به گزارش مشرق، طی ماه رمضانهای سالهای گذشته، در مطالبی به کندوکاو ادبی و دینی در «نهجالبلاغه» پرداختهایم. نهجالبلاغه کتابی است که از خطبهها، نامهها و حکمتهای امام علی (ع) تشکیل شده که توسط سید رضی از علمای بزرگ شیعه گردآوری و تدوین شده است. اینکتاب از نظر بلاغت و فصاحت، موجب شگفتی اهالی ادب و اندیشه بوده و به واسطه الهیبودن آموزههای صاحبش یعنی امام علی (ع)، مانند قرآن کریم، حوزههای مختلفی از علم را برای بحث و گفتگو شامل میشود.
قصد داریم اینبار عهدنامه معروف امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر نخعی را مورد بررسی قرار دهیم و برخی نکات محتوایی درون ایننامه را با نگاهی متمرکز تحلیل کنیم.
عهدنامه امام علی (ع) برای مالک اشتر، پنجاه و سومین نامه از بخش «نامهها» ی نهجالبلاغه است که سال ۳۹ هجری هنگام اعزام مالک اشتر توسط امام علی (ع) به مصر برای فرمانداری اینبخش از قلمرو حکومت اسلامی نوشته شد و طولانیترین عهدنامهای است که امام علی (ع) نوشته است.
در ادامه، در ۶ موضوع مختلف محتوایی، اینعهدنامه را بررسی میکنیم.
* اخلاق فردی و جمعی حاکم جامعه
فرازهایی از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر، درباره اخلاق حاکم اسلامی هستند که برخی از آنها مربوط به اخلاق فردی و درونی حاکم، و برخی دیگر درباره اخلاق بیرونی و چگونگی مواجهه او با مردم هستند.
در بحث اخلاق فردی، امام (ع) به مالک توصیه میکند خدا را با دل، دست و زبان خود یاری کند. چون خداوند، یاری هرکه را که یاریاش کند، و عزتمندی هرکه را که او را عزیز بدارد، بر خود لازم دانسته و به عهده گرفته است. امام (ع) به مالک فرمان میدهد نفس خود را هنگام هیجان و شعلهکشیدن شهوت، در هم شکسته و بر آن مسلط شود و نکتهای که در اینفراز، درباره ویژگی نفس امّاره برمیشمارد، جالب است. جمله امام (ع) به اینترتیب است: «نفس آدم را سخت به بدی میخواند، مگر آنکه خدا رحم کند.» بنابراین طبق اینگفته امام علی (ع)، اگر خداوند به بنده خود رحم نکند، توانایی مهارکردن نفس را نخواهد داشت. امیرالمومنین (ع) در فراز دیگری از نامه خود به مالک اشتر سفارش میکند تا میتواند، عیب مردم را بپوشاند تا خداوند هم عیوب او و هرآنچه را که دوست دارد از مردم پوشیده بماند، بپوشاند.
امام (ع) به مالک مینویسد: «هنگام خشم، خویشتندار باش و از شدت و تیزی خود بکاه، و قدرت دست و تندی زبانت را نگاه دار، و با خودداری از دشنامگویی به هنگام خشم و به تأخیر انداختن قهر، از اینامور خود را در امان بدار، تا آتش خشم فرو نشیند، و زمام اختیارت را به دست گیری. و این خویشتنداری را استوار نسازی مگر آنکه با یاد بازگشت به سوی پروردگارت خاطر خویش را مشغول بداری.» دوستی با راستگویان و افراد پرهیزکار از دیگر سفارشهای فردی امام علی (ع) به فرماندارش در مصر است. امام (ع)، ضمن اینکه پیوند با پارسایان و راستگویان را به مالک سفارش میکند، میگوید با آنها چنان رفتار کند که او را بسیار ستایش نکنند و بهخاطر کاری که انجام نداده، بیهوده شادمانش نکنند. علت اینسفارش را هم اینگونه بیان میکند: «زیرا ستایش فراوان کبر و نخوت پدید میآورد و آدمی را به سرکشی کشاند.» اینگفته همانطور که مشخص است، برای جلوگیری از رشد هوای نفس و غرور انسان نوشته شده است.
