به گزارش مشرق، میزگرد «موج وارونه» با موضوع «نقش رسانه در سلامت کاندیداهای ریاست جمهوری» برگزار شد. در این میزگرد دکتر «مصطفی انتظاری» استاد دانشگاه و مدیر عامل رسانه خبر فوری و دکتر «حسین ظفری» رئیس مرکز رسانه و قدرت نرم دانشگاه امام حسین علیه السلام حضور داشتند که متن آن در ادامه می آید:
** امروز قرار است درباره سلامت کاندیدهای ریاست جمهوری صحبت کنیم و اینکه نقش رسانه در این حال و احوال چیست؟
ظفری: بحث رسانه یکی از مهمترین ابزارهای است که می تواند تاثیرگذاری بر اذهان داشته باشد و در چند بخش نقش خود را ایفا کند برای اینکه فضای شفاف تری را در جامعه بتوانیم ببینیم طبیعتاً کاندیده ها را هم در این فضا بتوانیم جانمایی کنیم و آن سلامت و سابقه و یا اطمینان خاطر هم که مردم میتوانند بابت این که کاندیدهای مطلوب خودشان را انتخاب کنند در این فضا شفاف شود اولین موضوع این است که رسانهها در شکل گیری گفتمان یا مطلوب یا طبیعتاً رسانههای معاند در تبدیل گفتمان به یک گفتمان نامطلوب شکلگیری موثری داشته باشند.
به نظرم در فضای فعلی خود اینکه کاندیدها چه گفتمانی دارند میخواهند بگویند چه ایده ای دارند چه فضایی را میخواهند شکل دهند و بر اساس این فضای بین اذهانی که در جامعه می تواند شکل بگیرد بابت حرفهایی که کاندیدا می توانند بزنند خودش یکی از مسائلی است که میتواند روشنگری کند یا میتواند گفتمانسازی بکند اگر یک فضای گفتمانی در جامعه شکل بگیرد طبیعتاً کاندیدها هم مجبور هستند در آن فضای گفتمانی خودشان را تعریف کنند.
لذا به نظرم رسانهها اگر بیایند در گفتمانسازی و اینکه آیا آن شاخصها و مختصات مطلوب یک حرکت مشخصی که در جامعه میخواهد شکل بگیرد تعریف کند مجبور هستند کاندیدها هم در آن فضا نقش آفرین باشند و بیایند خودشان را تعریف کنند نکته دوم این است که خود را رسانه میتواند در مدیریت تصویر کاندیداها نقش ایفا کند طبیعتاً آن چیزی که از هر کاندیدها میتواند در ذهن ما شکل بگیرد این است که چه تصویری از کاندیدها در ذهن ما شکل می گیرد و بر اساس آن تصمیمگیری کرده و انتخاب کنیم لذا رسانهها نقش حیاتی در این مدیریت تصویر می توانند داشته باشند.
الان ما کاندیداهایی را داریم که ممکن است با توجه به دعواهای رسانهای که در فضای کشور وجود دارد و یا حتی فضای رسانههای معاند وجود دارد این تصویرغیر واقعی از آنها شکل بگیرد تصویر غیر واقعی یعنی این که ممکن است این تصویر نامطلوب باشد یا اینکه ممکن است این تصویر واقعی و مطلوب شکل گرفته باشد رسانهها میتوانند در مدیریت تصویر و نشان دادن تصویر درست و دقیق از کاندیدها نقش آفرینی مثبتی را داشته باشند و نکته آخری که رسانهها میتوانند خیلی در آن نقش ایفا کنند ایجاد فضایی برای مشارکت همگانی است اگر مشارکت حداکثری باشد اگر مشارکت همه یا اکثر آنها را بتواند پای کار بیاورد آن بخش شما می توانید در یک فضایی صحبت کنید که خرد جمعی انتخاب دقیق تر و درست می تواند داشته باشد.
