به گزارش مشرق، تجربهگران مرگ موقت بار دیگر به آنتن راه یافتند و البته خیلی زود هم در دلِ مخاطبین جا باز کردهاند. برنامه تلویزیونی "زندگی پس از زندگی" با تغییر دکور و موسیقی و حتی اضافه شدن تجربهگران ایرانی و خارجی، به آنتن آمده تا در رقابتِ بر سر قصههای اجتماعی که شبیه به ماه عسلاند، کار نو، با ایده و خلاقی روی آنتن برود. برنامهای که نه سلبریتی دارد، نه رنگ و لعاب و زرق و برقی در دکورش دیده میشود و نه دنبال هیاهوی رسانهای است.
برنامهای که جامعه ایرانی خصوصاً جوانان به مفاهیم آن بسیار نیاز دارند؛ میهمانانی که میآیند درباره مفهوم معاد و زندگی صحبت میکنند. شاید در کشورهای دیگر و حتی تک و توک در میان برنامههای خودمان درباره تجربههای کسانی که یک بار مرگ را درک کردهاند صحبت شده باشد اما به واسطه ناشناخته بودن آن شرایط، هنوز هم جذابیت دارند.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند همچنان که تلویزیون در ایام ماه مبارک رمضان به سریال ماورایی نیاز دارد، ساخت برنامهای درباره مفهوم مرگ، تجربه مرگ و یا به قولی "زندگی پس از زندگی" بسیار بجا بوده و تلویزیون را از قرار گرفتن بر ریل "ایدههای تکراری" نجات داده است. البته برخی هم اعتقاد دارند چنین برنامهای به خاطر تداوم تأثیرگذاریاش، باید به برنامهای روتین در طول سال تبدیل شود.
برنامهای که با سادهترین لوکیشن و شبکه کم بینندهتر نسبت به برخی از برنامهها و شبکهها، این روزها همچون سال قبل بیننده زیادی هم در تلویزیون دارد؛ اگر به آمار بازدید تلوبیون و وایرالِ در فضای مجازی هم توجه کنیم گفتوگوهای عباس موزون تهیهکننده و مجری برنامه با تجربهگران مرگ موقت، در فضایی غیر از تلویزیون هم بیننده دارد.
مجری و تهیهکنندهای که ۴ مدرک دانشگاهی و چندین مدرک جنبی دارد؛ فارغالتحصیل مهندسی تکنولوژی و کارگردانی سینما است. فوقلیسانس مدیریت و دانشجوی سال آخر دکترای مدیریت است. در مدارک جنبی، مجریگری تلویزیون و گویندگی رادیو را به صورت تخصصی دنبال کرده است.
مدرک خبرنگاری انجمن صنفی روزنامهنگاران را در سال ۱۳۷۵ دارد، چندین مدرک تخصصی عکاسی و فیلمبرداری، کارگردانی و مدارک مختلف دیگری در حوزه هنر دارد. در تئاتر هم نویسندگی، هم کارگردانی و بازیگری کرده است. از سال ۱۳۸۵ تاکنون در استانهای مختلف کشور تدریس زبان بدن میکند.
او در جریان این مصاحبه به افزایش تعداد میهمانان فصل دوم و تجربهگران خارجی اشاره کرد و همچنین پیامهای زیادی که تعداد تجربهگران منفی بیشتر شود. تجربهگرانی که نمیخواستند جلوی دوربین بیایند و با توجه به حفظ اخلاقیات و تجربه خوبِ فصل اول، قدری راحتتر جلوی دوربین آمدند.
یکی از نکاتی که موزون به آن اشاره کرد این است که: شمار معدودی از تجربهگران فصل دوم، پس از پخش برنامه در سال ۱۳۹۹ تاکنون دچار تجربه مرگ شدهاند. این تجربه برای یکی از این افراد، بر اثر کرونا اتفاق افتاد. (این میهمان در قسمتهای ابتدایی برنامه روی آنتن آمد و بازتابهای زیادی هم در پی داشت.)
"زندگی پس از زندگی" برنامه ای درباره مرگ و عالم ماورا است که هر روز قبل از افطار روی آنتن میرود و روایت افرادی است که در تجربه مرگ تقریبی از کالبد جسم خارج شدند و عالم برزخ را درک کردند و بازگشتند.