امیرالمومنین علی (ع)، پرهیز از شتاب و عجله را هم بهعنوان یکفضیلت اخلاقی فردی به مالک اشتر توصیه میکند و با استفاده از دوگانههای متضادی که پیشتر گفتهایم در نهجالبلاغه بسیار زیاد به کار رفتهاند، در نامه خود مینویسد: «بپرهیز از شتابکردن در کار پیش از رسیدن زمانش، و سهلانگاری در آن، وقتی که انجامش ممکن شده، و لجاجت و اصرار در آن هنگامی که ابهامانگیز باشد، و سستی در آن، زمانی که آشکار شده است. هر چیز را در جای خویش بنه، و هر کار را در جایگاه مناسب خویش قرار ده!»
دیگر توصیه مهم فردی امام علی (ع)، درباره مهار قوه خشم و غضب است. نکته جالبی که میتوان از اینتوصیه استخراج کرد، این است که انسانی مانند علی بن ابیطالب (ع) هم ممکن است با خشم خود روبرو و درگیر شود، اما امتیازش نسبت به دیگران، مهار اینرذیلت اخلاقی است. امام (ع) در اینباره به مالک مینویسد: «هنگام خشم، خویشتندار باش و از شدت و تیزی خود بکاه، و قدرت دست و تندی زبانت را نگاه دار، و با خودداری از دشنامگویی به هنگام خشم و به تأخیر انداختن قهر، از اینامور خود را در امان بدار، تا آتش خشم فرو نشیند، و زمام اختیارت را به دست گیری. و این خویشتنداری را استوار نسازی مگر آنکه با یاد بازگشت به سوی پروردگارت خاطر خویش را مشغول بداری.»
یکی از مسائل مهمی هم که در حکمت ۷۳ نهجالبلاغه آمده، و مرتبط با بحث اخلاق فردی حاکم است، درباره تربیت فردی و تمرین درونی او با خود است. امام (ع) معتقد است پیشوا و رهبر جامعه، باید پیش از تربیت دیگران، خود را تربیت کند. او میگوید «آنکه خود را پیشوای مردم قرار داد، باید پیش از آنکه دیگران را ادب بیاموزد، خود را تعلیم دهد، و باید پیش از آنکه با زبانش تربیت کند با کردارش فرهیختگی را تعلیم دهد. آن که خویش را دانش و ادب میآموزد به تعظیم سزاوارتر است از کسی که فقط دیگران را دانش و ادب میآموزد.»
اما در زمینه مبانی اخلاقی که امام علی (ع) در قبال مردم جامعه و دیگران به مالک اشتر سفارش میکند، عدالت و برخورد صحیح با مردم جایگاه ویژهای دارد. او در عهدنامه خود، بالاترین عاملی را که مایه چشمروشنی حاکمان میشود، برپایی عدالت در شهرها و ظهور محبت مردم جامعه عنوان کرده و میگوید: «محبت مردم ظاهر نگردد مگر به سلامت دل آنان.» در ادامه همینبحث میتوانیم، به تاکید امام علی (ع) بر توجه حاکم به تودههای مردم اشاره کنیم. امام (ع) میگوید ستون دین و جمعیت مسلمانان و سازوبرگشان در مقابل دشمنان، تودههای مردماند. پس حاکم باید توجه و تمایل خود را به سمت مردم متمایل کند.
