به گزارش مشرق، سیدمحمود نجاتیحسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران، در نشست «فلسفه اجتماعی دعا»، از سلسله نشستهای «آتش آه» که به صورت مجازی شد، سخنرانی کرد.
بیشتر بخوانید:
کتابی که با خواندنش گزارههای اخلاق و اعتقاد را ذخیره میکنید
وی بیان کرد: دعا مانند انرژیای است که در مویرگهای امر دینی جریان دارد. در جامعهشناسی دین، یک الگویی از امر دینی اجتماعی و فرهنگی داریم؛ یعنی دینورزی را به پنج وجه تقسیم میکنیم که عبارت از باورهای دینی، مناسک دینی، دانش دینی، اخلاق دینی و تجربه زیسته دینی است؛ یعنی مواجهه شخصی که دینداران بر طبق سنتهای دینی خود با امر مقدس و خداوند دارند. تجربه زیسته دینی اصطلاح پُرفرکانسی در فلسفه دین جدید هم هست و نسبت وثیقی با بحث بنده دارد؛ چون دعا یک تجربه زیسته دینی است که همه کسانی که در زیستجهان دینی زندگی میکنند و پیرو ادیان ابراهیمی هستند، این تجربه را داشتهاند که هر بار که احساس خلأ معنوی کنند و تصور کنند یک فضای تهیگاهی در زندگی آنها اتفاق افتاده که آنها را از معنویت و اخلاق دور کرده، به سمت دعا میروند. حتی اگر از نظر مادی نیز خلائی داشته باشند به دعا متمایل میشوند.
نجاتیحسینی تصریح کرد: فلسفه با چسیتی، ماهیت و گوهر چیزها سروکار دارد و وقتی در مورد فلسفه اجتماعی دعا سخن میگوییم، گویی بر این مسئله نظر داریم که ذات و ماهیت دعا چیست، اما وقتی امر اجتماعی را به آن اضافه میکنیم، میخواهیم بدانیم که دعا چیست و چه باید باشد و این چه هست و چه باید بودن، چطور با جامعهای که در آن زندگی میکنیم ارتباط دارد و دعا چطور میتواند روی اجتماع تأثیر بگذارد. همچنین نظریه دعا، هدف و تأثیر اجتماعی دعا و جهت نُرماتیو دعا نیز از دیگر مباحثی است که به آنها اشاره میکنم.
وی افزود: برای اینکه دعا خوب فهم شود، باید نسبت آن را با سه مفهوم دیگر که در دینپژوهی رایج است مشخص کنیم و آن اینکه بین دعا، نیایش و ورد و ذکر تفاوت وجود دارد. در اینجا بنده در مورد دعا صحبت میکنم، به دلیل اینکه نیایش بیان منزلتهای الهیاتی امر مقدس است و وقتی با بیانات خاص و زبان خاصی در مورد یک موجود متافیزیکی صحبت میکنیم، این نیایش است که با دعا تفاوت دارد. در اسلام، صحیفه سجادیه نیایش است و اینها بیان ارتباط با خدا است، اما در نیایش چیزی از خدا نمیخواهیم، بلکه اظهار عجز میکنیم و از این طریق سعی میکنیم تجربه زیستهای داشته باشیم. ورد و ذکر نیز دعا نیست، بلکه نوعی نیایش عارفانه و صوفیانه است و ممکن است بدیلهایی نیز در ادیان آسیایی داشته باشد. ادیان آسیایی ورد و ذکر دارند اما دعا و نیایش به مانند آنچه در دین اسلام جریان دارد، در بین آنها مرسوم نیست.