به سراغِ عباس موزون تهیهکننده و مجری برنامه "زندگی پس از زندگی" رفتیم و او از تأثیر پررنگ کرونا بر برنامه امسال، حضور تجربهگرهای منفی، ساخت سریالهای ماورایی و اتفاقات خبرساز و غافلگیرکننده چند قسمت آینده، صحبت کرد.
* بگذارید به عنوان مقدمه بحث از تأثیر کرونا بر تجربه مرگ موقت شروع کنیم.
علتهای مرگ در جوامع بشری متفاوت است. مثل سوانح، بیماریها، مرگهای طبیعی، قحطی و گرسنگی؛ موارد مختلف باعث میشود بیماریهای جمعی زیاد بشود. وقتی که در حوزهای از انواع مرگ آمار بالا میرود همه آمارهای مرتبط هم بالا میرود. وقتی در سیچوآن چین زلزله میشود و به یک باره بیش از ۳۰۰ هزار نفر در چین کشته میشوند و یا صدها نفر در جنگ کشته میشوند اینجا آمارها از کفن و دفن گرفته تا موارد مرتبط فیزیکی بالا میرود و بر افزایش آمار متافیزیکی هم مؤثر است. یعنی تجربه نزدیک به مرگ؛ وقتی آمار کرونا بالا میرود آمارهای مرتبط فیزیکی و متافیزیکی هم بالا میرود.
به طور مثال، وقتی یک بیماری، نادر است و از هر ۱۰ میلیون، یک نفر این بیماری را میگیرد، آمار کسانی که دچار این بیماری شدند خیلی کم خواهد بود در نتیجه احتمال اینکه کسی هم در این میان، دچار مرگ موقت بشود خیلی کم است. اما زمانی میگویید جنگ و زلزلهای در چین شده است بنابر علم احتمالات، آمار تجربهگرانِ مرگ موقت هم بالا میرود.
ما در ۸ سال دفاع مقدس تجربهگران مرگ موقت خیلی زیاد داریم. آنقدر زیاد که فصل قبل، چند میهمان رزمنده داشتیم و در این فصل هم از تجربهگران رزمنده دعوت کردهایم. حتی اگر برنامهای تولید کنیم و با نیروهای مسلح هماهنگ باشیم فقط از تجربهگران دفاع مقدس استفاده شود کلی تجربهگر و روایتهای متفاوت خواهیم داشت. نه تنها در جنگ ما بلکه در هر جنگی که در دنیا باشد، وقتی آمار کشتهها بالا میرود به تبع آن آمار تجارب مرگ موقت هم زیاد میشود.
* یعنی در ماجرای کرونا، تجربهگرانی را پیدا کردید که تجربه مرگ موقت پیدا کردند؟
بله دو مورد پیدا کردیم که یک مورد آن به برنامه ما آمد. در قسمت سوم خانم جعفری میهمان ما بودند. دو بار تجربه مرگ موقت داشتهاند. یک بار در دوران جوانی، ۱۷ سال پیش این تجربه را داشتند و یک بار هم به علت کرونا دچار تجربه شد. جالب است بدانید در حال ضبط برنامه بودیم، ایشان به کرونا مبتلا شدند و دیگر نتوانستیم ضبط را ادامه بدهیم؛ مدتی ایشان بستری بودند و بارها با شوک الکترونیکی احیاء شدند.
باز هم از این تجربهها داریم؛ آمار تجربههای مرگ موقت بخشی همپوشانی پیدا کرد با کروناییها. تأثیر دیگری که گذاشت این بود که ما با افرادی مصاحبههایی داشتیم و تجربه عالی و خوبی بود. به کرونا مبتلا شدند یا آن فرد دیگر نتوانست به استودیو بیاید و آن گفتوگوها ضبط شود و یا به رحمت خدا رفتند.
* برای خیلیها سؤال است که آیا خودتان به عنوان مجری این برنامه، مرگِ موقت را تجربه کردهاید؟
به نظرمن اگر فرض محال، این مسئله باشد نه در این موضوع بلکه در هر موضوع دیگری، به جای اینکه به محتوای فرد توجه شود به خود آن فرد متمرکز میشوند. اگر هم بر فرض محال، بگوید این تجربه را دارد یا خیر، نفع برنامه و مردم در آن نیست.