در راستای همینبحث، تذکر جالب دیگری بین نوشتههای امام علی (ع) وجود دارد مبنی بر اینکه مقام برتر فرد، نباید باعث شود حاکم، کار کوچک او را بزرگ بشمارد و جایگاه پایین اجتماعی فرد دیگر هم، نباید باعث شود کار بزرگش، کوچک و ناچیز شمرده شود درباره رعایت حال مردمی که تحت حاکمیت حاکم اسلامی زندگی میکنند، امام علی (ع)، نیکی و کمکردن رنجشان را سفارش میکند و به کارگزار خود در مصر دستور میدهد مردم را به کاری که بر عهدهشان نیست، مجبور نکند. او در اینباره مینویسد: «بدان که هیچچیز به اندازه نیکی والی به رعیت، و کاستن از بار رنج آنان، و اجبار نکردنشان به کاری که بر عهده آنان نیست، سبب حسنظن والی به رعیت نمیشود. باید چنان رفتار کنی که خوشگمانی رعیت را برائت فراهم آورد، زیرا این خوشگمانی رنج بسیاری را از تو برمیدارد.» اما در زمینه نیکیکردن به مردم هم، امام علی (ع)، تبصره عدم منتگذاشتن را مطرح کرده و نوشته: «بپرهیز از اینکه احسان خود را بر مردم منت گذاری، یا کرده خود را زیادتر از آنچه هست بدانی، یا به مردم وعدهای دهی و بر خلاف آن عمل کنی!»
امام علی (ع)، مالک اشتر را به داشتن دید رحمانی و گذشتن از گناه دیگران سفارش کرده و به او میگوید از بخشیدن گناه کسی پشیمان نشود و بهخاطر مجازات کسی شادی نکند. همچنین به او میگوید با رعایت عدالت، نباید نیکوکار و بدکار نزدش، منزلتی برابر و جایگاهی یکسان داشته باشند. چون اگر فرد حاکم، نیکوکار و بدکار را به یکچشم ببیند، نیکوکاران به نیکوکاری خود بیمیل و رغبت شده، و بدکاران نیز به بدکاری خود تشویق میشوند. در نتیجه حاکم جامعه باید با هر کدام از ایندو، به تناسب عمل و التزاماتشان رفتار کند. در راستای همینبحث، تذکر جالب دیگری بین نوشتههای امام علی (ع) وجود دارد مبنی بر اینکه مقام برتر فرد، نباید باعث شود حاکم، کار کوچک او را بزرگ بشمارد و جایگاه پایین اجتماعی فرد دیگر هم، نباید باعث شود کار بزرگش، کوچک و ناچیز شمرده شود.
به جا آوردن عبادت (بهصورت فردی و جمعی) از دیگر آموزههایی است که امام علی (ع) برای کارگزار خود در مصر عنوان کرده است. امام (ع) میگوید فرد حاکم و رهبر جامعه، باید عبادات واجب را به جا بیاورد؛ هرچند باعث فرسایش جسمیاش شوند و هروقت خواست نماز را با مردم به جماعت بخواند، باید اینکار را بهگونهای انجام دهد که نه باعث آزار و نفرت مردم از نماز جماعت شود و نه حق نماز ضایع شود. امام علی (ع) در همینزمینه به نقل خاطرهای از پیامبر اکرم (ص) پرداخته و میگوید وقتی پیامبر (ص) او را به یمن فرستاد و امام (ع) پیش از اعزام از پیامبر (ص) پرسید چگونه با مردم نماز بخواند، پیامبر (ص) به او گفته: «با آنان همچون نماز ناتوانترینشان نماز بگزار و به مؤمنان مهربان باش!»
ازجمله فرازهای مهم و قابل تفسیر نامه امام علی (ع) به مالک در اینعهدنامه، فرازی است که مربوط به بستن عهد و پیمان است. امام (ع) در اینفراز سفارش میکند: «پیمانی مبند که راه تأویل در آن باز باشد!»
