به گزارش مشرق، غزه بیش از یک هفته است که در آتش و خون غوطه ور است. غرش جنگندههای رژیم صهیونیستی در آسمان بی دفاع غزه، خواب را از چشم کودکان و قرار را از دل مادران ربوده است. اگرچه مقاومت فلسطین در پاسخ به این حملات ددمنشانه، بیش از ۳ هزار موشک و راکت را به سمت اراضی اشغالی شلیک کرده، اما این نبرد باز هم نابرابر است چرا که فلسطینیها هم در سرزمین مادری خود طعم غربت و تبعیض را می چشند و هم در جامعه بین الملل تنها و بی پشتوانه مانده اند.
شمار شهدا از ۲۰۰ تن فراتر رفته و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اتکا به حمایت آمریکا و متحدانش میگوید: آنها میدانند که ما منصفانه (!) میجنگیم. تا جایی که لازم باشد به حملات همه جانبه خود ادامه میدهیم.
موضع گیری رسانهها و دولتهای غربی به طرزی ناباورانه و مضحک یادآور جمله معروف یکی از آثار حوزه ادبیات داستانی است که از زبان دیکتاتوریِ حاکم بر نظام ساختاری یک جامعه میگوید: همه با هم برابرند، ولی بعضی برابرترند!
این طنز تلخ را وقتی به روایات «بی بی سی»، «نیویورک تایمز» یا دیگر رسانههای خارجی از جنگ غزه میپردازیم، به خوبی درک میکنیم. آنجا که همه تفسیرها از تعدد حملات هوایی رژیم صهیونیستی (۱۰۰ حمله طی یک شب) به نوار غزه و شمار قربانیان و مجروحین آغاز میشود، اواسط گزارش به تصاویر برجها و منازل مخروبه طرف فلسطینی میرسد؛ و در پایان، در چرخشی نامردانه، به مظلومیت طرف صهیونیست ختم میشود که در سپر گنبد آهنین و سایه پناهگاههای مجهز، پنهان شده اند.
برخی از این رسانهها، مانند بخش فارسی بی بی سی، در انحراف افکار عمومی و تضعیف زیرکانه محور مقاومت تا آنجا پیش میروند که در قالب نظرسنجی از مردم میپرسند آیا «موضع گیری ایران در احقاق حقوق فلسطینیها مؤثر بوده است» تا ضمن پنهان کردن استیصال خود از همدردی جهانی با ملت مظلوم فلسطین، سنگینی بار اتهامی را که از بابت تجاوز، اشغالگری و جنگ افروزی بر دوش رژیم صهیونیستی سنگینی میکند کم و این طور القا کنند که اگر مقاومت کوتاه بیاید؛ همه چیز حل میشود!
وقتی «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا و «لوید آستین» رئیس پنتاگون، یک به یک کشتار ناجوانمردانه در غزه را به مثابه «حق دفاع اسرائیل از مردمش» تلقی میکنند و بنگاههای خبر پراکنی شأن مکارانه وزنه همدردی را به سمت رژیم صهیونیستی سوق میدهند؛ آیا به غیر از محور مقاومت (که آمریکا و اروپا تروریست خطابشان میکنند) و کشورهای مسلمانی همچون ایران، ترکیه و پاکستان، هیچ گروه یا کشوری حق دفاع را برای مردم مظلوم فلسطین هم قائل میشود.
راستی در این میان، چه خبر از بحرین، امارات و عربستان سعودی (که خیال خام رهبری جهان اسلام را در سر میپرورانند اما با تن دادن به توافق عادی سازی روابط، هم کاسه صهیونیستها میشوند)؟ سکوت سنگین بعضیها و در نهایت حس همدردی نیم بند و مصلحت جویانه شأن خنجری است به قلب آرمان آزادی فلسطین که از بس خیانت دیده، شرحه شرحه شده است و هر بار که زخمهایش رو به التیام میرود، جنگی تازه که بر مبنای «انصاف» غربی شکل گرفته، آنها را از هم می درد.
