سرویس جهان مشرق - گلوبال ریسرچ در گزارشی به تحولات پیرامون احیای برجام و بازگشت مجدد آمریکا به توافق هستهای ایران پرداخت و نوشت: با وجود وعدههای انتخاباتی جو بایدن رئیسجمهور کنونی آمریکا برای بازگشت به برجام که بیشتر با نام توافق هستهای ایران شناخته میشود، بازگشت واشنگتن به این توافق به نحوی قابل پیشبینی هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. در فوریه ۲۰۲۱، آسوشیتدپرس در مقاله «بایدن برخلاف ترامپ آماده گفتگو با ایران در مورد توافق هستهای است» گزارش داد: دولت بایدن میگوید آماده است تا با کنار گذاشتن «کارزار فشار حداکثری» دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق، که به دنبال منزوی کردن جمهوری اسلامی بود، به مذاکرات با ایران و قدرتهای جهانی بپیوندد. آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از توافق ۲۰۱۵-۲۰۱۶ که در زمان دولت اوباما و بایدن منعقد شده بود کنارهگیری کرد. این توافق «ناقص» تلقی میشد و شرطهای سختگیرانهتری همراه با تحریمهای اقتصادی شدید تحت سیاست «فشار حداکثری» از سوی آمریکا علیه ایران اعمال شدند.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
سیاست بایدن دقیقاً همان سیاست دولت ترامپ بود
این پایگاه تحلیلی مینویسد: با وجود تلاشهای بایدن برای متمایز کردن دولتش از ترامپ، وعده بازگشت او به این توافق مشروط بود و ایران را ملزم میکرد دوباره به شرایط توافق متعهد شود تا آمریکا پس از بحث درباره شرایط اضافی، تحریمها را لغو کند و تا آن زمان، تحریمها و دیگر سازوکارهای فشار سیاسی به تهران اعمال خواهد شد. به عبارت دیگر، سیاست بایدن دقیقاً همان سیاستی است که دولت ترامپ دنبال میکرد.
تمایل به سرنگونی سیاست ترامپ، اعتراف به اشتباه بودن آن سیاست است
تمایل آشکار بایدن برای بازگشت به میز مذاکره با ایران به خودی خود اعتراف به این نکته است که تصمیم دولت ترامپ برای خروج از این توافق اشتباه بوده است.
انتظار میرود که آمریکا نه تنها با اعتراف به اشتباهات خود، بلکه با پذیرش مسئولیت در قبال آنها حسن نیّت خود را نشان دهد. اگر تحریمها برداشته شوند، ایران انگیزه زیادی برای انطباق کامل با توافق اصلی دارد -همانطور که پیش از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ با مفاد این توافق مطابقت داشت. اگرچه ایران به برخی از تعهداتش پایبند نمانده است، اما هنوز گامی برنداشته که به راحتی قابل بازگشت نباشد. این سیگنالی توسط تهران است که نشان میدهد ایران هنوز هم میخواهد دوباره وارد مذاکرات شود -اما نه بدون اهرم فشار.
این آمریکا بود -نه ایران- که به طور یکجانبه از این توافق کنارهگیری کرد و شروط آن را زیرپا گذاشت و آینده توافق را به خطر انداخت. اگر ایران با انطباق کامل با توافق و بدون اهرم فشار به میز مذاکره برگرد و روبروی آمریکا بنشیند که تاکنون در هر مقطع بحرانی در طول مذاکرات قبلی با سوء نیّت عمل کرده است، سهلانگاری کرده است.
سیاست خارجی آمریکا محصول اتاقهای فکر و اندیشکدههاست
در ادامه این گزارش آمده است: با این حال اختلاف بین حرف و عمل واشنگتن اصلاً جای تعجب ندارد -به خصوص با توجه به اینکه سیاست خارجی آمریکا محصول کاخ سفید یا حتی کنگره نیست- بلکه حاصل اتاقهای فکری است که توسط شرکتهایی تأمین مالی میشوند که منافع آنها فراتر از انتخابات آمریکاست.