یکی از فرازهای جالب توجه دیگر نامه امام علی (ع) به مالک اشتر هم، درباره رفتار با دشمن در بستن پیمان صلح است. از نظر امام علی (ع)، حاکم ایدهآل پس از بستن پیمان صلح، از دشمن خود کاملاً برحذر است و نسبت به او ایمن و آسوده نیست، چون شاید پیمان صلح، عاملی برای نزدیکیشدن دشمن به حکومت و سپس غافلگیرکردن باشد. بنابراین باید راه احتیاط را در پیش گرفت و خوشگمانی نسبت به دشمن را به دیده تردید و اتهام نگاه کرد.
* مالیات، کارگزاران و دبیرانِ حکومت
امام علی (ع)، در عهدنامه خود به مالک اشتر، به او سفارش میکند به برنامه مالیات طوری رسیدگی کند که به صلاح مالیاتدهندگان باشد. همچنین به او مینویسد بیش از آنکه به فکر جمع مالیات باشد، به فکر آبادکردن زمینها باشد، چون مالیات تنها از راه آبادی زمینها به دست میآید و کسی که بدون آبادکردن زمین، در پی گرفتن مالیات باشد، شهرها را ویران و بندگان خدا را هلاک میکند.
امام (ع) به مالک میگوید کارها و اعمال کارگزاران را بررسی کرده و جاسوسان راستگو و وفاداری برای زیرنظر گرفتن کارکردشان به کار بگیرد. در نتیجه اگر به شهادت جاسوسان مورد اعتماد، یکی از کارگزاران حکومت خیانت کرد، مالک باید او را تنبیه بدنی کند و آنچه را از راه خیانت به دست آورده، از او بگیرد. امام (ع) مینویسد: «او را به ذلت و خواری درآور، نشان خیانت بر او بگذار و طوق ننگ بر گردنش بیاویز!» در همینفرازی که مربوط به طریقه صحیح گردآوری مالیات است، امام (ع)، عامل ویرانی سرزمین و مملکت را، تنگدستی مردم آنکشور عنوان میکند و میگوید مردم، زمانی تنگدست میشوند که حاکمان در پی سهچیز باشند: دغدغه اصلیشان، گردآوری مال باشد، به باقیماندن در قدرت بدگمان باشند و از عبرتهای روزگار، کمتر استفاده کنند.
امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر سفارش کرده کارگزاران حکومت خود را با رویکرد آزمایش، منصوب کند نه به خاطر خواسته خود و بدون مشورت دیگران. همچنین به مالک مینویسد کارگزاران خود را از بین افرادی انتخاب کند که اهل تجربهاند و حیا دارند. اما درباره مقطع پس از انتصاب کارگزاران و نمایندگان، امام (ع) به مالک میگوید کارها و اعمال کارگزاران را بررسی کرده و جاسوسان راستگو و وفاداری برای زیرنظر گرفتن کارکردشان به کار بگیرد. در نتیجه اگر به شهادت جاسوسان مورد اعتماد، یکی از کارگزاران حکومت خیانت کرد، مالک باید او را تنبیه بدنی کند و آنچه را از راه خیانت به دست آورده، از او بگیرد. امام (ع) مینویسد: «او را به ذلت و خواری درآور، نشان خیانت بر او بگذار و طوق ننگ بر گردنش بیاویز!»
دبیران حکومتی از دیگر افراد و مواردی هستند که امام علی (ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر، درباره آنها سفارشهایی دارد. مانند آزمونگرفتن از کارگزاران، امام (ع) میگوید مالک باید دبیران را با مسئولیت و اعمالی که برای حاکمان پیشین انجام میدادند، آزمایش کند و در انتهای توصیههای خود درباره دبیران، میگوید: «اگر در دبیرانت ایرادی باشد و تو از آن غافل باشی تو مسئول آن خواهی بود.»
