سرویس فرهنگ و هنر مشرق - پیش از نوروز ۱۴۰۰ برخی رسانهها با پیشکشیدن موضوع تناسب سریالهای مناسبتی تلاش کردند بر اساس این سیاستگذاری فصل دوم «گاندو ۲ » را فاقد مفهوم مناسبتی توصیف کنند. اما با توجه به اینکه ژانر پرمخاطب سریالهایی نظیر گاندو، «خانه امن»، آسمان امن، سارق روح ... همواره با استقبال گسترده مخاطبان سیما همراه بوده، انتخاب «گاندو۲» نشان داد راهبردهای سریالهای مناسبتی در حال تغییر است.
فصل دوم گاندو معادلات سریال مناسبتی و به صورت روتین، کمدی، را تغییر داد. با اینکه این سریال از اسلوب و ساختارهای مناسبتی مرسوم پیروی نمیکرد اما دنبال کردن این سریال توسط بخش عمدهای از جامعه در قالب پویش «پویش مردمی برای تقدیر از عوامل سریال گاندو» خود را نشان داد. این سریال ویژگیهای یک سریال مناسبتی را پیدا کرد و از قضا تبدیل به الگویی و راهبردی برای انتخاب سریالهای هیجانانگیز در فصول مناسبتی سیما شد.
با این حال منتقدان مناسبتی نبودن سریال «گاندو ۲» هیچگاه این پرسش را مطرح نکردند که سریال «همبازی» چه ویژگی مناسبتی برای پخش در ایام نوروز داشت. همبازی یکی از گزینههای پخش در میان سریالهای نوروزی شدو ه پخش آن تا ماه مبارک رمضان از شبکه دوم سیما ادامه دارد و تعداد قسمتها، بیش از ۱۵ قسمت، نشان میدهد حتی این سریال میتوانست در زمان دیگری از سیما پخش شود.
بیشتر بخوانید:
عصبانیت یک رسانه خاص از نمایش خباثت انگلیسی/ پشت پرده رفتار پرخاشگرانه اصلاحطلبان علیه گاندو چیست؟
بیشتر بخوانید:
با پول فارابی باید لگدی هم به ایران زد!؟
مردن تدریجی برادران محمودی در آب مطهر!؟
مهمترین موضوع بحثبرانگیز در مورد سریال، تهیه کنندگی آن توسط نوید محمودی سپرده شده است. محمودی به همراه برادرش جمشید موفق شدند، با حمایت سازمان سینمایی فارابی «مردن در آب مطهر» را تولید کنند که طیف وسیعی از منتقدان سینمایی نیز به محتوای فیلم اعتراض داشتند. کیوان کثیریان از منتقدان سینما در مقدمه متن اعتراضی خود نسبت به فیلم «مردن در آب مطهر» نوشت: بیمقدمه خدمتتان عرض کنم همانطور که خودتان بهتر میدانید ما به اندازهای که شما در فیلمتان نشان میدهید و احتمالا فکر میکنید، مردم درب و داغان و وحشی و نامرد و بیصفت و کلاهبردار و ظالم و اینهایی نیستیم.
این رویه که هر فیلمساز و تهیهکنندهای که آثار سیاه و هنجارشکنتری بسازد و در متن تولیدات تلویزیونی مشارکت داشته باشد، پرسشی است که میتوان آنرا در مورد پروسه تولید سریال «هم بازی» مطرح کرد.
اما محتوای و متن سریال «همبازی» مستقل از مناسبات تولید و تهیهکنندگی قابل بررسی است. در بازه زمانی دوم خرداد فیلمهای سینمایی «دختر - پسری» فراوانی ساخته شد و این مضمون خاص که فیلم «شور عشق» نماد برجستهای از آن است، به دستمایهای برای نقد جریانی، سینمای سالهای ۱۳۷۶ – ۱۳۸۴ تبدیل شد.