** نکته ای که وجود دارد این است که آقای انتظاری ما در ادوار اخیر انتخابات ریاستجمهوری در کشورمان بالاخره شکل و شمایل و مهندسی افکار عمومی به یک شکلی شده است که بعد از آن ما از بعضی آقایان اساتید و ناظران سیاسی شنیدهایم که انتخابات در ایران گفتمانی شکل نمیگیرد یعنی یا احساساتی و سه یا چهار روز آخر شکل میگیرد و جمعبندی میشود و یا به خاطر اینکه آقای الف رای نیاورد ما به سوی آقای ب روی میآوریم فرق هم بین اصولگرا و اصلاحطلب و چپ و راست و بالا پایین ندارد.
ماجرا فراتر از این چیزهاست و یک بحث اجتماعی سیاسی است انگار شما این را قبول دارید و اگر دارید چه باید بکنیم در فضای رسانهای که از این اتفاق که اتفاق بدی هم هست این احساساتی تصمیم گرفتن در انتخابات و چیز خوبی نیست چه باید کرد در فضای رسانهای که از این فضا فاصله بگیریم و به سوی گفتمانی انتخاب کردن قدم برداریم؟
انتظاری: یک آسیب جدی در حوزه انتخابات که همیشه شاهدش هستیم این است که فکر میکنیم هیجانی رفتار کردن یا احساسی رفتار کردن از دل تودههای مردم در میآید و نخبگان ما خیلی دارند درست پیش میروند ستادهای انتخاباتی شان خوب کمپین سازی می کنند گفتمان سازی می کنند اما مردم می آیند بر اساس این هیجانات و دقیقه نودی همه پیش بینی ها را به هم میریزند در صورتی که من فکر میکنم اینطور نیست مردم مطالبات مشخصی دارند نیاز های مشخصی دارند انتظار دارند که به این نیازها پاسخ داده شود خیلی انتظارات معتدل و واقعی از کاندیدهای خود دارند.
اما آنچه که در رویداد انتخابات ما شاهد هستیم این است که ستادهای انتخاباتی و متاسفانه خود کاندیدها گاهی دچار این احساسات میشوند یعنی ما شاهد هستیم که نامزدی در یک دوره از انتخابات شعاری را میدهد در چهار سال بعدی که تا انتخابات بعدی است حالا یا ایشان را میبینیم یا به هر حال به عنوان یک کنشگر سیاسی از ایشان مواضعی را میشنویم دیگر حتی یک بار هم همان شعار دوره قبل خود را تکرار نمیکند یعنی انگار که اساسا آن حرف را قبول نداشته یک حرفی زده شده چهار سال گذشته کنار دوباره می آید بعد از ۴ سال یا تکرار میشود یا خلاف آن مطرح میشود.
من فکر میکنم این ستادها و این کاندیدها هستند که باعث هیجانی شدن می شوند و باعث می شوند این احساسات که شما می فرمایید غلبه پیدا کند ما در یک دورهای که شاهد آن نگاه و نقش سنتی رسانه ها هستیم رسانهها یک طرفه عمل میکردند یعنی اطلاعرسانی میکردند انتظار داشتیم مردم آنها را بشنوند و بعد تصمیم بگیرند بر اساس آن در صورتی که در پارادایم های جدید رسانهای که شاهدش هستیم این رسانه تبدیل شده به رسانه تعامل یعنی خود مخاطب در رسانه نقش دارد شما در شبکه اجتماعی می بینید خیلی سریع کامنت ها می آید خیلی سریع واکنش میدهند امروز دیگر شما یک خبر را فقط نمی خوانید مخاطب گاهی خود خبر را نمیخواند و کامنتهای آن خبر را میخواند در یک چنین فضایی به نظر من مردم دارند حرفشان را میزنند و رسانه کاری که دارد می کند این است که نیاز مردم را دارد میگوید از طریق نظرسنجی از طریق کامنت ها ازطریق ابزارهایی که دارد گزارشهای مردمی که دارد تهیه میشود چه خود صدا و سیما چه شبکههای دیگر که دارند این کار را انجام میدهند انتظار از ستادهای انتخاباتی این