* مواجهه با بازرگانان و پیشگیری حاکم از احتکار
امام علی (ع) درباره مواجهه حاکم جامعه با بازرگانان و صاحبان صنایع، آنان را افراد مفیدی و مایه منفعت میداند که سرمایه و سودها را از سرزمینهای دور بهسمت مملکت میآورند. امام (ع) در ابتدا برای اینگروه، فضایلی برمیشمارد و آنها را مردمی آرام معرفی میکند که بابت توطئه و فتنهگریشان نگرانی خاصی وجود ندارد اما در همانحال، گروه زیادی از آنها را مردمی تنگنظر و بهشدت بخیل میخواند که احتکار میکنند و به دلخواه خود، روی کالاهای مردم جامعه، قیمت میگذارند.
امام (ع) به مالک مینویسد مردم را از احتکار بازدارد چون پیامبر (ص)، مردم را از اینکار منع میکرد. سپس مینویسد: «پس از منع احتکار، اگر کسی دست به احتکار زد، عقوبت و مجازاتش کن ولی در مجازاتش زیادهروی مکن!»
* سفارشهای امام (ع) درباره احقاق حق و طبقات پاییندست جامعه
حضرت علی (ع) پس از سفارشهای خود درباره مواجهه صحیح حاکم با کارگزاران، دبیران، دولتمردان، بازرگانان و صاحبان صنایع، به سفارش درباره مردم فقیر و ضعیف جامعه میرسد و در ابتدای جملات خود، دوبار مالک اشتر را به خدا قسم میدهد که حق طبقه پایین جامعه را در نظر بگیرد. امام (ع) به مالک مینویسد حق همه مردم طبقات پایین را رعایت کند و به ایننکته توجه کند که مبادا، سرخوشیها باعث غفلتاش از توجه به اینمردم شود. امام (ع) مینویسد «با آنان چنان رفتار کن که روز ملاقات خداوند معذور و سربلند باشی، زیرا در میان مردم، اینطبقه از همه نیازمندتر به انصاف و دادورزی هستند.» البته امام علی (ع) ضمن سفارش بسیار به رعایت حق مردم نیازمند و ضعیف جامعه، اینتذکر را هم به مالک اشتر میدهد که رعایت اینحق و بهجاآوردنش، برای حاکمان، کاری سنگین است و در کل، بهجا آوردن حق بهصورت تمام و کمال، سنگین است.
امیرالمومنین (ع) معتقد است حاکم، نباید هرگز خود را برای مدت طولانی از مردم پوشیده و مخفی نگه دارد. همچنین باید بخشی از وقت خود را برای مراجعه نیازمندان قرار داده و در آنوقت، تمام توجه و زمان خود را متوجه اینکار کند. امام (ع) به مالک مینویسد: «برای آنان (مردم نیازمند) مجلس عمومی قرار بده. و در آن مجلس تواضع کن و سپاهیان و یاران خود از نگهبانان و محافظان را از این مجلس دور ساز، تا سخنگوی ایشان (مردم) بدون بیم و هراس و بیلکنت زبان با تو سخن گوید.» در زمینه بحث احقاق حق، بد نیست اینفراز دیگر از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر را نیز مرور کنیم که میگوید در جایی که احقاق حق بر تو سنگین و گران میآید، جویای عاقبتش باش چون رعایت حق، سرانجام خوشی خواهد داشت. در بخش سوم نهجالبلاغه یعنی «حکمتها» هم حکمت مشابهی در اینباره وجود دارد که امام (ع) در آن میگوید: «دادخواهی از ستمدیده و آسایش بخشیدن به اندوهگین، از کفاره گناهان بزرگ است.»
امیرالمومنین (ع) معتقد است حاکم، نباید هرگز خود را برای مدت طولانی از مردم پوشیده و مخفی نگه دارد. همچنین باید بخشی از وقت خود را برای مراجعه نیازمندان قرار داده و در آنوقت، تمام توجه و زمان خود را متوجه اینکار کند. امام (ع) به مالک مینویسد: «برای آنان (مردم نیازمند) مجلس عمومی قرار بده. و در آن مجلس تواضع کن و سپاهیان و یاران خود از نگهبانان و محافظان را از این مجلس دور ساز، تا سخنگوی ایشان (مردم) بدون بیم و هراس و بیلکنت زبان با تو سخن گوید.»
