به گزارش مشرق حسین شمسیان در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: پیر مرد صدای بلند و لرزانی داشت!
-آقای رییسی! مارا از دست اینا نجات بده! بخدا بانک ها ما را نابود کردند، حاصل عمرم از دستم رفت، به خاک سیاه نشستم، سر پیری بی آبرو شدم...
همه جا ساکت شد و نگاه ها منتظر واکنش حاج آقا بود. مقام استانی کنار حاج آقا همزمان سعی کرد با توضیح به سید و وعده به پیرمرد، موضوع را ماستمالی کند!
حاج آقا بی توجه به او به طرف پیرمرد آمد. مرد مستأصل خیز برداشت دست سید را ببوسد، اجازه نداد و عقب کشید. مدارکی ارائه کرد که نشان می داد بانک با سود مرکب و سود در سود، در ازای وام هشت میلیارد تومانی، بیست میلیارد تومان پول و ملک گرفته و هنوز بیست میلیارد تومان دیگر هم طلبکار است! حالا بانک کارخانه را تملک کرده بود و سیصد کارگر هم بیکار شده بودند!
حاج آقا برافروخته شد!
-اینکه معنی ندارد! بانک به جای خدمت به تولید، تولید را تعطیل می کند!؟ باید این را از ریشه حل کنیم اما اول باید تکلیف این کارخانه معلوم شود.
همانجا دستوراتی صادر کرد و با آن دستورات، جلساتی در تهران برگزار شد. دو ماه بعد پلمپ کارخانه شکست و زندگی به کارخانه بازگشت.
اما ماجرا تمام نشد. مدتی بعد، دیوان عالی کشور با صدور رای تاریخی وحدت رویه، به همه بانک ها ابلاغ کرد به هیچ وجه حق ندارند مبلغی بیش از سود مندرج در قرار داد از افراد مطالبه کنند!
همین یک حکم هزاران کارخانه و کارگاه را نجات داد و به چرخه تولید برگرداند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.