شایان ذکر است که یک گزارش سیاستی در سال ۲۰۰۹ تهیه شده توسط نهاد بروکینگز که شرکتهای بزرگی از آن حمایت مالی میکنند با عنوان «کدام مسیر به سوی پرشیا؟ گزینههایی برای استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران»، نقشههایی برای فریب ایران با انعقاد قراردادی مرتبط با فناوری هستهای این کشور، متهم کردن ایران به امتناع از آن و تبدیل آن به بهانهای برای تجاوز بیشتر آمریکا شامل حمله نظامی به ایران را شرح میداد.
بهانه آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران
در این گزارش راهبردی به صراحت آمده است که:
...هرگونه عملیات نظامی علیه ایران به احتمال زیاد با مخالفت سراسر جهان روبرو خواهد شد و نیازمند زمینهسازی بینالمللی مناسب، به منظور اطمینان از حمایت لجستیکی عملیات و به حداقل رساندن پیامدهای ناخواسته ناشی از آن است.
در این مقاله آمده است که آمریکا چگونه میتواند خودش را به عنوان یک کشور صلحطلب به جهان نشان دهد و خیانت ایران به یک «توافق بسیار خوب» را بهانهای برای واکنش نظامی آمریکا کند:
بهترین راه برای به حداقل رساندن سرزنش بینالمللی و به حداکثر رساندن حمایت بینالمللی این است که زمانی حمله کنیم که محکومیت گستردهای علیه ایران وجود داشته باشد، به این صورت که پیشنهاد فوقالعادهای به آنها شده اما آنها آن را رد کردهاند -پیشنهادی آنچنان خوب که فقط رژیمی مصمم به ساخت سلاحهای هستهای و استفاده نادرست از آنها آن را رد میکند. در آن شرایط، آمریکا (یا اسرائیل) میتوانست عملیات خود را از روی تأسف و نه از روی خشم به تصویر بکشد و حداقل برخی از اعضای جامعه بینالمللی به این نتیجه میرسیدند که ایرانیها با نپذیرفتن یک توافق بسیار خوب، این بلا را بر سر خود آوردهاند.
همکاری اوباما و ترامپ در بازی توافق هستهای
در سال ۲۰۰۹ که این گزارش منتشر شد، شاید تصور آن دشوار بود که آمریکا واقعاً تلاش خواهد کرد تا این ترفند را علیه تهران اجرا کند.
با این حال کاملاً واضح است که دولت باراک اوباما (با حضور بایدن به عنوان معاون رئیسجمهور) این توافق را با آگاهی کامل از اینکه در آینده - در دوران ترامپ - به آن خیانت خواهد شد به ایران ارائه داد و تلاشها برای کارشکنی در این توافق به وضوح توسط دولت بایدن در جریان است.
در حالی که دولت بایدن بارها ادعا میکند که خواستار بازگشت به این توافق است، امّا شرایطی را درخواست کرده که میداند ایران هرگز آنها را نخواهد پذیرفت، در حالی که همزمان یک سری حملات نظامی تحریکآمیز را در سراسر خاورمیانه علیه شبهنظامیان مورد حمایت ایران که با افراطگرایی خطرناک در مرزهای متحدان منطقهای ایران مبارزه میکنند، انجام میدهد.
سیاست آمریکا در قبال ایران بیش از یک دهه بدون تغییر باقی مانده
گلوبال ریسرچ در بخش دیگری از گزارش خود مدعی شد: گزارش راهبردی اندیشکده بروکینگز در سال ۲۰۰۹ همچنین به نقش اسرائیل به عنوان تحریککننده اشاره کرد: انتصاب اسرائیل برای حمله به اهداف ایرانی به امید تحریک اقدام تلافیجویانه توسط ایران که آمریکا میتواند از آن به عنوان بهانهای برای جنگ گستردهتر استفاده کند. کاملاً مشخص است که آمریکا و اسرائیل در حال تلاش برای تشدید اوضاع به سمت چنین سناریویی هستند.
اگرچه ساکنان کاخ سفید طی این مدت سه بار تغییر کردهاند، امّا سیاست منفرد و جنگطلب آمریکا در قبال ایران -همانطور که در گزارش مؤسسه بروکینگز در سال ۲۰۰۹ شرح داده شده بود- بیش از یک دهه بدون تغییر باقی مانده و به صورت پایدار دنبال شده است.