امام علی (ع) به مالک سفارش میکند درشتگویی یا سخنان نادرست مردم، صبر و تحملاش را از بین نبرد و تلاش کند با سعه صدر و همان مهار خشمی که به آن اشاره کردیم، به سخنان مردم نیازمند گوش کند. همچنین تلاش کند اخلاق خودپسندی و بیحوصلگی نسبت به مردم را از خود دور کند.
در زمینه احقاق حق و عدم ظلم به مردم، امام علی (ع)، هشداری جدی هم درباره بهناحقریختن خون دیگران دارد و میگوید: «هیچچیز همچون به ناحق ریختن خون، انتقام خدا را نزدیک نسازد، و کیفرش بزرگ نباشد و سبب زوال نعت و پایان یافتن زمان حکومت نگردد.» همچنین، درباره گمان مردم به ستمکاری حاکم، جملات جالبی در ایننامه وجود دارد که امام (ع) در آنها به مالک میگوید هرگاه مردم، گمان به ستمکاری تو بردند، بهطور آشکارا عذر خود را به آنان بگو و با بیان عذر، بدگمانی آنها را از بین ببر!
* فرمان به قطع ریشههای فساد و سوءاستفاده نزدیکان
امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر مینویسد فرد زمامدار، خواص و نزدیکانی دارد که خوی برتری طلبی دارند و مایلاند خود را بر دیگران مقدم سازند. اینافراد میخواهند به اموال مردم دستاندازی، و در معامله با مردم، کمتر انصاف را رعایت کنند. امام (ع) به مالک فرمان میدهد موجبات چنینرویکردهایی را از بین برده و ریشه چنین نزدیکانی را بخشکاند. همچنین به هیچیک از نزدیکان، اطرافیان و خویشاوندانش، زمینی از زمینهای مسلمانان واگذار نکند.
امیرالمومنین (ع) رفتاری را در مواجهه با نزدیکان سودجوبه حاکم جامعه توصیه میکند که مانع ثمربخشی طمع آنها برای بهرهبرداری از شخصیت او (حاکم) شود. به اینترتیب، در عهدنامه خود مینویسد: «و نباید در تو طمع کنند که قراردادی به سود آنان منعقد سازی که سبب زیان همسایگان شود، خواه در آبیاری و یا در عمل مشترک دیگری، به گونهای که هزینه آن را بر دیگران تحمیل کنند، که در این صورت سودش برای آن طمعکاران است و عیب و ننگش در دنیا و آخرت بر تو خواهد بود.»
* ویژگیهای قاضی ایدهآل
برای انتخاب قاضی و فردی که به عدالت بین مردم قضاوت کند، امام علی (ع) به مالک اشتر سفارش میکند برترین شخصی را که برای اینکار میشناسد، انتخاب کند و اینفرد را اینگونه توصیف میکند: کسی که در تنگنای امور قرار نگیرد، مدعیان پرونده او را به لجاجت نیندازد، در لغزش اصرار نورزد و وقتی حق را شناخت در بازگشت به آن در نماند.
قاضی عادل و ایدهآل، همچنین از نظر امام علی (ع)، کسی است که نفساش به حرص و آز تمایل پیدا نکند و به محض رسیدن به اطلاعات کم، بدون آنکه به عمق مساله برسد، راضی نشود. چنینفردی، کسی است که در مواجهه با شبهات، از همه مردم محتاطتر باشد و تمجید و تملق، او را به یکی از طرفین دعوا متمایل نکند.
آخرین و مهمترین سفارش امام علی (ع) درباره انتخاب قاضی به مالک اشتر، شاید جملهای باشد که پس از توصیف ویژگیهای قاضی عادل و مناسب، نوشته شده است: «کارهای قضائی او را به دقت زیر نظر بگیر!»