به گزارش مشرق، محسن هاشمی رفسنجانی در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر بهعنوان نفر اول لیست امید وارد شورای شهر شد و ریاست این شورا را بهعهده گرفت. وی همچنین بیش از یک دهه ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملی شرکت متروی تهران را بهعهده داشت.
هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران اسلامی است که نام او برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم مطرح است.
بخش هایی مهمی از مصاحبه او هاشمی با تسنیم را می خوانید:
از شما بهعنوان کاندیدای بالقوه بخشی از اصلاحطلبان یاد میشود، آیا همچنان نظر مشخصی درباره کاندیداتوری ندارید؟ یا اینکه به جمعبندی رسیدهاید؟
تا الآن وضعیت هیچیک از کاندیداهای اصلی انتخابات چه در حوزه اصلاحطلبان و چه در حوزه اصولگرایان مشخص نیست. در اردوگاه اصولگرایان، وضعیت به کاندیداتوری آقای رئیسی وابسته شده است و در اردوگاه اصلاحطلبان موضوع تأیید صلاحیت کاندیداها متغیر اصلی است.
نهاد اجماعساز اصلاحطلبان هم تاکنون در مورد کاندیداها به جمعبندی نرسیده است و احتمال دارد اعلام کاندیدا را به بعد از ثبتنام و اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها موکول کند، بنابراین هنوز در این مورد تصمیمی نگرفتهام.
حزب کارگزاران بیش از سایر احزاب اصلاحطلب تمایل به نقشآفرینی برای انتخابات دارد و سبد کاندیداهای این حزب هم بیشتر است، مانند شما، آقای جهانگیری و علی لاریجانی، برنامه حزب شما برای ۱۴۰۰ چیست؟
آنچه در شورای مرکزی حزب بهتصویب رسید، حضور در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان بود، البته اعضای حزب بنده و دکتر ظریف را بهعنوان یک گزینه مصوب کردند، اما بنای کارگزاران بر تبعیت از خرد جمعی در نهاد اصلاحطلبی است؛ بنابراین منتظر اعلام نظر نهاد اجماعساز هستیم؛ البته دکتر جهانگیری قبلاً گفتهاند تصمیم به کاندیداتوری ندارند و به همین علت در شورای مرکزی روی ایشان بحث نشد. اگر در تصمیم خود تجدید نظر کنند، طبیعتاً کارگزاران هم موضوع را مورد بحث قرار خواهند داد.
بخشی از اصلاحطلبان مسائلی همچون مشارکت مشروط یا برخی حتی تحریم انتخابات را مطرح میکنند، از طرفی کارگزاران به مشارکت فعال قائل است، در این میان شخصی همچون آقای تاجزاده هم کاندیدای انتخابات شده است. وضعیت اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ به کجا خواهد رسید و حرف اول و آخر در این جریان برای ۱۴۰۰ را چهکسی خواهد زد؟ آیا ممکن است شما هم از گزینه مشارکت فعال بهسمت مشارکت مشروط بروید؟
در شرایط فعلی که فضای انتخابات سرد است و مشارکت در پایینترین سطح نسبت به دورههای گذشته قرار دارد، بهنظرم هر نوع فعالیت و بحث و گفتگو درباره انتخابات مثبت است و موجب توجه افکار عمومی به انتخابات میشود، بنابراین من حتی گفتگو با کسانی را که قائل به رأی دادن هم نیستند مثبت میدانم چون اولین گام برای رأی دادن آنها، گفتگو درباره علت رأی ندادن است تا مسکوت گذاشتن موضوع.
کارگزاران معتقد به مشارکت فعال در انتخابات است، در مشارکت فعال فرض میشود که ما کاندیدای جدی داریم و برای پیروزی رقابت میکنیم، اما سه دیدگاه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد؛ مشارکت منفعل که گروهی از افراد و احزاب دنبال میکنند که در آن حمایت اسمی از یکی از کاندیداهای تأییدشده انجام میشود که به حساب تحریم انتخابات گذاشته نشود اما تلاش جدی برای پیروزی و افزایش مشارکت صورت نمیگیرد.
دیدگاه عدم حضور رسمی اصلاحطلبان، در این حالت کاندیدای رسمی از سوی اصلاحطلبان معرفی نمیشود، اما بزرگان اصلاحطلب در انتخابات شرکت میکنند و به یکی از کاندیداها رأی میدهند تا تحریم نکرده باشند. سیاست تحریم انتخابات و دعوت مردم به رأی ندادن که رادیکالترین گرایش است.
