردم متهم به پنهانکاری میکند و در دفاع از شیطان نمیگوید پنهانکاری حکومت برابر آمریکا.
و آخرین کلامم آن است که:
۱- امروز من در ایران بیش از هرکس به آقای خامنهای اعتماد دارم.
۲- این اعتماد به معنی آن نیست که اگر در هر قرارداد و ازجمله سند همکاری ۲۵ساله نکاتی قابل انتقال بود، کورکورانه آن را بپذیرم مگر به حکم ولیفقیه که آنگاه واجب است تمامی حکم را به اجرا درآوریم. زیرا قبلا یعنی دیدهام ایشان بدون تفقه صحیح حکم نمیدهند و اگر حکمی بدهند باید بدان اعتماد کرد.
***
رها از همه این مستندات دال بر تناقضات مضحک در سه سطر بیانیه برایم یک پرسش باقی است: شما چگونه سندی را به پنهانکاری مطلق محکوم کردهاید که از مفاد آن کاملا بیاطلاع هستید و در همان حال آن را ضدمنافع ملی جار زدهاید!؟ درباره چیزی که به آن جهل دارید، جز فرمان پنهان و آشکار رسانه اربابان و شبکههای دروغ و پیام رسانهای دشمن، چه مدرکی دال بر مفاد ضدملی سند همکاری داشتهاید که با پررویی از آن حرف میزنید؟ از چیزی که نمیدانید!
و دیگر آنکه وانمود میکنید رژیم چهل سال با پنهانکاری به منافع ملتش دارد خیانت میکند! پس چگونه برای پارهای از شماها این رژیم مخزن منافع و ناندانی دست و دل بازی بوده و کارتان مشروعیت داشته که برایش کار کنید و هرگاه تن به زیادهخواهی شما نداده و یا کارتان را بیارزش دانسته، ناگهان به یاد ضدملی بودنش افتادهاید و بر همکاریتان با نهادهای مختلفش پرده افکندهاید!؟
***
آیا با تمام این مدارک و نادانی و جعلیات و رفتار ضدملی و نهان کردن همدلی با دشمن غدّار و متجاوز ملتهای مظلوم، شما نیستید که غیرقابل اعتماد و سرباز ساده نظام جهانی جور و ظلم شدهاید!؟