حالا همان مضامین سینمایی در قالب سریالهای «دختر - پسری» در شبکههای نیمه خاموشی همچون شبکه دوم سیما ارائه میشود. چنین آثاری با همان الگوها به تکرار مضمون میانجامد. اگر ضرورت نمایشی و سرگرم سازی مخاطبان را در تحلیل و ارزیابی چنین آثاری لحاظ نکنیم، در شبکههای رقیب سیما، پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی، این الگوها در ساحتی هنجارشکنانهترارائه میشوند و از ضریب ضرورت تولید چنین آثاری خواهند کاست. با این توصیف رسانههای و شبکههای اجتماعی فعال هیچگاه در مقام پرسشگر به نقد فنی و ارزیابی چنین سریالهایی نمیپردازند و پدافند رسانههاو شبکههای اجتماعی متمرکز بر سریالهایی نظیر گاندو است.
روایت عاشقانهای با الگوی مثلثهای عشقی شبکه نمایش خانگی
مهران (حسین مهری) در دوره دانشجویی به آوا(نیلوفر کوخانی) علاقهمند شده و این دو توانایی ابزار علاقه به یکدیگر را ندارند. پس از پایان تحصیلات به صورت اتفاقی آوا با مهران ملاقات میکند و مهران در جستجوی کار، با پیشنهاد آوا در فروشگاه پدر او مشغول به کار میشود.
درست در شبی که فرزند یکی از دوستان امجد(پدرآوا) از او خواستگاری میکند، مهران سر زده به ملاقات آوا در مقابل درب منزلشان میرود و از او خواستگاری میکند. اما مهران با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم میکند.
حکم خاندانی اسفندیار(همایون ارشادی) پدربزرگ مهران این است که او با نوه دختریاش لیلا(دیبا زاهدی) ازدواج کند و خانواده مهران علی الخصوص پدر او (علیرضا اوسیوند) حاضر به حضور در مراسم خواستگاری دختری به غیر از لیلا نیستند. لیلا زمینی برای پرورش گیاهان دارد که تمامی فعالیتهای آن را با شرکت بهروز به مدیریت مادرش پیوند زده و یک کسب و کار موفق شرکتی را فعال کردهاند. مهران مجبور است به خانواده آوا دروغ بگوید و داشتن خانواده را کتمان کند و با توجه به علاقه آوا منتظر است که خانواده آوا این مسئله را بپذیرند که او به تنهایی به مراسم خواستگاری برود.
بهروز (کامران تفتی) به لیلا (زاهدی) علاقه مند است و لیلا نیز نسبت به تمایلاتی دارد. اما این دو نفر نیز مثل پازل اول برای ازدواج با یکدیگر با گرههای کوری مواجه هستند. مادر بهروز علاقهمند است تا فرزندش با نوشین، دختر خواهرش ازدواج کند و تلاش میکند تا بهروز را از اظهار علاقههای مکرر به لیلا بازدارد. اما بهروز زمینه شراکت با لیلا را فراهم آورده تابا او ازدواج کند. نوشین نیز به شدت علاقهمند به ازدواج به بهروز است اما او به چنین پیوندی تمایل ندارد. از سوی دیگر بهروز به نوشین بدهکار است و اگر با او ازدواج کند مجبور به مهاجرت از ایران مهاجرت کند.
آوا برای این که با مهران ازدواج کند به یک موقعیت مناسب پشت پا زده، به خواستگارش جواب رد داده، مادرش را رنجانده ودر مقابل پدرش شرمنده شده است و سازندگان و هدایت کنندگان بدون خلق ماجرا و یک روایت مدون سریال محور، قصه را با اتکا به برخورد شخصیتهای و گفتوگوهای آنان پیش میبرند.
مسابقه پیامکی سریال هم بازی
نکته جالب مسابقه پیامکی شبکه دوم سیما با موضوع این سریال است. این مسابقه پیامکی از مخاطب میخواهد سرنوشت کاراکترها را حدس بزند. طبق این مسابقه ۵ حالت برای آخر سریال هم بازی وجود دارد.
۱-لیلا به خواستگاری بهروز جواب منفی می دهد و با مهران ازدواج می کند.
