سرویس سیاست مشرق - شناختنامه احمدینژاد، پژوهشی است که به رفتارهای احمدینژاد در عرصه سیاسی و اجرایی میپردازد، این پژوهش به نقاط عطف رئیس دولت نهم و دهم میپردازد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا احمدینژاد تغییر کرده است؟
آنچه در ادامه میآید، قسمت هجدهم از این پژوهش است، در این بخش به تحلیل عملکرد احمدینژاد در حوزه فرهنگ پرداخته خواهد شد.
** قسمت هشتم: چرا احمدینژاد یازده روز خانهنشین شد و قهر کرد؟
** قسمت نهم: احمدینژاد چرا و چگونه به مخالفت با روحانیت و مراجع تقلید پرداخت؟
** قسمت دهم: چرا احمدینژاد در بحران سوریه با دشمنان هم نظر بود؟
** قسمت یازدهم: اتهامات احمدینژاد به سپاه پاسداران از چه زمانی آغاز شد؟
** قسمت دوازدهم: وقتی احمدینژاد خود را هم رئیسجمهور میدانست هم رئیس شورای نگهبان
** قسمت سیزدهم: کدام رفتار احمدینژاد برای رهبر انقلاب عجیب و غریب بود؟
** قسمت چهاردهم: پشت پرده نمایش محمود احمدینژاد برای مبارزه فساد چه میگذشت؟
** قسمت پانزدهم: طرح احمدینژاد برای سرکوب و بازداشت گسترده معترضان انتخابات ۸۸
** قسمت شانزدهم: مشایی دلیل برکناری بسیاری از وزرای دولت نهم و دهم
** قسمت هفدهم: وزرای احمدینژاد تا چه میزان با انحرافات وی همراهی داشتند؟
سایه سنگین رویکردهای غیرشرعی اطرافیان احمدینژاد
پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴، عرصه فرهنگ کشور را دستخوش تغییر و تحولاتی کرد. با توجه به اینکه احمدینژاد با شعارهای انقلابی توانسته بود آراء مردم را برای ریاست جمهوری کسب کند انتظار اولیه از ایشان بهبود وضعیت نامناسب فرهنگی کشور بعد از دولت اصلاحات مطابق با موازین دینی و بومی اصیل ایرانی بود.
در دولت احمدینژاد، اگرچه وزرای انقلابی و توانمندی همچون صفارهرندی و سید محمد حسینی حضور داشتند و دستاوردهایی نیز در حوزهٔ فرهنگ فراهم آوردند، اما همچنان سایهٔ نگاههای مهندسیوار احمدینژاد در کنار رویکردهای غیرشرعی حلقهٔ نزدیکانش بر کل حوزهٔ تصمیمات و عملکردهای دولت نهم و دهم در عرصه فرهنگ، سنگینی میکرد.
در دومین دیدار سالانه هیئت دولت نهم با رهبر معظم انقلاب اسلامی، در چهارم شهریور ۱۳۸۶، رهبر معظم انقلاب تعبیری را در باب فرهنگ به کار بردند که بهخوبی بیانگر وضعیت فرهنگ در کشور و برنامهریزیهای مسئولان بود. ایشان از فرهنگ بهعنوان یک بخش مظلوم نام بردند و سفارشی به مسئولان کشور بهخصوص دولت وقت نمودند که حاکی از غفلتی در دولت و یا حداقل نقطهضعفی در عملکرد کلی دولت در کشور بود.
«نکتهٔ بعدی که میخواهم سفارش کنم، این است که از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومی است. الان در گزارش آقای رئیسجمهور، اصلاً اسمی از فرهنگ نیامد؛ یا در اولویتبندیها این اولویت فدای اولویتهای دیگر شد و آنها تقدم پیدا کرد که در کوتاهی وقت، بیان بشود! این مظلومیت است دیگر. واقعاً مسئلهٔ فرهنگ را دستکم نگیرید. خیلی از مشکلات جامعهٔ ما با فرهنگسازی حل میشود. توجه بکنید که امروز، عمده قوای دشمنان ما در جبههٔ فرهنگی دارد کار میکند. این جنگهای روانی، این فعالیتهای فرهنگی، این بودجههای پنهان و آشکاری که برای منحرف کردن ذهنها میگذارند، همهاش مربوط به مسئلهٔ فرهنگ است.»[۱]
رهبر معظم انقلاب ۲ شهریور ۹۱ بهصراحت از مورد غفلت واقعشدن برنامهای که سال قبل، معظمله از ارائه آن به دولت خبر داده بودند و هنوز اجرا نشده است، سخن میگویند: «در زمینهٔ فرهنگ ... به کارهای سطحی نباید اکتفاء کرد. به کارهای عمیقتر، کارهای بنیانیتر، کارهایی که از یکیشان دهها کار صادر میشود و نشئت میگیرد، توجه کنید. من یکوقتی نسخهای از آن کارهای عمیقِ لازم را به آقای رئیسجمهور دادم؛ همانها باید دنبال شود و باید دنبال میشد.»[۲]
اگرچه در سال ۸۸ رهبری در جریان انتخابات اعلام کردند که نظرات رئیسجمهور نسبت به هاشمی رفسنجانی در حوزه فرهنگ به دیدگاههای من نزدیکتر هستند، اما در همان سالهای ۸۴ تا ۸۸ نیز اختلافاتی بین نظرات احمدینژاد با مقام معظم رهبری وجود دارد و اینگونه نیست که نظرات احمدینژاد با نگاههای رهبری بهصورت کامل منطبق باشد.