* برخی از مخاطبان در فضای مجازی این نکته را میپرسند با کسانی که در موضوع مرگ موقت، تجربه بدی داشتند، چرا با آنها مصاحبه نمیکنید؟
اولاً در فصل قبلی ۹ تجربهگر منفی داشتیم. و این موضوع به کملطفی از سوی برخی تبدیل شده که برخی هم از این فرصت علیه برنامه استفاده میکنند. البته میدانیم چشمه این شایعات و هجمهها از کجاست اما به این سؤال کاملاً پاسخ میدهم. ما در اجرای برنامه با یک آرامشی پیش میرویم حتی تجربهگری که میآید از تجربه منفی خودش میگوید. شاید سؤال پیش میآید تجربه منفی یعنی چه؟ آیا در نتایج آن میگوییم منفی و یا در محتوایی که برای فرد رخ داده، بهدست میآید؟
در حالی که تجربهگر، عالم معنا را درک کرده است. چه در نتیجهای که حاصل شده از آن تجربه و چه در محتوایی که برای او رخ داده هیچکدام منفی نیست. در این تجربه، عذاب میبیند و برمیگردد، این منفی نیست، اتفاقاً خداوند دوستش داشته که او را آنجا نگه نداشته و بازگشته است. در محتوا هم آن شخص، عذاب دیده و باز هم منفی نیست. این عذاب از روی انتقام، کینه، عصبانیت، خشم و لجبازی نبوده و اتفاقاً به خاطر خودش بوده است.
منفی از جهت سرچشمه این اتفاق است. یعنی کارکردهایی که فرد داشته منفی بوده و منجر شده به نتایج مثبت و متحولانه؛ تنها چیزی که منفی است سرچشمه پدیداری این تجربه است. یعنی عملکرد آن فرد منفی بوده و بازتاب عملش را به صورت عذاب دیده است. برخی با حاشیه و شایعه درست کردن علیه برنامه میکوشند حسادت خودشان را به رخ بکشند؛ از خدا میخواهم حالشان خوب شود. چرا که در فصل اول که ۳۰ قسمت بود ۹ تجربهگر منفی در برنامه حاضر شدند؛ یعنی تقریباً یک سوم میهمانان کلی برنامه.
چرا تجربهگرانی منفی، جلوی دوربین حاضر نمیشوند؟
* گفته میشود این تجربههای منفی که اشاره کردید در فصل اول ۹ نفر در برنامه حاضر شدند و تعدادشان در این برنامه بیشتر است؛ به سختی حاضر میشوند و یا برخی اوقات نمیخواهند جلوی دوربین بیایند؟
ما در این فصل، از این تجربهگرانی که تجربههای منفی داشتند، بیشتر داریم؛ چرا که خودشان کارکردهای منفی داشتند و رفتند در آن عالم معنا، نتایج بد را دیدند و خدا لطف کرد آنها را برگرداند و فرصت جبران برای آنها گذاشت. در فصل دوم تجربهگران منفی بیشتری آمدند که عذاب دیدند. یک نفر خودکشی کرده بود و یک نفر گناهانی داشت. برخی همچنان میگویند چرا همه اتفاقاتِ این برنامه مثبت است و حال این آدمها هم خوب است؛ باید به این نکته توجه کرد حتی کسانی که کارکردهای منفی داشتند وقتی میروند در آن سو و برمیگردند آدمهای مثبتی میشوند.
این عادت ذهنی است که هنوز جا نیفتاده و انتظار دارند همان تجربهگری که در تجربه خود سختی و عذاب دیده، همچنان کارکردهای اشتباه داشته باشد. در صورتی که او فردی است که مورد لطف خدا قرار گرفته، متحول شده و کارکردهای مثبت وی، افزایش چشمگیری داشته است. هر ۳۰ نفری که به برنامه ما میآیند آدمهای مثبتیاند و فضا و اتمسفر و موسیقی برنامه هم مثبت است. از این رو ما به میهمانانمان لبخند میزنیم و با عزت و آبرو به برنامه میآیند. به همین خاطر است که تجربهگران منفی با اینکه کمتر جلوی دوربینی حاضر میشوند بالای ۱۲ نفرشان در فصل دوم میهمان ما شدهاند.