۲- آوا به مهران کمک می کند تا با لیلا ازدواج کند.
۳- بهروز پس از جدایی از لیلا با نوشین ازدواج می کند.
۴- لیلا به مهران کمک می کند تا به آوا برسد و به بهروز پاسخ مثبت می دهد.
۵- آقاجون زمین را از لیلا پس می گیرد و مهران را از شرکت اخراج می کند.
با تشریح روایت سریال کاملا مشخص میشود که طراحی اصلی روایت، مبتنی بر چرخشهای عاطفی میان شخصیتهای سریال است و این روایت کششی بیشتر از ۱۰ قسمت ندارد و از قسمت بیستم عملا در مسیر تکرار مضمون گرفتار میشود، بدون آنکه سریال نقطه عطف خاصی برای پیشبرد داستان داشته باشد.
اگر قضاوتی منصفانه درباره سریال هم بازی داشته باشیم، این سریال تا قسمت پنجم با همان الگوهای ساخته شده منتج از سریال در پناه تو مخاطب را جذب میکند، اما پس از قسمت پنجم و طرح مسائل ساده «دختر-پسری» هیچ زمینه اجتماعی به روایت گره نمیخورد.
ظاهر یکی از سوژههای اصلی سریال ارائه زمینه اجتماعی با عناوین همچون اشتغال و کارافرینی است. اما دو گزاره مذکور صرفا یک تابلو و بستر اجتماعی هستند که مسیر فرعی غیرشفاف آنرا دربرمیگیرند و به داستان اصلی تبدیل نمیشوند. سوژه اصلی همان مثلث خاموش عاطفی است که رکن اصلی را در گرفته و جزئیات اشتغال و کارآفرینی آنقدر کمرنگ و تا حد بسیار زیادی گنگ است که عملا زمینه شراکت لیلا احتشام با کمپانی مادر بهروز مشخص در هالهای از ابهام باقی میماند. به عنوان مثال سوداگری بهروز در حوزه خرید و فروش دلار در حالی که از پشتوانه مالی خوبی برخودار است، از ابهامات پررنگ سریال این مجموعه محسوب میشود.
محمد تقی فهیم منتقد سینما در گفت و گو با ایسنا از سریال «هم بازی» به عنوان ضعیف ترین مجموعه تلویزیون در نوروز ۱۴۰۰ نام برد و در این زمینه هم تصریح کرد: مجموعا همه چیز در این اثر کهنه است، چیز تازهای در آن به چشم نمیخورد و نوگرایی در این سریال وجود ندارد. بحث جدی و رویکرد مهمی هم در سریال نیست. بدتر از همه اینکه در روابط و مناسبات عشقی بسیار افراط کرده است. انگار همه آدمها جمع شدهاند که چند نفر را به هم برسانند. به نظرم در این شرایط اینگونه افتادن به ورطه ابتذال خیلی بد است. این سریال فقط در پوشش و ظاهر کاری است که متعلق به ایران است وگرنه از شبکههای جِم چیزی کم ندارد. تمام هم و غم نویسنده و کارگردان، مسایل دختر و پسرها با هم است. موضوع گلخانه و کارآفرینی هم در سریال خیلی کمرنگ است.
او تاکید کرد: وقتی صحبت از خانواده میشود، فقط صحبت از این مسایل نیست. خانواده امروز با مسایل و مشکلات فراوانی دست به گریبان است که حتی اگر ازدواجی صورت نمیگیرد و دختر و پسرها در سن بالا نمیتوانند ازدواج کنند، ناشی از همین مسایل است نه از اینکه عاشق میشوند یا نه و آیا فلان پسر یا دختر مرا میخواهد یا نه. فهمیم در نقد سریال نوروزی شبکه دو سیما اظهار کرد: نه بازی خوبی در این سریال به چشم میخورد و نه کارگردانی خوبی، حرف خوبی هم برای گفتن ندارد. در حقیقت یک سریال آنتن پُرکن است.