است که این حرف مردم را بشنوند نیایند بر اساس پیش فرض های کلیشهای خودشان از مردم شعارها و وعدههایی را بچینند این نسبتی ندارد با نیازهای واقعی مردم و بعد آنجاست که دچار هیجان دچار تصمیمات آنی و جملات آنی میشوند یعنی کاندیدها میروند در جمع مردم قرار میگیرند یا میرود در یک فضای رسانهای قرار میگیرد حرفی را میزند که به نظر من یعنی مواضع بعدی این را می رساند که حرف خودش را قبول ندارد و مبانی اش دچار تغییر می شود
من فکر میکنم ما باید به سمت عقلایی شدن این موضعگیریها برویم شاید به دلیل نبودن احزاب در کشور ما این کاندیدها عملا برنامه و گفتمانی از قبل ندارند و میآیند در هیجان انتخابات تازه به گفتمان برسند من فکر میکنم باید گفتمان از قبل زاییده شده باشد و آنجا پرورش پیدا بکند عملاً زایش از قبل صورت بگیرد و بعد در انتخابات به مرحله بروز و ظهور برسد در شرایط فعلی من فکر میکنم است اصل زایش این گفتمان در اوج انتخابات و به صورت بداهه شکل میگیرد و این باعث هیجان می شود
** به نظر شما رسانه های ما چه قدر خواست های مردم در فضای انتخاباتی را پی میگیرند و چقدر فاصله می گیرند و میل میکنند به سمت و بازی های سیاسی؟
ظفری: طبیعتا فضای رسانه اگر فضای بی طرفی باشد باید آن مطالبات مردمی را به گوش مسئولین و کاندیدها برساند. یعنی این بیطرفی رسانه میتواند خیلی نقش ایفا کند طبیعتا کار کاندیداها یا کمپین ها و ستادهای انتخاباتی این است که بیایند یارگیری رسانهای بکنند فضا را از این حالت معقول خودش بیرون بیاورند تا می توانند هیجانی کنند و یک مقدار سوار بر گفتمان که شکل گرفته شوند.
اینجا دیگر فضای که شما مد نظرتان است به نظرم پیروز انتخابات می تواند آن کسی باشد که آن یارگیری بیشتری را از بین رسانهها داشته باشد و با خودش همراه کند.
این فضا در کشورهای دیگر هم همینطور است در آمریکا اگر نگاه کنید آنجا هم طبیعتاً کسانی که در این فضا وارد میشوند و نقشآفرینی میکنند هزینههایی که می کند بالاخره برای تبلیغات اینجا فضای رسانهای مخصوصاً با ورود رسانه هایی که شما در بستر فضای مجازی اینها را می بینید یک مقداری دارد پررنگتر میشود لذا به نظر من کار کرد حرفه ای رسانه زمانی است که بیاید با نگاه بی طرفانه کاندیدهای مطلوب را کاندیدا که مطالبات واقعی مردم را مطالبات اصلی مردم را گاهی اوقات رسانه برای اینکه عملیات روانی یا بازی رسانه راه بیندازد مطالبات فرعی مردم را بالا می آورد در حالی که مطالبه واقعی مردم تا چند وقت پیش ممکن بود چیز دیگری باشد الان در فضای اجتماعی عمدتاً بیکاری اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم اینها مطالبات واقعی است که شما باید از کاندیدها مطالبه کنید در حالی که یک مقدار که جلوتر میرویم میبینیم کاندیدها میآید میبیند که بر اساس آن تصویری که از خودشان شکل گرفته است فضای که میتواند ایجاد کنند و ببرند به سمت موضوعات دیگری مثل اینکه خانمها به ورزشگاه بروند یا نروند که مطالبه بخشی از خانمهاست اما این اولویت ندارد اولویت اصلی و اولیه مردم در نظرسنجیها معیشت شان بیکاری شان اشتغال ازدواج مسکن اینها مطالبات اصلی است و باید شفاف شود لذا وقتی صحبت از این می کنید که رسانه باید چه کار کند این جو بیطرفی