یکی از مسائلی که دکتر احمدینژاد از دوران تبلیغات انتخاباتی در سال ۱۳۸۴ موضع قاطع خود را نسبت به آن اعلام کرده است؛ بیاهمیت بلکه غلط جلوه دادن برخورد قانونی با هنجارشکنان و تهدیدکنندگان امنیت اخلاقی جامعه بوده است. بهعنوان نمونه وی در خردادماه ۸۴ در گفتگو با روزنامه همشهری میگوید:
«مشکل ما در عرصه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع، انفعال مدیران ماست و این را به جامعه منتقل و تحمیل کردهاند. این در حالی است که نقش مدیریت پاسداری از حریم هویت یک ملت است. این را آنقدر تنزل دادیم که برویم و با یک جوان در کوچه و خیابان برخورد کنیم. این اصلاً انحراف است. فراموش نکردهایم که مقام معظم رهبری در رابطه با مو و لباس جوانان چه گفتند. مقیاس راهنمای ما ایشان هستند! اگر جوان میخواهد با این شکل و قیافه باشد چهکار به او داری برو بنیانها را درست کن. اسلام به ما میگوید اگر فقر در جامعه باشد کفر پیشرفت میکند. فقر را رها کردهایم و...»[۳]
سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم احمدینژاد که بعد از فتنه ۸۸ زمام وزارتخانهٔ فرهنگ را در دست گرفته بود از چگونگی نظارت بر برخی رسانهها و مطبوعات که مواضعشان با بیبیسی، صدای آمریکا، منافقین و سلطنتطلبها تفاوت نداشت اظهار میدارد که احمدینژاد از سال ۹۰ نگاههایش در حوزهٔ فرهنگی تغییر کرد و اعتقادی به نظارت در حوزهٔ فرهنگ نداشت و به همین جهت به اختلاف میخوردند.
حسینی در خصوص نگاههای فرهنگی احمدینژاد اظهار میگوید:
«ایشان [احمدینژاد] از حدود سال ۹۰ یک مقدار نگاهش تغییر کرده بود و دیگر اعتقاد چندانی به نظارت نداشت! حتی در دیدار با اهالی تئاتر در جشنواره میگفت سختگیری نکنید درحالیکه سختگیری وجود نداشت بلکه همکاران صرفاً به ضوابط قانونی عمل میکردند. این ضوابط باید رعایت بشود در تئاتر درست نیست که حرکات جلف، کلمات رکیک، شوخیهای جنسی و تمسخر مبانی و ارزشهای اعتقادی صورت بگیرد. بعضاً خانوادهها برای تماشای تئاتر شرکت میکنند به حرمت خانوادهها باید خط قرمز آداب اجتماعی و اخلاقی رعایت شود. نمیتوان اجازه داد هرچه خواستند بگویند. هنرمندان که میخواهند فرهنگسازی کنند باید یکسر و گردن از دیگران بالاتر باشند. فرهنگ جامعه را ارتقا بدهد نه اینکه آلودگی و بیان عبارات سخیف و مبتذل موجب انحطاط شوند. ما میگفتیم ضوابط باید اجرا بشود بحث شخصی که نداریم، ما سلیقه فردی را قبول نداشتیم میگفتیم ضوابط را رعایت کنید. بههرحال آقای احمدینژاد در اواخر ریاست جمهوری بیشتر میخواست همه طرفها و همه گروهها از ایشان راضی باشند، دیگر کار چندانی به انجام وظایف شرعی و قانونی نداشت. این نگرش موجب میشد که گاهی اوقات اصطکاک پیش بیاید و ایشان به مخالفت با تصمیمات و مواضع درست بپردازد!»[۴]