من معتقدم اینکه چگونه هریک از این گرایشها را تقویت یا تضعیف کنیم، بسته به عملکرد نظام در حوزه تأیید صلاحیتها و همچنین فضای کشور تا انتخابات است، اگر در رسانه ملی باب گفتگو وچندصدایی باز شود، تأیید صلاحیتها بهصورت متکثر انجام شود و نشاط انتخاباتی ایجاد شود، دیدگاه مشارکت فعال تقویت میشود وهرچه فضا بستهتر و راکدتر باشد، دیدگاه چهارم هوادار بیشتری پیدا میکند.
مرحوم آیتالله هاشمی از طرفداران پروپاقرص آقای روحانی بودند، بهنظرتان اگر ایشان در قید حیات بودند، همچنان به حمایتشان ادامه میدادند؟ فکر میکنید مهمترین نقدی که ایشان میتوانستند به دولت روحانی داشته باشند چه بود؟
قبلاً هم گفتهام، آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۱۳۹۲، خود کاندیدا بودند و اگر رد صلاحیت ایشان صورت نمیگرفت بخش بزرگی از جامعه روی ایشان اجماع میکردند؛ بنابراین ریاست جمهوری دکتر روحانی، بیش از آنکه که نتیجه انتخاب آیتالله هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان باشد، نتیجه عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیتها است.
البته پس از رد صلاحیتها، طبیعتاً بین گزینههای باقیمانده آقای روحانی مقبولیت بیشتری در نظرسنجیها داشت و اصلاحطلبان به همین دلیل از ایشان حمایت کردند، بنابراین حمایت از دکتر روحانی یک تصمیم عقلانی و واقعگرایانه در شرایط خاص بود و اگر این شرایط ادامه مییافت طبیعتاً آن حمایت هم تداوم پیدا میکرد، اما مهمترین انتقادی که شاید بتوان نسبت به دکتر روحانی براساس خصوصیات آیتالله هاشمی رفسنجانی داشت، سعه صدر، دسترسی آسان، تعامل بالا و پرکاری آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که شاید در این ویژگیها، دکتر روحانی با ایشان فاصله داشته باشد و انتظار میرفت که شاهد عملکرد بهتری از ایشان میبودیم.
فکر میکنید عملکرد دولت روحانی چقدر در کاهش اعتبار اصلاحطلبان نقش داشت؟ آیا حمایت مجدد از گزینه غیر اصلاحطلب مثل لاریجانی موجب کاهش اعتبار بیشتر نمیشود؟
اصلاحطلبان در این دوره شاهد یک ریزش در بدنه اجتماعی خود شدند، که عامل اصلی آن شرایط اقتصادی کشور بود، البته این ریزش در بدنه اجتماعی اصولگرایان هم محسوس است، اینکه بخواهیم دولت روحانی را مقصر مشکلات اصلاحطلبان جلوه دهیم، دردی را دوا نمیکند، بالاخره اصلاحطلبان بخشی از دولت و همچنین مدیریت شهری کلانشهرها را بهطور کامل در اختیار داشتهاند و اگر انتقادی به آنان بابت عدم واقعگرایی و عملگرایی در اجرا وارد است، باید پاسخگو باشند، اما این مشکل بهمعنای این نیست که از حضور در صحنه انتخابات کنار بکشند، اصلاحطلبان تا زمان اعلام نتیجه تأیید صلاحیتها، طبیعتاً امیدوارند که بهصورت مستقیم و با کاندیدای اختصاصی در انتخابات حضور پیدا کنند، اما اگر کاندیدایی از آنان تأیید نشد ممکن است از سایر کاندیداها حمایت کنند که همانطور که گفتم مشارکت منفعلانه میشود نه فعال.
آقای ظریف یکی از کاندیداهای بالقوه انتخابات ۱۴۰۰ است، نظر شخصی خودتان درباره کاندیداتوری وی چیست؟
تا جایی که اطلاع دارم دکتر ظریف با وجود محبوبیت بالا، بنایی بر حضور در انتخابات ندارد و این موضوع را بارها اعلام کرده است و شاید طرح مسئله کاندیداتوری ایشان در شرایط حساس مذاکرات هم با هدف تخریب روند مذاکرات صورت بگیرد، حوزه سیاست خارجی، حوزه حساسی است و باید ملاحظاتی برای دیپلماتها که سربازان کشور در سیاست خارجی هستند، در نظر گرفته شود و فراتر از مسایل جناحی و بهصورت ملی به موضوع نگاه کنیم.