نجاتیحسینی در ادامه اظهار داشت: دعا، خواستن چیزی از خداوند و تقرب به او است و میتواند تکمیل عبادت باشد. مقام و شأن دعا نیز یکی از نکات است و میتوان از منظرهای مختلفی دعا را نگاه کرد که یکی از منظر معارف دینی است که ارتباط بین انسان و خدا، بنده و خالق و عابد و معبود را بیان میکند و معارف دینی ما به دعا این نگاه را دارند. نگاه آکادمیکتر، نگاه فلسفه دین است که اخیراً بابشده و در ایران نیز ادبیات آن در حال فربهشدن است و به دعا به عنوان تجربه زیسته دینی نگاه میکنند که نگاه غربیها است. منظر دیگر، عبارت از منظر جامعهشناسی دین است. دعا از این منظر، یک کنش اجتماعی دینی است.
این دینپژوه گفت: به نظر دینداران، دعا روی همه حالات زندگی مؤثر است. همچنین تجربه زیسته را تقویت کرده و خلأها را نیز برطرف میکند و نهتنها مؤثر است، بلکه مستمر هم هست و مدام تولید میشود و در طی زندگی روزمره که سرشار از امور مادی و معنوی است، این مسئله وجود دارد. دیگر اینکه، دعا فراگیر است و در دعا همهچیز را میتوانید از خدا بخواهید. اگر متن مفاتیحالجنان را نگاه کنید، از دعاهای نازل تا دعاهای عالی را در آن میتوانید بیابید. فلسفه اجتماعی دعا نیز در این زمینه بحث میکند که دعا از نظر اجتماعی چیست و دعا با جامعه و جامعه با دعا چه میکند و همچنین، کنشگران اجتماعی چطور با دعا ارتباط برقرار میکنند.
نجاتیحسینی بیان کرد: دعای دینی، یک سابقه متنی و یک سابقه فرهنگی دارد؛ سابقه متنی آن به متون مقدس برمیگردد و مخصوصاً در متن مقدس قرآن که چند فقره دعا ذکر شده و آنچه در جهان اسلام تجربه زیسته دعا میدانیم، چیزی است که خدا ایدهاش را در اختیار ما قرار داده است. آیات معروفی مرتبط با دعا داریم؛ از جمله اینکه: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»، یا ادعیهای که با «ربنا» آغاز میشود، یا ادعیهای که در زبانِ انبیا گذاشته میشود که همگی در قرآن آمده است.
وی افزود: بنابراین خاستگاه دعا در جهان اسلام، قرآن است و ادعیه اصیل و ناب، وفادار به روح قرآنی هستند که گفتوگوی انسان با خدا است و دعا را باید نوعی دیالوگ بین مخلوق و خالق دانست. در ادیان ابراهیمی، یهودیت بیش از مسیحیت و اسلام بیش از یهودیت و مسیحیت دارای دعا است. ادعیه مسیحیت به طور خلاصه است و در کلیسا انجام میشود اما در یهودیت، ادعیه بیشتری وجود دارد و پس از اسلام، دین یهودیت پُردعاتر است.
این پژوهشگر حوزه دین بیان کرد: همچنین، یک فرمت دیگری در ادبیات دعاپژوهی وجود دارد و آن هم عبارت از ضددعا است. این واژهی است که در ادبیات معنویتهای نوظهور وجود دارد. ظاهراً در مشربهای عرفانی هندی به ویژه «اوشو»، دعاکردن و درخواست از خدا نفیشده است؛ چون خدا نفی شده و از بنده خواسته شده چنین چیزی را نگوید و آنها دعا را موجب تحقیر انسان میدانند و به جای اینکه از خدا درخواست کنند، از شیطان درخواست میکنند.
نجاتیحسینی در ادامه اظهار داشت: اما یکی از نکات در باب فلسفه اجتماعی دعا، پژوهشهایی است که در غرب صورت گرفته است. دو جریان پژوهشی در غرب در مورد دعا وجود داشته است؛ یکی پدیدارشناسی دعا که کتب مرجعی در این زمینه نوشته شده و دوم، پژوهشهای تجربی که در مورد دعا انجام شده است تا ببیند دعا چطور بر روح، روان، معنویت و اخلاق تأثیر میگذارد. اکثر این پژوهشها نشان میدهد که دعا روی روان افراد تأثیر پزشکی دارد و روی تن و سیستم ایمنی هم مؤثر است. برای نمونه، در پژوهشی که در دهه ۱۹۹۰ در مورد کشف گونههای دعاخوان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دعاخوانها، به دعاخوانهای متأمل، دعاخوانهای مناسکی، دعاخوانهای استغاثهای و دعاخوانهای محاورهای تقسیم شدند.