در رسانه باید شکل بگیرد کار کرد حرفه ای خودش را نشان دهد و باید مطالبه واقعی مردم را از کاندیدها طلب کند و بگوید برای این مطالبه چه برنامهای دارد البته یواشیواش بازی سیاسی پررنگتر میشود مخصوصاً در رسانه های خرد یعن رسانه هایی که در فضای مجازی شما بیشتر می بینید رسانه های داریم که یک مقدار هویت رسمی دارند فضای شناسنامهای دارند طبیعتاً نمیتوانند خط قرمزها را رد بکنند این رسانه هایی هستند که شناسنامه دارند مثل صدا و سیما که هویت رسمی دارد رسانههای خدی که به ویژه در بستر فضای مجازی هستندنه شناسنامه رسمی دارند نه مشخص است که چه کسی پشت شان است شما میبینید یک مقدار نزدیک انتخاباتی میشویم کانالهایی که نه هویت دارند و نه چیز دیگری یک دفعه مثل قارچ سبز می شوند و جمع زیادی را مشغول خودشان می کنند اینها با شایعه و با عملیات روانی کار میکنند و تکنیکهای را برای جذب مخاطب به کار میبرند به خصوص مخاطبی که فکر میکند اینها حرف جدی ممکن است داشته باشند.
** آقای دکتر انتظاری این مهندسی که الان در فضای رسانه وجود دارد چطور می بینید به نظر میرسد که شکل و شمایل میتواند پشت مردم بایستد یا ناگزیر است که غرق سیاسی بازی بشود و بدود؟
انتظاری : دو تا نکته را مطرح می کنم که یکی ارتباط مستقیم با انتخابات ندارد و مربوط به قبل از انتخابات و بعد از آن هم می شود و آن این است که متاسفانه در مدیریت رسانهای یا به طور کلی مدیریت فضای مجازی ما ضعفهای بدی داریم.
ما خودمان یک نامه نوشتیم به عنوان مجموعه خبر فوری ۵۲ تا خبر فوری را معرفی کردیم که اینها را فقط ما شناختیم به نظرم الان خیلی بیشتر شده است تا این لحظه که من در خدمت شما هستم این خبر فوری ها بسته نشده اند در صورتی که یک رسانه یک مجوز دارد بالاخره نمی شود که پنجاه و یک عدد دیگر هم کنار این شکل بگیرد این یعنی رسیدگی نمی شود برای افکار عمومی هم ممکن است آنهایی که خبره هستند و می شناسند آسانتر است اما کسی که در جریان نیست وقتی که میگویند خبر فوری این را زده دیگر نمی رود چک بکند اینها نابسامانی هایی ست که وجود دارد دره ها نهاد داریم که نظارت میکنند مدیریت میکنند تذکر میدهند اما رسما حتی یک نهاد به جمعبندی نمیرسد و آن کار را پیش نمی برد و این به کنار اما درباره نکته انتخاباتی که ناظر به بحث ماست هر رسانه ای که دغدغه حفظ مخاطب داشته باشد به نظر من باید صادقانه عمل بکند یعنی به هر حال کسانی که در فضای چه اینستاگرام چه تلگرام یا شبکه های اجتماعی فعال هستند این حرف من برایشان قابل درک است حتی برای یک دانه مخاطب و ممبر و فالووری که آنجا است باید جنگید و آن را حفظ کرد اینها راحت به دست نیامده که در ایام انتخابات در طی دو یا سه هفته با زدن خبر های فیک با اخباری که سریع تکذیب میشود و خیلی سریع مشخص میشود منبع و مرجع درستی ندارد ما بیایم اعتبار خودمان را معامله بکنیم رسانههایی که دغدغه مخاطب دارند حاضر نیستند با این خبرها خودشان را بدنام کنند رسانههای شناسنامه دار خب علاوه بر اینها یک معذوریت نظارتی دیگر هم ممکن است داشته باشند چه حتی رسانه هایی که به ظاهر آزادتر عمل میکنند در شبکههای اجتماعی اما به دلیل اینکه مخاطبشان را حفظ میکنند حواسشان است نباید دچار افراط شوند.
