سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برخی آثاری که در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درمیآیند، فیلمهای مردود شدهای هستند که به جشنواره فیلم فجر اصلی(برگزار شده در بهمنماه ۱۳۹۹) ارائه شدهاند و به دلایل مختلف، عمدتا ضعفهای ساختاری و محتوایی، پذیرفته نشدهاند. فیلم «شهربانو» ساخته مریم بحرالعلومی که در این جشنواره به نمایش درآمد یکی از مردودیهای جشنواره فیلم فجر است که از چند سکانس اولیه فیلم علت مردود شدن فیلم را دریافت.
شهربانو در جوانی همراه با همسرش (مجید) که صاحب یک اغذیه فروشی بوده به علت حمل مواد مخدر(تریاک) دستگیر و زندانی شده است و ۱۲ سال از زندگی خود را در زندان گذارنده است و ۲ روز مانده به شب عروسی فرزندش علیرضا (سامان صفاری) به صورت موقت از زندان آزاد شده تا شاهد مراسم او باشد و مجددا به زندان بازگردد.
شهربانو لبریز از باگهای فیلمنامهای است. در واقع مخاطب متوجه نمیشود، همسر شهربانو، مجید، به چه دلیلی با وجود آنکه صاحب یک اغذیه فروشی است که میتواند زندگی قابل اعتنایی برای همسر و فرزندانش فراهم کند همراه وی دست به قاچاق مواد مخدر زده و برای این باگ فیلمنامه تا پایان ابهامات فیلم را چند برابر میکند. مجید همسر شربانو چرا همزمان خانه و مغازهاش را به صورت قولنامهای واگذار کرده است؟ کارگردان سعی کرده، اثری مینیمالیستی بسازد اما تیشه به ریشه پیوندهای روایی خود زده است.
شهربانو فیلمی با حفرههای داستانی فراوانی است که توضیحات قانع کننده برای این حفرهها در متن اثرش لحاظ نکرده است. به عنوان مثال شهربانو صاحب دختری به نام گلی است که با دختر کوچکش زندگی میکند و در طول فیلم علت جدایی این دختر شهربانو از همسرش وجه دیگری از ابهامات فیلم است.
دختر دیگر شهربانو که کاراکتر غایب فیلم است از صاحب کارش ۴۰ میلیون تومان سرقت کرده و این پول را در اختیار پدرش قرار داده، پدری که توسط علیرضا از خانهاشان رانده شده است. وجه پر ابهام دیگر پدرآزاری توسط گلی و علیرضاست.
پدر گناه حمل مواد مخدر را نپذیرفته و مادر به خاطر این گناه به حبس طولانی رفته است اما دلیل عناد فرزندان با پدر وجه پوشیده دراماتیک فیلم محسوب میشود. فیلم شخصیت پدر و رعنا را به عنوان شخصیتهای غایب استفاده میکند اما دلیل غیبت این شخصیت کارکردهای دراماتیک فیلم را دچار مخاطره میکند، در جایی که فیلم شخصیتهای فرعی کمرنگ و بی اثری را برای پیشبرد روایت انتخاب کرده، حذف شخصیتهای اصلی یعنی پدر و رعنا کارکردهای حسی فیلم را دچار مخاطره کرده است. به عنوان مثال اگر شخصیت فیروزه و منزل او را به عنوان توقفگاه شهربانو از فیلم حذف کنیم، هیچ لطمه چندانی به پیکره روایت وارد نمیشود.
مهمترین اشکال «شهربانو» این است که فاقد ساختار یکپارچه است. تشتت دراماتیک جان مایه فیلم را تحتالشعاع قرار میدهد و حذف شخصیت پدر و رعنا و استفاده از ویژگی شخصیت غایب در مورد این پرسوناژ نوعی، گنگی و سرگردانی را به ویژگی اصلی فیلم تبدیل میکند.
اما مهمترین اشکال را باید به سازندگان فیلم وارد دانست. فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی است و با حمایت این نهاد ساخته شده است. هدف اصلی سازندگان از ساخت این فیلم چه بوده و چه وجه تفاجری برای این سازمان تولید فیلم سینمایی دارد؟
آیا بنیاد سازمان سینمایی و شوراهای ناظر نزدیک به این سازمان، اشکالات بنیادین فیلمنامه را به درستی تحلیل کردهاند؟ فیلم داعیه حمایت از کانون خانواده را دارد اما آنچه روی پرده سینما میتواند مشاهده کرد، اثری ضد خانواده محسوب میشود و در میان سیاستگذاری کلان حاکمیتی ناظر به اموال عمومی که در اختیار این بنیاد است را چه میشود؟ چطور به چنین اثری که تمثیلی از نمایش پدربدکاره و فرزندانی است که راندن پدر اوج کنشگری فرزندان در مقابل اشتباه اوست، توسط نهاد سینمایی - نفتی حمایت میشود؟ اگر کمی نگرش و رویکرد پدرانه نسبت به محتوای آثار سینمایی در ارزشگذاری این بنیاد وجود داشت، ساخت فیلم «شهربانو» را باید به بخش خصوصی واگذار میکردند.
در واقع هیچ کمپانی دولتی را در هیچ کشوری در سراسر جهان نمیتوان یافت که با سرمایههای مردمی، فیلم علیه مردم، مخصوصا علیه بنیاد خانواده را تولید کند و نکته جالبتر این است که این فیلم را در جشنواره بینالمللی فجر به نمایش گذارد؟