به گزارش مشرق، سرگذشت من به حدی عجیب و باورنکردنی است که در بخشی از آن چندین نفر با یک طرح و نقشه قبلی درون چاهی افتاده اند که خروج از آن به همین راحتی امکان پذیر نیست و...
زن ۵۰ سالهای که مدعی بود فیل همسرش یاد هندوستان کرده است، با بیان این که همواره فریب چرب زبانی و حیله گریهای همسرش را میخورد، درباره داستان عجیب زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: ۲۱ سال پیش جوان زبان بازی به نام «برزو» با پدرم دوست شد. او آن قدر چرب زبان بود که خیلی زود در دل افراد جا میگرفت.
برزو به اندازهای خوش برخورد و پر از مهر و عاطفه بود که ناخودآگاه توجه دیگران را به خودش جلب میکرد. او با همین شیوه تعریف و تمجید، مرا از پدرم خواستگاری کرد، در حالی که با زبان چرب و نرمش همه را سر کار میگذاشت.
من که تازه دیپلم گرفته بودم دیگر ادامه تحصیل ندادم و در حالی بیرون از منزل مشغول کار شدم که همسرم خانه نشین بود و سر کار نمیرفت. او فقط از عشق و علاقه اش به من سخن میگفت و آن قدر از من تعریف و تمجید میکرد که انگار خداوند مرا برای تامین مخارج و هزینههای زندگی خلق کرده است.خلاصه زمانی تصمیم گرفتم که دیگر سر کار نروم که صاحب سه فرزند قد و نیم قد بودم. شوهرم نیز هیچ مسئولیتی در قبال خانواده اش احساس نمیکرد و تنها با زبان بازی امورش را پیش میبرد.
خلاصه بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک، سال گذشته بود که متوجه شدم همسرم روابط غیرمتعارفی با یک زن متاهل دارد. آن روز خیلی عصبانی شدم و پس از مدتی سر و صدا و مشاجره او را از خانه بیرون انداختم چرا که بود و نبودش در منزل هیچ فرقی نداشت، اما یک ماه بعد برزو دوباره به خانه بازگشت و با همان چرب زبانیهای همیشگی و خواهش و تمناهایش مرا خام کرد تا به زندگی مشترک ادامه بدهم.
اگرچه میدانستم این رفتارها و چرب زبانیها حیلهای بیش نیست، اما باز هم فریب خوردم و تعریف و تمجیدهایش را باور کردم و به زندگی با او ادامه دادم. تا این که روز گذشته مردی با شماره تلفن همراهم تماس گرفت و مدعی شد شوهر زنی است که با برزو ارتباط دارد. او گفت: از دو ماه قبل همسرت همه طلاها و زیورآلات شما را به همسر من داده است!
با مشخصاتی که آن مرد از طلاهایم ارائه داد، تازه فهمیدم که برزو چه کلاه گشادی بر سرم گذاشته است. به خاطر آوردم که حدود دو ماه قبل همسرم با خواهش و التماس طلاهایم را از من گرفت تا آنها را به امانت نزد برادرش بگذارد و با پولی که قرض میگیرد کار و کاسبی مناسبی به راه بیندازد.
من هم که قصد داشتم سرمایهای در اختیار شوهرم باشد، با برادرش تماس گرفتم. برادر برزو آن روز به من گفت: برادرم جز یک زبان چرب هیچ اعتباری نزد من ندارد، ولی اگر طلاها را نزد من به امانت بگذارد فقط به اعتبار شما مبلغی را در اختیارش میگذارم! و ...
وقتی این خاطرات در ذهنم مرور شد، به حرفهای آن مرد غریبه اطمینان پیدا کردم و با او قرار ملاقات گذاشتم. آن مرد که ظاهری آشفته داشت و به گفته خودش معتاد به موادمخدر بود، درباره این ماجرا به من گفت: اخاذی از مردان هوسران شگردی است که من و همسرم از این طریق درآمد کسب میکنیم تا من هزینههای اعتیادم را تامین کنم.
همسرم با مردان غریبه آشنا میشود و پس از آن که به بهانههای مختلف مبالغی را از آنها میگیرد، دیگر به تماس هایشان پاسخ نمیدهد، اما این بار همسر زبان باز شما طوری همسرم را اغفال کرده است که من از چاله به چاه افتادهام. همسرم عاشق تعریف و تمجیدها و چرب زبانیهای شوهرتان شده است به گونهای که قصد دارد از من طلاق بگیرد و با او ازدواج کند، به همین منظور همسرم به من پیشنهاد داد تا همه طلاهایی را که از شوهر شما گرفته است به من بدهد و من هم در قبال آن او را طلاق بدهم و از زندگی اش بیرون بروم! و ...
زن ۵۰ ساله ادامه داد: با شنیدن این حرفها دلم شکست وافسوس خوردم که چگونه سالهای زیادی از عمر و جوانی ام را با این نامرد زبان باز گذرانده ام و اکنون با داشتن سه فرزند تازه فیلش یاد هندوستان کرده است. حالا هم نگران طلاهایم نیستم، اما ناراحتم که چرا دوباره خام نقشههای این مرد حیله گر شده ام و ...
شایان ذکر است، پرونده این زن میان سال با راهنمایی و دستورات سرهنگ محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) در دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی ویژه قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع:خراسان