البته حاضر نشدنِ تجربهگران منفی به دلیل ملاحظات اجتماعی و ارتباطی با دیگران است. چرا که آنها در شرایطی مورد قضاوت مردم قرار میگیرند که خانواده دارند؛ شغل و معیشت و اجتماع پیرامونی دارند که همه دست به هم میدهد تا به ندرت حاضر شوند از آن تجربه و اتفاق بگویند. امیدوارم هر فصل جلوتر برویم این حضورها بیشتر هم بشوند.
* یکی از نکاتی که در قاعده برنامهسازی رعایت میکنید بیشتر از هرچیزی به محتوا اهمیت میدهید. آنچنان که در فصل اول دکور و زرق و برق خاصی نداشتید در این فصل هم این اتفاق افتاده است. در واقع با محتوا قصد دارید مخاطب را جذب کنید نه با دکور؟
علت آن محتوایی است؛ محتوا میطلبد اینطور باشیم. ما میخواهیم بحث معنویت بکنیم. وقتی شما در عالم معنا سِیر کنید هرچه از متریال و ماده بکاهید و دور شوید معنا شنیدنیتر و رساتر میشود. در واقع ماده پردهای است بر معنا و طبعاً دکور که دارای بیشترین متریال است بر محتوای برنامه اثر جدّی دارد و پردهافکنی میکند؛ من حتی برای فصل اول دلم میخواست همین میز و صندلی هم نمیبود و من و میهمان برنامه درون هوا و در عمق فضایی بیکران بدون هیچ ماده پیرامونی این برنامه را اجرا میکردیم.
اما چون شدنی نیست و ما ماده هستیم و جاذبه زمین وجود دارد مجبوریم که بر جایی مستقر شویم و بنشینیم. حال پس ناگزیر میز و صندلی داشتیم اما برای آنکه آنجاییتر و معناییتر شود درونِ آن میز و صندلی را نور قرار دادیم تا معناگرایانهتر و ملکوتیتر و عِلویتر شود. در فصل دوم این رویه تا حدودی رعایت شد اما به هر حال مدیران و مشاوران شبکه هم ملاحظاتی داشتند که در نتیجه به دکور فصل دوم رسیدیم.
* تیتراژ را هم محسن چاووشی خوانده است...
آقای چاووشی این موسیقی را ویژه ما نخواندند اما ما صحبت کردیم و مجوزش را گرفتیم و رضایت دادند برای برنامه استفاده شود. به دلیل محتوا و مخاطب برنامه که مناسب این موسیقی است پذیرفتند؛ مالکیت این موسیقی با موسسه مأوا (اوج) بود که این اجازه پخش را به ما دادند.
* با توجه به استقبالی که از برنامه "زندگی پس از زندگی" شده احتمال دارد این برنامه بعد از ایام ماه مبارک رمضان ادامه پیدا کند و یا قرار است یک برند ماه رمضانی باشد؟
این برنامه بیش از ۳۰ قسمت ضبط شده و طبق تصمیمات کلی و تا جایی که مطلع هستم روند تولید به فصل بعد خواهد رسید انشاءالله. البته در خصوص اینکه مناسبتی باشد یا در طول سال درباره هر دو حالت صحبت شده که آیا این برنامه ظرفیت دارد در طول سال تولید شود و یا یک برنامه رمضانی باقی بماند. این احتمال وجود دارد برنامه از حالت مناسبتی به برنامه در طول سال تغییر ساختار دهد که هیچکدام از این دو حالت قطعی نیست. در عین حال، مخاطبان پیامهای پرشماری به ما دادهاند که با فاصله گرفتن از ماه رمضان، تأثیرات فکری و روحی برنامه رو به کاهش میگذارد اما ما در طول سال نیاز به تذکار و نو شدن احوال فکری و روحی خود به کمک محتوای برنامه داریم.
