به گزارش مشرق، رژیم صهیونیستی به جهت آنکه یک سیستم اصیل و برآمده از نظمی خودجوش و درونزا نیست و تنها به مدد زور چند قدرت به خصوص آمریکا تشکیل شده و ادامه یافته همواره با یک چالش ذاتی-وجودی ریشهدار روبرو است که بروز هر بحران آن را نمایانتر و آشکارتر در معرض دید عموم قرار میدهد.
جنگ ۱۲ روزه، یکی از همین اتفاقات بود که حتی «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی را به اعتراف درباره پیروزی مقاومت فلسطین واداشت.
در این گزارش، به بررسی ضعفها و ناکامیهای رژیم صهیونیستی که در جنگ ۱۲ روزه آشکار شدهاند پرداختهایم.
سست شدن مهمترین ستون حمایتی رژیم صهیونیستی
در سالهای گذشته، رژیم صهیونیستی همواره متکی به قدرت آمریکا بوده و روسای جمهور آمریکا- چه از حزب دموکرات و چه از حزب جمهوریخواه- همواره تلاش کردهاند بیشترین کمکها را به سوی این رژیم سرازیر کنند. با این حال، ارائه این کمکها همواره با مخالفتهای عموم مردم آمریکا روبرو شده.
در جریان جنگ ۱۲ روزه دولت «جو بایدن» در اتفاقی کمسابقه با فشارهایی بسیار بیشتر از آنچه مورد انتظار بود برای تأیید کمک تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی روبرو شد تا جایی که روزنامه گاردین چند روز پیش نوشت: «اقدام جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در جلوگیری از صدور بیانیه شورای امنیت یا عدم مطالبهگری او از اسرائیل برای وقوع آتشبس تفاوتی با آنچه روسای جمهور سابق آمریکا انجام میدادند ندارد اما لطمات سیاسی که او بابت انجام این اقدامات متحمل شده بیشتر از آن چیزی است که چند سال پیش انتظار میرفت.»
روزنامه آکسیوس، به عنوان مثال چند روز پیش به نقل از مقامهای آگاه گزارش داده بود بایدن در یکی از تماسهای تلفنی خود با نتانیاهو به او گفته بود که خواستار آتشبس است زیرا دیگر توان مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی را ندارد.
از طرف دیگر بسیاری از رسانههای آمریکا تصریح کردهاند حمایتهای عمومی در دنیا از نهضت فلسطین و مقاومت در جریان جنگ ۱۲ روزه رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است.
این اتفاقات نشان داد چسب زور و قدرت کشورهای خارجی مانند آمریکا که رژیم صهیونیستی را به ظاهر سرپا نگاه داشته نسبت به گذشته ضعیفتر شده و رو به ضعیفتر شدن است.
ضعف گنبد آهنین
تا قبل از آغاز جنگ ۱۲ روزه انتظار این بود که گنبد آهنین با هزینههای هنگفت دستکم ۹۰ درصد از موشکهای مقاومت را رهگیری کند، اما در جریان این جنگ به اعتراف خود صهیونیستها مشخص شد گنبد آهنین از هر ۷ موشک تنها یکی را رهگیری میکند.
اخیراً روزنامه فایننشنال تایمز با ابراز تعجب از عملکرد گنبد آهنین در برابر موشکهای مقاومت تاکید کرد که دست کم برای صرفه جویی در هزینه موشکهایی که برای رهگیری موشک های حماس پرتاب میشوند باید این موشکها در یک مسیر خاص و عاقلانه شلیک شود. همچنین این اطلاعات نشان می دهد گنبد آهنین در برابر حملات موشکی برای اهداف کوتاه برد از تاثیر کمی برخوردار است.
این روزنامه خاطرنشان کرد که توانایی گروههای مقاومت و در صدر آنها حماس و جهاد اسلامی برای هدایت حملات گسترده موشکی به اسرائیل از سال ۲۰۱۴ تاکنون رشد زیادی داشته و این گروهها به طور مداوم با شلیک موشک در مسیرهای پایین با هدف نفوذ بیشتر به شبکه دفاع موشکی ارتش اسرائیل تاکتیکهای خود را با موفقیت اجرا کردهاند. همچنین حماس و جهاد اسلامی اگر در مدت زمان کوتاهی به میزان کافی و در یک مکان خاص اقدام به حملات موشکی کنند میتوانند به خوبی گنبد آهنین را دور زده و خسارت زیادی به زیرساخت های حیاتی و مناطق پرجمعیت اسرائیل وارد کنند.