دچار انحراف شوند من فکر میکنم ما اگر نظام رسانهای مان را به این سمت ببریم که جلو رانتها و این یارانه های عجیب و غریبی که به رسانه ها داده می شود را بگیریم و به همه بگوییم برای همه ملاک مخاطب باشد و شما میبینید که حتی رسانه که تعلق خاطر به یک نامزد هم دارد باز به خاطر این که می گوید من همان چند درصدی که طرفدار رقیب نامزدم هستند را داشته باشند نمی آید افراط کند در بازنمایی اخبار انقدر یکسویه برود که همان مخاطب قبلی را هم از دست بدهد ما باید برویم به سمتی که رسانه ما مخاطب محور شود نه سازمان و ارگان محور در انتخابات آمریکا اشاره کردید آنجا شما شاهد هستید که رسانهها مشخصا طرفدار یک جریان یا جناح خاص هستند مثلا فاکسنیوز نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به نفع دموکراتها اظهارنظر کند این اشکالی ندارد و رسانه های حزبی هم شخصی هستند اما ما چون در ایران در نبود تحزب من فکر میکنم رسانهها دارند بار آن را می کشند و هزینههایش را می دهند چون شما شاهد هستید که رسانه باید آن بار را بر دوش بکشد و مخاطب اینجا تکلیفش با رسانه مشخص نیست که تو بی طرفی تو مشخصا پشت این کاندیدها هستی اعلام میکنی نمی کنی؟
من فکر میکنم اینجا باید تلاش بکنیم برای اینکه رسانه را به سمت مخاطب محوری ببریم از آن بخواهیم که اصول حرفه ای رسانه ای را رعایت بکند و این را هم در نظر بگیریم که به هر حال در این فضا تبلیغات هم یک چیزی است که قرار شده به خصوصدر این شرایط کرونا که امکان اجتماعات عمومی محدود تر است چاره ای نیست جز این که مثلاً کاندیدها بیاید در یک لایو اینستاگرام حرفش را بزند من اینجا فکر میکنم که اتفاقا خوب است که این تبلیغات را ما حمایت کنیم اما به رسانه بگوییم که اگر دارید تبلیغ میکنید حتمابگویید داریم تبلیغ میکنیم نباید در قالب خبر تبلیغ را منتشر کنیم این چیزی است که به نظر میرسد بسیاری از همکاران رسانهای ما در نظر نمیگیرند و مخاطب خودش تا حدودی متوجه میشود و در فضای انتخاباتی ممکن است این سو تفاهم ایجاد بکند که وضعیت رسانهای را دچار مشکل کند بنابراین من فکر میکنم اگر ما به طور کلی وضعیت مدیریت فضای مجازی را سامان ببخشیم و دوم فضای رسانهای را به سمت مخاطب محوری ببریم و سوم در نظر بگیریم کانال هایی مشروع برای درآمدزایی رسانهها چه در فضای مجازی چه غیر مجازی من فکر میکنم میتوانیم دغدغه را تا حد زیادی کنترل کنیم.
** نسبت رسانههای داخلی و خارجی را در سبد مخاطب ایرانی بفرمایید آقای دکتر ظفری نظر شما راجع به طیف بندی هایی که در سبد رسانهای برای مردم معمولی وجود دارد را میخواهم بپرسم؟
ظفری: اگر بخواهیم یک تقسیمبندی داشته باشیم یک تقسیم بندی عام و پابلیک داریم یعنی برای مردم هم این یکی از معیارها میتواند باشد که خب این رسانهای که الان دارد اخبار را به من می دهد در کدام یک از پازل های رسانه ای قرار گرفته است آیا با مردم است یا معاند است و میخواهد در فضای رسانهای خودش نقشآفرین باشد.