جهان در حال حاضر در یک نقطه عطف خطرناک قرار دارد، جایی که ایالات متحده دیگر بهانهای برای به تأخیر انداختن بازگشت به توافق ندارد و فرصت سرزنش ایران برای شکست توافق در حال پایان است. پسلرزههای سیاسی اتهامات واشنگتن به سرعت محو خواهد شد و به سرانجام رساندن این سیاست نیازمند تحریکات مناسبی است -در غیر این صورت، آمریکا بهانه مناسب برای جنگ و همدردی بینالمللی مورد نیاز برای اجرای موفقیتآمیز آن را از دست میدهد.
ایران در حال اجتناب از تحریکات نظامی آمریکاست
ایران در حال اجتناب از این تحریکات، اثبات تعهد خود به صلح و ثبات در منطقه و متمایز کردن خود از تاکتیکها، استراتژیها و دستور کارهای آمریکا و متحدان منطقهای این کشور بوده و باید این کار را ادامه دهد. ایران باید همه این کارها را در حالی انجام دهد که اقتصاد خود را تحت فشار شدید تحریمهای آمریکا و با نیاز مطلق برای رسیدگی به امنیت ملی خود در برابر تهدیدهای آشکار در داخل و امتداد مرزها حفظ میکند.
نکته مهم دیگری که باید درباره این مذاکرات به آن اشاره کرد، این واقعیت است که نیروهای آمریکایی به طور غیرقانونی کشورهایی در شرق و غرب مرزهای ایران و همچنین یکی از نزدیکترین متحدان منطقهای ایران -سوریه- را اشغال میکنند.
گلوبال ریسرچ در پایان تأکید کرد: توقع آمریکا از بازگشت مطیعانه ایران به میز مذاکره همراه با انطباق کامل با توافق هستهای اصلی -در مقابل ملتی که مسئول فروپاشی تقریباً کامل آن است- و ملتی که ارتش آن هزاران کیلومتر دورتر از سواحل خودش کشورهای دو سوی مرزهای ایران را اشغال میکند معقولانه نیست. اینکه رسانههای غربی - بازتابی از دستور کارهای واقعی واشنگتن- تلاش میکنند تا این موضوع را طور دیگری به تصویر بکشند، کاملاً نشان میدهد که سوء نیّتی که آمریکا با آن وارد این مذاکرات شده چقدر گسترده و عمیق است.
نقش مهم روسیه و چین در احیای برجام
در نهایت اروپا باید بین صلح، ثبات و منافع اقتصادی همکاری با ایران به سوی آینده -یا همچنان تسلیم آمریکا ماندن، یک خاورمیانه به طور مداوم بیثبات و انتظار برای یک جنگ فاجعهآمیز بین آمریکا و متحدانش علیه ایران یکی را انتخاب کند.
روسیه و چین نقش مهمی در سازماندهی اوضاع دارند تا اروپا به جای آمریکا از ایران طرفداری کند و این تلاشها از مدتها پیش در حال انجام بوده است. اما اینکه آیا این اقدامات برای منصرف کردن آمریکا از جنگ و صرفنظر آنها از جنگ همیشگی و اشغال کشورها در شمال آفریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی کافی است یا خیر هنوز مشخص نیست.
درباره گلوبال ریسرچ: گلوبال ریسرچ یک سازمان تحقیقاتی و رسانهای مستقل در مونترال ایالت کبک کانادا است. وبسایت گلوبال ریسرچ در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱، دو روز پیش از وقایع ۱۱ سپتامبر راهاندازی شد. تنها چند روز بعد، گلوبال ریسرچ به یک منبع خبری مهم در مورد نظم نوین جهانی و جنگ با تروریسم واشنگتن تبدیل شد. بر اساس ادعای این مرکز، در دوران ارائه اطلاعات غلط توسط رسانهها، تمرکز گلوبال ریسرچ اساساً روی «حقایق ناگفته» قرار گرفته است. گلوبال ریسرچ یک گروه تحقیقاتی و رسانهای مستقل متشکل از نویسندگان، دانشگاهیان و فعالانی است که از جهانیشدن و نظم نوین جهانی انتقاد میکنند. از نظر آنها، جهانیشدن و جنگ به هم مرتبط هستند و منجر به افزایش ثروت سرمایهداران میشوند. مرکز پژوهشهای جهانیشدن مدعی است که فعالیت بانکهای جهانی، مؤسسات مالی و شرکتهای چندملیتی را افشا میکند. |