غرب و معیارهای دوگانه
سازمان ملل متحد به عنوان نگرانترین و البته مستأصل ترین عضو جامعه بین الملل، به طور مکرر بیانیه صادر میکند و می کوشد تا اندازهای بی طرف تر از رسانهها به قضیه نگاه کند اما نه آنقدری که دل رژیم صهیونیستی را بشکند. مثلاً «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل، یکشنبه این هفته، بعد از آنکه ساختمان رسانههای غزه در پی حمله هوایی رژیم صهیونیستی فرو ریخت، ابراز تأثر کرد اما گفت هر دو طرف باید به آرامش برسند و کشتار غیر نظامیان از هر دو طرف جنایت جنگی است.
از عضو نسبتاً «کم طرف» جامعه بین الملل که بگذریم، به شورای امنیت سازمان ملل می رسیم که از هفته پیش تاکنون، سه بار تشکیل جلسه داده و هر بار این نشست، با مخالفت آمریکا مبنی بر صدور بیانیه مشترک، بی نتیجه پایان یافته است.
سوال این است چگونه دولت آمریکا که اصل بی طرفی را رعایت نمیکند؛ میتواند میانجی پایان یک مناقشه باشد دولت بایدن با تعریف مغرضانه خود از واژههایی چون «برابری» و «حق دفاع از خود»، اینگونه ادعا میکند که ارائه بیانیه مشترک میتواند اسرائیل را به خشم آورده و تلاشهای به گفته آنها پشت پرده را برای حصول آتش بس به بن بست بکشاند. اما سوال این است چگونه دولتی که اصل بی طرفی را رعایت نمیکند؛ میتواند میانجی پایان یک مناقشه باشد؟
اروپاییها هم در این میان رفتار عجیب اما قابل پیش بینی را ارائه کرده اند. آنهایی که به قول خودشان مدعی مخالفت با تداوم شهرک سازی صهیونیستها در اراضی اشغالی هستند، یک هفته پیش که انتفاضه رمضان ۲۰۲۱ آغاز شد، بی آنکه به نقش تحریک آمیز تل آویو در تنش آفرینی اشاره کنند؛ هر دو طرف را به یک اندازه مسئول شمرده و خواستار خویشتنداری میشدند. ناگفته نماند رژیم صهیونیستی که به زعم اروپا و آمریکا، تنها دموکراسی (!) خاورمیانه است، قصد داشت ساکنان مسلمان محله «شیخ جراح» در قدس اشغالی را از خانههایشان اخراج و صهیونیستها را جایگزینشان کند و این مقدمهای بود بر ایستادگی مردمی که باید با دست خالی و بدون حمایت جامعه بین الملل، از حق خود دفاع کنند.
اما رفته رفته، بعد از آنکه گروههای مقاومت به کمک فلسطینیهای ساکن قدس اشغالی شتافتند، ورق برگشت و اروپاییها بدون اشاره به منشأ تنش و برای آنکه بار دیگر دورویی خود را اثبات کنند؛ حق را به اسرائیل دادند. اینگونه بود که اتریش در اقدامی مضحک، با نادیده گرفتن شهدای غزه و به نشانه همدردی با رژیم صهیونیستی، پرچم این رژیم را بر فراز ساختمانهای دولتی این کشور اروپایی به حالت نیمه برافراشته درآورد!
دولت فرانسه نیز به بهانه اخلال در نظم و امنیت عمومی، تجمع حامیان فلسطین در پاریس را ممنوع کرده حال آنکه مردم بی اعتنا به این محدودیتها و به رغم خشونت پلیس، به خیابانها آمدند. پلیس دانمارک هم با گاز اشک آور معترضانی را که مقابل سفارت رژیم صهیونیستی تجمع کرده بودند؛ پراکنده کرد.
دولت آلمان اما پا را از این فراتر گذاشت و علناً میگوید که تظاهراتهای ضدصهیونیستی را در خاک خود تحمل نخواهد کرد و اینکه ابراز همبستگی برلین با تل آویو بسیار روشن است و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد.
با این حال، طی روزهای گذشته، دهها هزار نفر، به رغم همه تلاشی که دولتها برای پنهان کردن واقعیت به خرج میدهند، خشم خود را از رژیم صهیونیستی در خیابانهای شهرهای مختلف اروپا فریاد کشیده اند. بیداری افکار عمومی غرب به رغم تلاش همه جانبه رسانهها و دولتها برای وارونه جلوه دادن واقعیت، اگر به معنای پیروزی مردم و مقاومت فلسطین نیست؛ پس چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