وی افزود: مرحوم علی شریعتی با استناد به صحیفه سجادیه معتقد است که دعای اسلامی دارای چهار بعد است؛ یکی فقر و نیاز و دیگری بُعد عاشقانه و عارفانه که در اهل سنت نیز وجود دارد. شریعتی معتقد است که ضمن اینکه دعا مغز عبادت است، در جهان اسلام از منظر اسلامی، دعا فقر است؛ یعنی احساس فقر نسبت به موجودی متعالی است و بُعد دوم، بُعد عاشقانه است که به خدا به عنوان یک دوست نگاه میکنیم و نه یک خدایی که دور از دسترس است و بُعد عشاقانه دعا، ما را با خدا خومانی میکند. اما دو بُعد دیگر نیز به دعای شیعی اضافه میشود؛ یکی از آنها بُعد خودآگاهی و مسئولیت اجتماعی است و دیگر اینکه، دعا به ما هویت اجتماعی میدهد و ابزاری برای مبارزه با شرک و کفر است.
نجاتیحسینی بیان کرد: ما هر حرفی را نمیتوانیم با دیگران بزنیم و نمیتوانیم احساس غم و غصهای که داریم را با همه مطرح کنیم، بلکه باید با یک موجود متعالی که ایجاد خشیت میکند و پُرهیبت است، ارتباط برقرار کنیم. بنابراین، نوع خاصی از حرفها را میتوانیم به او بزنیم که ایده شریعتی در مورد دعا همین است. نکته دیگر مسئله نسبت خود و دیگری به عنوان یک امر گفتمانی و اجتماعی است که ما را به دیگری وصل میکند و منجر میشود نسبت به دیگری نیز احساس مسئولیت کنیم و حس مراقبت و حمایت داشته باشیم که این مسئله در دعای شیعی موج میزند، اما مورد غفلت قرار گرفته و دعای شیعی به کسب مال و ... تقلیل یافته است، حال آنکه دعا یک امر متعالی است.
وی با اشاره به دیدگاه «لویناس» گفت: همچنین از دیدگاه «لویناس» هم میشود ایدهای در باب فلسفه اجتماعی دعا به دست آورد و آن اینکه، دعا یک نوع مسئولیت اجتماعی به دیگری است و دعا زمینه را برای شهروندپروری معنوی و اخلاقی فراهم میکند و موجب میشود تا به دیگران متصل شویم. ما برای دیگری دعا میکنیم و از خدا میخواهیم از ما مراقبت کند تا به دیگران ظلم نکنیم. در دعای اسلامی و شیعی، حفظ حقالناس نیز خواسته میشود و یاد میگیریم حقالناس را رعایت کنیم.
نجاتیحسینی تصریح کرد: درنهایت اینکه، دعا برای رستگاری، نجات، حاجت، رهایی، تعالی و تقویت رابطه با خدا است و همچنین برای این است که در زندگی اجتماعی، به یک بهزیستی مادی و معنوی برسیم که در تمام ادعیه قرآنی و معارفی این نکات مورد توجه قرار گرفته است. فلسفه اجتماعی دعا به ما آموزش میدهد، چطور اجتماعی دعا کنیم، چطور دیگران را منظور کنیم و چطور حتی مخالفین و منتقدین خود را نیز دعا کنیم. فلسفه اجتماعی دعا به ما میآموزد که دعا آگاهیبخش و عملساز است و به تعبیر بنده، دعا نوعی گفتمان است که سعی میکنیم در آن، ضمن حفظ هویت خود، دیگری را نیز حفظ کنیم.