مهمترین کلیدواژه و مرزی که میتواند این ها را از هم جدا بکند امید است به نظر من رسانهای که به جامعه تزریق امید می کند در پازل کشور و در پازل منافع ملی دارد بازی میکند و رسانه ای که تولید ناامیدی می کند خبرهای منفی و کذب میدهد قرار میدهد مرتب نیمه خالی لیوان را دارد نگاه میکند در پازل و نقشه رسانههای معاند حالا اگر حتی در رسانههای داخلی خودمان همین فاکتور را دیدید طبیعتا ناخواسته در پازل رقیب و دشمن بازی میکند و این فاکتور امیدآفرینی یکی از مهمترین مأموریت های رسانه میتواند باشد برای جامعه خود امید هم افزایش مشارکت دارد هم می تواند طرف را به تکاپو و جنبش وادار بکند برای اینکه بتواند کاندیدای مطلوب خودش را با پرسش با جستجو با شناخت بیشتر بتواند پیدا بکند و باید در صندوق دقیق و آگاهانه و مشخصا با یک نگاه کاملاً همه جانبه انتخاب درستی داشته باشد لذا به نظر می رسد این فاکتور امید کاملا می تواند یک مرز و فضا را ایجاد کند اگر شما رسانهای را دیدید که مرتب دارد خبرهای مثبت و مطالبهگری ضمن ارائه راهکار و امید را به جامعه تزریق کرد و خبرهای مثبت را به جامعه منتقل کرد میتوان گفت در فضای رسانهای این رسانه ای است که در چارچوب منافع ملی در راستای خواسته مردم در راستای پیشرفت کشور نقشآفرینی میکند.
** آقای دکتر انتظاری یک نکته آقای ظفری فرمودند درباره کلید واژه امید بود و اینکه به چه شکلی ما می توانیم بفهمیم کدام رسانه در زمین مردم بازی می کند و کدام در زمین دشمن؟
با این کلید واژه امید می خواهم بپرسم که ماجرای قهر با انتخابات اینکه آقا هر کسی بیاید فرقی نمیکند و فضای این شکلی را در رسانههای معاند می بینیم و می شنویم و روز به روز بیشتر می شود نظر شما چیست و چطور میشود با این پدیده های رسانهای مواجه شویم؟
انتظاری: موضوع تحریم انتخابات هر دوره تکرار می شود هر دوره با فشار رسانهای این موضوع بحث میشود و به هر حال بخشی از جامعه رای دهنده این احساس را به دلایل مختلفی دارد که نیازی نیست رای دهد بعضی وقت ها رای ندادن پیامش قهر هم نیست این است که به اندازه کافی عده ای در انتخابات شرکت کردند و وقتی کسی نظری ندارد ناخودآگاه دچار انفعال می شود بنابراین همه این رای ندادن ها را هم نباید یک کنش فعال سیاسی دارای پیام تلقی کرد آن چنانکه رسانههای بیگانه سعی میکنند این کار را بکنند اگر مثلا ما در هر دوره ۳۰ تا ۴۰ درصد افراد رای نمیدهند میخواهم بگویم همه این ۳۰ الی ۴۰ درصد درسبد حامیان ما هستند در صورتی که چنین نیست.
