به گزارش مشرق محسن مهدیان در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: کسی که رای نمی دهد حرف حسابش دقیقا چیست؟ اگر علت اصلی را متوجه نشویم، ممکن است در استدلال چیره شویم ولی بازهم ترغیب به رای نکرده ایم.
تا انتها همراه باشید. در انتها سراغ حرف مگوی شان می روم.
تاکید شود که منظور از قهرکننده ها وطن فروش ها نیستند. آرای سیاه را کنار بگذاریم، دغدغه این متن آرای خاکستری است.
برخی دلائل رای بی رای:
یکم. میگویند هیچکدام با هیچکدام فرقی ندارند؛
واقعا بین روحانی و خاتمی و احمدی نژاد تفاوت نبود؟ عملکردها یکسان بود؟
دوم. می گویند چیزی تغییر نمی کند؛
یعنی اگر روحانی نبود هم باز وضعیت مرغ و پوشک و روغن و ارز و سکه و بورس و غیره همین بود؟ جبر است که بدبخت باشیم؟
سوم. می گویند دولت هیچ کاره است؛
اگر دولت هیچ کاره است اینهمه نامزد برای هیچ آمدند؟ برجام محصول دولت هیچ کاره است؟ دولت چون هیچ کاره است قیمت بنزین را چندبرابر کرد؟ چون کاره ای نیست سربودجه اش در مجلس دعواست؟
چهارم. می گویند اگر با رای ما چنین شد، رای نمیدهیم تا بهتر شود.
واقعیت اینست که با قهر هم باز رای می دهید؛ رای ندادن خودش رای است: رای به اینکه دیگران بجای من انتخاب کنند؛ رای به استمرار وضع موجود؛ رای به حاکمیت اقلیت؛ و در نهایت رای به شیادان؛
کسانی که تلاش کردند با فشار تحریم، مردم را از کشور و خاک شان جدا کنند. رای ندادن یعنی " آی شیادها شما موفق شدید. لطفا بازهم تحریم بفرمائید."
پنجم. می گویند رای حق من است، نمیخواهم استفاده کنم.
بله شما می توانید رای ندهید اما محق نیستید. رای ندادن یعنی "لطفا سرنوشت مرا شما تعیین کنید." هیچ کس چنین حقی ندارد. چرا؟ برخی حقوق قابل انتقال نیستند. مثل اینکه انسان مالک دستش است و بگوید حق دارم به کس دیگری بدهم.
ششم. می گویند "رای ندهیم تاادب شوند"
مهمترین گزاره ای که این روزها در دفاع از تحریم انتخابات می شنویم همینست. اما واقعا قهر چه چیز را اصلاح می کند؟
فرض کنیم به تعبیر شما با قهر، نظام عاقل شود. خب دقیقا چه می کند؟ گام اولش چیست؟ آیا غیر همین فرآیند انتخابات راهی هست؟ غیر همین آدمهای موجود، آدم شگفتی ساز داریم؟ آیا تصور کردیم قهر ما باعث می شود عصای معجزه موسی جای فرآیند انتخابات را بگیرد و مثلا بجای لاریجانی و رئیسی از مریخ یا بهشت برین آدم نازل شود؟
ممکن است بگوئید: "ما می خواهیم قهر کنیم تا شورای نگهبان اصلاح شود و مثلا امثال تاج زاده ها تائید صلاحیت شود."
مثل کودکی که از پدر و مادرش قهر می کند تا والدینش اجازه دهد او زهر بخورد. مزاح نیست؟ حقیقت اینست که هیچ قهری موجب زائل شدن عقل پدر و مادر نمی شود تا فرزندشان را دستی دستی بکشند.
در نهایت اینکه:
کدام آدم عاقلی است که راهی کوه و بیابان شود و بعد بگوید برایم مهم نیست راه بلد چه کسی باشد؟ یا بگوید دیگران راهبر برای من انتخاب کنند؟
کدام آدم عاقلی است که روی کشتی باشید و برای ادب کردن ناخدا و کاپیتان، کشتی را سوراخ کند؟
کدام آدم عاقلی است که نسخه پیشنهادی اراذل و اوباش محله اش را که بارها روی او و خانواده اش تیغ کشیدند، باور کند؟ امروز میداندار رای بی رای، ظالمان تحریم و رسانه های شیادشان است. واقعا دلسوز مردم شدند؟
همه اینها را گفتند و اما نگفتند؛
واقعیت اینست که دلیل اصلی، هیچ کدام از اینها نیست. دلیل اصلی یک ناخوشی روانی است نه یک شبهه اعتقادی و منطقی.
فرض کنید شما خدای نکرده در یکی از خیابان های تهران تصادف کرده باشید و یکی از نزدیکان تان را از دست داده باشید. احتمالا تا مدتها از آن مسیر عبور نمی کنید. هیچ استدلالی هم ندارید. ولی نمی روید.
علت اصلی قهر با صندوق همین است. برخی از مردم ما آخرین خاطره ای که از صندوق رای دارند بسیار تلخ است. سفره شان کوچک تر شدند. دارایی شان از بین رفت. بیکار شدند. آبان رقم خورد. در صف مرغ و روغن تحقیر شدند و ....صندوق رای تداعی همان خاطرات تلخ است.
اما راه چاره چیست؟ فرار و فراموشی این خاطره ها؟ نه. برعکس. مواجهه تهاجمی با خاطرات بد. برای از بین بردن این خاطرات باید آنها را موشکافی کرد. این راه حلی است که همه کارشناسان روانشناسی رسانه پیشنهاد می کنند.
اجازه ندهید این خاطرات مثل هاله ای تلخ شما را بترساند. حقیقت این خاطرات تلخ یک جمله است: "اگر روحانی نبود چنین نبود."
"کارهای نکرده" و "کرده" دولت روحانی را مرورکنید؛ ریشه تلخی ها همانجاست. دولتی میخواهیم که آن تصمیمات غلط را تکرار نکند و آن بارهای روی زمین را بردارد. همین.
"راه هست"؛ تنها "مرد تحول" می خواهد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.