در همین راستا سازمان مالیات رژیم صهیونیستی در روز چهارم درگیریها برآورد کرده بود خسارات وارده طی تنها چهار روز از حملات مقاومت فلسطین به مناطق مختلف تحت اشغال رژیم صهیونیستی، به نیمی از خسارت وارده طی کل جنگ سال ۲۰۱۴ این رژیم علیه نوار غزه که ۵۱ روز طول کشیده بود رسیده است.
درباره عملکرد گنبد آهنین نکته قابل توجه دیگر این است که این سامانه با توجه به عدم تجهیز به جستجوگر درونی و وابستگی به فرامین هدایت ارسالی از زمین، در صورت مواجه شدن با جنگ الکترونیک مناسب یا هر اختلال دیگر در سامانههای ارتباطی دچار مشکل خواهد شد.
در گذشته هم فیلمهایی از عملکرد غلط این سامانه و حتی برخورد موشک به زمین پس از انجام مانورهای متعدد منتشر شده بود.
در شرایطی که گنبد آهنین آمادهتر از هر زمان بوده و تجربیات یک دهه اخیر در قالب به روزرسانیهای مختلف روی آن اعمال شده، حتی تل آویو به عنوان مهمترین مکان رژیم اشغالگر قدس بارها توسط پرتابههای مقاومت اسلامی مورد اصابت قرار گرفت که فیلمهای متعددی از آن نیز منتشر شد. به همین ترتیب چندین شهر و شهرک مهم دیگر صهیونیستها نیز مورد اصابت قرار گرفت. این اصابتها هم مربوط به تنها یک بازه زمانی نبود و در دفعات با فاصله رخ داد که نمی توان آن را به نقص مقطعی پدافند نسبت داد.
ارتش آشفته، سیاست فلج
جنگ اخیر از سوی دیگر به تفرقههای سیاسی که از قبل از این جنگ آغاز شده بود معنایی جدید بخشید. رژیم صهیونیستی تا قبل از این جنگ، علیرغم برگزاری چهار دوره انتخابات در تشکیل کابینه ناکام مانده بود و بسیاری از تحلیلگران داخلی در این رژیم اکنون میگویند «بنیامین نتانیاهو» قصد داشته از این جنگ به عنوان بهانهای برای بهبود وجهه خود و به ثبات رساندن جایگاه سیاسی متزلزلش استفاده کند؛ مسئلهای که او بعد از جنگ در آن کاملاً ناکام مانده و خودش را در معرض اتهامی جدید در افکار عموم -یعنی به خطر انداختن جان ساکنان فلسطین اشغالی برای به دست آوردن امتیازهای سیاسی- قرار داده است.
از طرف دیگر، پایگاه «اوپندموکراسی» درمطلبی نوشته این جنگ نشان داد که ارتش اسرائیل نه یک سازمان منظم و منسجم بلکه یک گروه نابسامان و درهمآشفته است.
این رسانه نوشته ارتش اسرائیل برای بمباران غزه بسیار ضعیف و ناهماهنگ عمل کرده و کیفیت پروپاگاندای ارتش برای توجیه این بمبارانها هم بدتر از همیشه بود. به عنوان مثال، روز ۱۴ ماه مه واحد مطبوعاتی ارتش صهیونیستها به دروغ به رسانههای خارجی گفت نیروهای زمینی اسرائیل قصد دارند وارد غزه شوند. هدف رژیم صهیونیستی این بود از این طریق نیروهای حماس را وارد پناهگاهها کرده و سپس آنها را هدف هدف بمباران قرار دهد. این ترفند رژیم صهیونیستی راه به جایی نبرد و نیروهای حماس آن را تشخیص دادند.
سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی با توجه به ناآرامیهای موجود در کرانه باختری و در داخل فلسطین اشغالی قاعدتاً میبایست برای حملات راکتی آماده میبودند، در حالی که آنها هم از وقوع حملات و هم از قدرت راکتی گروههای مقاومت غافلگیر شدند. تنها راهبرد رژیم صهیونیستی در این جنگ، «ایجاد بازدارندگی از طریق کشتار بیشتر» بود.
در سطح تاکتیکی، نیروهای مسلح رژیم صهیونیستی به لطف حمایتهای آمریکا و قدرتهای غربی به تسلیحات پیشرفتههای مجهزند اما از لحاظ راهبردی مشروعیت جهانی آنها روز به روز رو به کاهش است. اقدامات ارتش رژیم صیهونیستی تحت تأثیر منافع کوتاه مدت نتانیاهو تعیین میشوند. ساکنان فلسطین اشغالی به شدت دچار تفرقه و از لحاظ سیاسی فلج هستند.
در مقابل، طرف فلسطینی بیش از هر زمان دیگر متحد و پیشبینیناپذیر ست و گزینههای زیادی برای آینده پیش رو دارند. بر همین اساس به نظر میرسد فلسطینیها علیرغم آمار بالای شهدا، جنگ را بردهاند.