بسیاری از اینها در دورههای بعد میبینیم که دو باره شرکت میکنند بنابراین دلایل مختلفی دارد با این حال من فکر میکنم اگر ما ریشه یابی بکنیم دلیل این فضای ناامیدی را من فکر میکنم یک بخش آن که تبلیغات خارجی است یک بخش دیگر هم برمیگردد به فضای خودمان در داخل کشور نخبگان سیاسی و تحلیلگران که بعضی وقت ها انقدر دوز انتقاد را بالا میبرند که این فضا ناخواسته به وجود میآید که پس کاری نمیشود کرد یعنی همین که این انتقاد را بدون راهکار ارائه می دهیم و فقط می گوییم که چقدر وضع بد است چقدر رتبه ی ما در فلان چیز پایین است چقدر دچارمشکل شده ایم و هیچ وقت اشاره نمیکنیم که چه کار میشود کرد جریان دیگر بیاید اصلاح صورت گیرد به سادگی می شود این وضعیت را جبران کرد نکته دوم این است که امید نابه جا دادن خودش عین ناامیدی است یعنی وقتی کسی می آید شعارش را امید انتخاب میکند اما به ناامیدی دامن میزند این به نظر من تاثیرش به مراتب از کسی که از نا امیدی دفاع میکند بیشتر است یعنی آن نقش بیشتری در ناامیدکردن دارد مردم را مایوس میکند شما وعده ای می دهید که این وعده قابل تحقق نیست شما هم میدانید هم کسانی که اشراف دارند به موضوع میدانند اما شما می آیید انتظارات مردم را بالا میبرید چنان شعار میدهید که توقعات ایجاد می شود.
خیلی زود این توقعات به ناامیدی منتهی می شوند این امیدی که می دهیم اگر غیر واقعی باشد به عکس خود تبدیل میشود و وارونه عمل میکند یعنی این امید نابجا به ناامیدی تبدیل میشود و من فکر میکنم در حوزه رسانه بعضا نفوذی هم میخواهد صورت بگیرد اتفاقاً با تبلیغات نابه جا با وعده های نابجا دفاعی نابجا توقعی در افکار عمومی ایجاد میکنیم که واقعی نیست میدانیم که نمیشود اجرا و ایجاد کنیم ما وقتی می دانیم یارانه نقدی را از یک عددی نمیشود بالاتر برود چرا میگوییم میشود و وقتی که مردم با خوشحالی میگویند قرار است این اتفاق بیفتد پس بروم رای بدهم و برای خودش چشماندازی می آفریند و وقتی اینطور نمی شود معلوم است که نتیجه آن ناامیدی می گردد و من فکر میکنم این تبصره یادمان نرود که امیدآفرینی درست است اما امیدی که بهجا واقعی و کارشناسانه باشد
** آقای دکتر ظفری مردم در بمباران رسانهای قرار دارند هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم تولید محتوا و خبرها و تحلیلها و حرفه های مگو بیشتر میشود مردم چه بکنند که در این بمباران رسانهای بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و به انتخاب درست برسند؟
ظفری: در این فضای بمباران رسانهای آیا هر خبری آمد من شهروند آن را بپذیرم؟ این میتواند شایعه باشد یا خیر واقعی باشد در ایام انتخابات داریم میبینیم و احتمالاً در آینده هم بیشتر میشود این آن را رسوا میکند یک خبر از آن میآید این فرد فلان کار را کرده است و این خبرها پررنگتر میشود اما آن چیزی که میتواند مردم را یک مقدار به عنوان سپر دفاعی از این اخباری که برایش می آید آن خبر درست و دقیق را انتخاب کند این است که یک مقدار نگاه انتقادی داشته باشیم یعنی آن نگاهیی که بالاخره خبرهایی که دارد می آید بر اساس نگاهی که طرف باید دارد از خودش این سوال را بپرسد که آیا این واقعی است من بای بررسی بکنهم و بپرسم تا خبر واقعی به من برسد این یک نکته است
نکته ی دوم شما یک پله بالاتر است یعنی شما از یک انسان انتقادی که خبر هایی برایش می آید با دید انتقادی و مشکوک به آن نگاه میکند تبدیل میشود به انسان رسانهای یعنی یک بحث هایی را خودتان تولید محتوا کنید اگر افاد جامعه خودشان بشوند یک انسان رسانهای و تولید محتوا بکنند این تولید محتوا می تواند در بستر فضای مجازی باشد یا می تواند به صورت چهره به چهره با افراد و اقوام آشنایان باشد این تولید تولید محتوا می تواند یک مقدار ذهن را از آن فضا اخبار فیک و شایعه ها که میآید و همچنین اخبار کذب مقداری مصون کند یک نگاه این است.