* آیا در قسمتهای آینده، تجربههای شگفتانگیزی خواهند آمد که بتوان گفت مخاطبان بیش از پیش غافلگیر میشوند؟
بله. پیشبینی من این است در فصل دوم دو یا سه بمب خبری ناشی از انتشار دو سه مورد از تجارب در فضای مجازی داشته باشیم. به شکلی که ظرفیتها و پتانسیلهای آن را بررسی کردهایم خدا بخواهد بازتاب برونمرزی هم خواهند داشت. یادتان میآید در قسمتهای ابتدایی جوانی میگفت روح از سمت راست و چپ از بدنش خارج شده، اسامی و فامیلی آن ارواح را هم گفت. فرض کنید ما برویم و بگردیم و آن دو نفر را پیدا کنیم؛ چه اتفاقی میافتد؟ شاید یکی از این بمبها همین اتفاق باشد.
چند شب پیش شخصی میهمانی به نام آقای گمرکی که بر اثر ضربه مغزی به کما رفته بود میگفت که در همین حالت از کالبد بدنم بیرون آمدم دو نفر تصادفی دو طرف خودم دیدم که آنها هم به حالت کما درآمده بودند. هر سه با هم تبادل مفهوم داشتیم و آشنا شدیم به گونهای که اسم و فامیل آنها، اهل کجا هستند و اینکه بر اثر تصادف به کما رفتهاند، دریافتم؛ به گونهای که اگر خودشان و یا عکسشان را ببینم میشناسم.
پرسش بنده به عنوان پژوهشگر از جنابعالی به عنوان خبرنگار این است؛ بیایید فرض کنیم این اتفاق ۱۵ سال پیش رخ داده و حال همان فرد بعد از این مدت، در برنامه تلویزیونی این روایت را تعریف میکند. روند تحقیق ما به بیمارستانی برسد که ایشان گفته و نام و مشخصاتی را پیدا کنیم که دیدههای ایشان را تأیید میکند، در این صورت، این خبر و اتفاق چقدر برد و نفوذ خبری خواهد داشت؟ ما در این فصل بمبهایی از این قبیل داریم و اگر آن افراد پیدا شوند با اینکه تصویربرداری ما به پایان رسیده دوباره آنها را ضبط خواهیم کرد.
* گفتید تعداد میهمانانتان از سال گذشته بیشتر است و همچنین کیفیت حضور تجربهگران خارجی را هم افزایش دادهاید؟
بله هر دو گروه را افزایش دادیم و تجربهگران خارجی بیشترند. جالب است بدانید با بزرگترین محقق جهان و پایهگذار و مبدع اصطلاح نزدیک به مرگ (NDE)، یعنی پروفسور ریموند مودی مصاحبه مستقیم داشتم. "مودی" که دکترای فلسفه، دکترای پزشکی و دکترای روانشناسی دارد، حدود نیم قرن پیش مرگ موقت را کشف کرد. حدود ۸۰ سالشان است و به سختی مصاحبه میدهند اما به لطف خدا موفق شدیم در دوران سخت کرونایی، با ایشان این گفتوگو را داشته باشیم. در دنیای غرب و خارج از اسلام فردی مشهورتر از ایشان در این حوزه نداریم که حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند.
* نکتهای که بیشتر در جریانِ پخش برنامهتان، مخاطب را درگیر خودش کرد این است که آیا این مهمانان هرآنچه میگویند اتفاق افتاده است؟ شاید هم این تردیدها از زمانی بیشتر شد که ویدئویی در فضای مجازی وایرال شد که سال گذشته مهمان برنامه شما میگفت "عزرائیل" ناز است و ...کسانی هم بودهاند که ادعا کنند و در راستیآزمایی متوجه دروغپردازیشان شوید و با آنها مصاحبه نکنید؟
این ۳۰ نفری که شما میبینید از دلِ راستیآزمایی و پیگیری حدود ۱۵۰۰ تجربه ابرازی بیرون آمده و از بین کسانی که مراجعه کردند این ۳۰ نفر انتخاب شدند. حالا خودتان محاسبه کنید که چند نفر رد شدند.