نگاه دوم این است که تمرکز کنیم روی خود کاندیدها این کاندیدها آیا سابقه اجرایی دارند یعنی توان انجام کار را دارند میتوانند اجرای فعالیتهای قوه مجریه را به عهده بگیرند ؟ جریان فکری که بر این افراد حاکم است چیست و چگونه این افراد طی سال گذشته جریان فکری و ذهنی و آنگاه خودشان را که بر فضای فکریشان بوده کاملا حلاجی بکنند و نکته سوم این است که این افراد بر اساس ایدههایی که دارند ما گاهی اوقات شاید در این فضا برنامه هم ارائه نکنند ولی ایدههایی که کاندیدا می توانند ارائه کنند آیا باید دید اجرایی است به نظرم افراد جوانتر فردی که ایده جدیدتر دارد طبیعتا می تواند به عنوان کاندید های خلاق اینجا خودشان را نشان دهند بعضی از افراد و کاندیداهایی که میبینیم اینها ایده های تکراری دارند اینها خودشان شاید بخشی از مشکل باشند تا راه حل یعنی خودشان در دورههایی مسئول بودند فعالیت داشتند اینها افراد تکراری هستند که شاید ایدههای جدید نداشته باشد.
انتظاری: چه در انتخابات چه غیر انتخابات ما همیشه باید روی بحث سواد رسانهای کار کنیم. به نظرم الان در این فضای جدید شبکه ای که قرار داریم در این حوزه ارتباطی همه ناگزیریم که بیاموزیم واقعیت این است که خود من و همکارانم در حوزه رسانه هم گاهی فریب این فیک نیوز ها را میخوریم چه برسد به مخاطب به افکار عمومی که کار سخت تری دارد در درک این موضوع بنابراین روی سواد رسانه کار کردن مهمترین موضوعی که در این زمان شاید به آن نیاز داشته باشیم و دوم اینکه ما در فضاهای تبلیغاتی و حزبی بتوانیم مفهوم خبر را بازیابی کنیم ما باید متوجه باشیم که خبر دقیقا یعنی چه ؟خبر از یک واقعیتی دارد گزارش می دهد عناصر و ارزشهای مشخص دارد ما اگر ارزش های خبری را میتوانیم به مخاطب خودمان هم یاد دهیم خودمان هم فراموش نکنیم اسیر نمیشویم واقعیت این است که در آن روزهای مختص به انتخابات ما حواسمان باشد که خبر را فراموش نکنیم ما همه به عنوان آدمهای رسانهای به نوعی سوگند خوردیم برای وفاداری به این ارزش ها ارزش های خبری عناصر خبری این که کی و کجا اتفاق افتاده چه کسی این حرف را زده چه منبعی را هیچ وقت فراموش نکنیم بعضی وقت ها تحت تاثیر همان هیجاناتی که گفتیم قرار میگیریم و اینها را فراموش میکنیم.
بنابراین من فکر میکنم که ما اگر روی نظام جامع رسانه کار کنیم سواد رسانه برای همه است وهمه ی ما مخاطب هستیم نظام جامع رسانه را از باب این ما روزنامه نگار رسانه حرفهای داشته باشیم یعنی آنجا یکسری متدها و ارزشها را داشته باشیم که من روزنامهنگار بدانم اگر به من فلان تومان هم دادند خیلی پیشنهادهای بالایی هم دادند و به من گفتند این تیتر را بزنم چون احساس میکنم اگر بزنم آبروی رسانه خود را بردم و دیگر نمیتوانم در این فضا ادامه حیات کاری بدهم اگر این فضا وجود داشته باشد اگر ما هم بتوانیم به عنوان فعالان رسانهای پایبند به چارچوب ها باشیم من فکر میکنم که در بلند بودت فضای رسانهای بهتری را تجربه کنیم.