* نظرتان درباره چند سریال و فیلم ماورایی که ایران ساخته و تعدد آثاری که خارج از کشور داشتهاند؛ چیست؟ امسال هم سریال "احضار" را داریم که درباره رفتار کاسبکارانه و دروغپردازانه عدهای است که به دنبال رواجدادن عرفانهای کاذباند و پولهایی که با فالگیری و احضار روح دروغین به جیب میزنند؟
درباره سریال، برنامه و فیلم خاصی صحبت نمیکنم اما درباره آثار نمایشی ماورایی که چه در ایران و چه جهان کار شده، تا جایی که من اطلاع دارم و پژوهش کردم همه متأثر از قله سیاه یا خاکستری فیلمهای ماورایی هالیوودند که در آنها به نوعی نگاه عروسکی و کاریکاتوری ذهن همه کارگردانهای جهان را تحت تأثیر قرار داده و خاک و خاکستری روی مبحث تجارب نزدیک به مرگ و حقیقت آن ریختهاند که خواسته یا ناخواسته این واقعیتها را پوشانده است.
امیدوارم تحول بزرگی در این قضیه رخ بدهد و نقطه شروعش در ایران باشد. من اکثر فیلمهای ماورایی که ساخته شده را دیدهام و همیشه تأسف میخورم چرا آثار ایرانی ما در این حوزه متأثر از هالیوود است؟ میبینیم روح از دیوار رد و گاه با وسایل نقلیه جابهجا میشود؛ این همان نگاه مادی و سطحی هالیوودی است و روح برای جا به جایی نیاز به این چیزها ندارد. و شما دیدید در قسمت اول همین فصل تجربهگری به نام سعید خانی، چطور فارغ از ترافیک و ماشین بود و کارمند یکی از شرکتهای خودروساز است به هرچه خودرو، ترافیک و چراغ قرمز و مشکلات آن بود در آن عالم پوزخند میزد.
اما با این وجود باید اعتراف کرد برخی از آثار هالیوود در تولید آثار مربوط به روح، پژوهشیتر از آثار تولیدی ایران نگاه میکند و در عین حال همین هالیوود خودش سردمدار انحرافات پژوهشی در آثار ماورایی و روحی است که البته مابقی فیلمسازان دنیا پیرو ایشان شدهاند. چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا که حتی وضعیت بدتر هم هست.
یکی دیگر از مشکلات، محدودیت تکنیک انسان است؛ تجربهگران مرگ موقت میگویند "من همه طرف را از همه طرف میدیدم" این ویژگیهای روح در عالم برزخ به گونهای است که اصلاً به وسیله دوربین نمیتوان آن را ساخت. حال بر فرض محال، ضبط هم بکنید و هم بتوانید پخش کنید؛ مگر چشم بینندگان ظرفیت این را دارد که کُروی تماشا کنند؟ پس میبینیم یک بخش محدودیتها و اشکالات ناشی از تأثیرپذیری آثار ماورایی جهان به صورت خودآگاه و ناخودآگاه از هالیوود است که باعث ضعف این آثار میشود.
مسئله دوم یک بحث جنس و ذات فناوریهای بشری و امکانات عالم ماده در مقابل ظرفیتهای بیکران پدیدههای فراماده است که به خودی خود باعث میشود که نتوانند آن عالم را به درستی ترسیم کنند. با وجود این دو ضعف را نمیتوان نادیده گرفت که اینگونه آثار اشکال سومی را میتوانند رفع کنند که نمیکنند. و آن مسئله ضعف پژوهش است.
کسی که می خواهد فیلم ماورایی بسازد باید به پژوهشگر و محققی مراجعه کند که در این حوزه کار مستند میکند و دنبال کار گیشه نیست. به طورمثال انیمیشنی آمریکاییها ساختهاند به نام "روح"، که اساساً محتوایش انحرافی و تناسخی است. اما تا حدود زیادی در فرم، از دستاوردها و عناصر پژوهشهای تجربههای نزدیک به مرگ استفاده کرده است. ما برای ساخت آثاری که درباره روح و مرگ صحبت میکند حتماً نیازمند پژوهشهای حوزه تجارب نزدیک به مرگ هستیم.
البته در کنار این اولویتها علوم کلام، فلسفه، گزارههای دینی، فراروانشناسی و... هم حائز اهمیت است و در بخشهای جدّی حتماً نیازمند کلام انسان کامل هستیم که اتصال مستقیم به حقایق عالم بالا دارند و در فرمودههای معصومین در متون دین درج و در دسترس است که فیلمساز باید در فیلمنامه و پژوهش اثر از آنها بهره بگیرد. زیرا انسانهای کامل کارگردانهای بزرگ ارتباط عالم سفلی و عالم بالا هستند.