به گزارش مشرق مهدی جهان تیغی در کانال تلگرامی خود نوشت: تصویر دو مناظره سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که دکتر زاکانی از پدیده شدن در مناظرات فراتر رفته و اساسا بخش قابل تاملی از تصویر رسانهای مناظرات در فضای مجازی و سپس افکار عمومی بر اساس خلق واژه ها و ادبیات سازی وی ترسیم می شود.
کلید واژه هایی همچون «نوبل شیمی» در مناظره اول و «کاندیدای روکشی» در مناظره دوم به سرعت تبدیل به ترند توییتر و کلید واژه و پایه تولید خودجوش محصولات رسانهای پرتکرار در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی بود.
اما برای فهم بهتر دلایل این موفقیت نکات ذیل را بخوانید:
شاید برخی تجربه زاکانی در مناظرات سیاسی، رسانه ای بودن، سابقه سالها فعالیت در جریانات دانشجوی، حضور بیست ساله در متن جناحها و جریانات سیاسی کشور و یا اساسا استعداد ذاتی وی در
نطق کردن و یا حتی قوت خلاقیت و حرفهایتر بودن تیم مشاورانش را از دلایل موفقیت او در ادبیات سازی برای انتخابات 1400 بدانند. اما قطعا این دلایل همه دلیلها نیست و چه بسا از دلایل جدیتر،
ذهن را دور کند. به خصوص که دیگرانی با سابقه کم و بیش شبیه به او در میان کاندیداهای تایید صلاحیت شده وجود دارند و از سوی دیگر زاکانی عملا ستاد رسانهای و تبلیغاتی خاصی ندارد و قبل و بعد
از ایام رسمی تبلیغات انتخابات اثر چندانی از محتواهای تولیدی سازمان یافته، رپرتاژی و سفارش شده از او در شبکه های اجتماعی بر خلاف اکثر کاندیداهای دیگر دیده نمی شود.
اساسی ترین نکته این است که واژه و گزارههای به کار گرفته شده از طرف زاکانی ما به ازای اجتماعی قوی دارد و مهمتر از آن این است سخنانی میگوید که که خلاصهای از آن چیزی است که مردم
میخواهند از وضعیت موجود نسبت به مسببان آن بگویند و دلشان کمی آرام بگیرد.
دکتر زاکانی با وجودی که در طرح برنامه ها و ایدههای اجرایی تاکنون درخشیده و حتی در مواردی همچون بیان آمارهای دقیق از وضعیت کشور و فهم و محاسبه اعداد در اداره و راه حل مشکلات، پیشروتر
از بقیه بوده، ولی کنش انتخاباتی او بر پایه «مهاجم بودن» است. این «مهاجم بودن» سبب شده که نه تنها یکی از اصلیترین حربههای انتخاباتی جبهه اعتدالیون و اصلاح طلبان را که همان نشان دادن
خود در جایگاه منتقد وضعیت موجود با وجود سالها در راس بودن است، را از آنها بگیرد بلکه با همه ترفندهای که بکار بردند، جریان غربگرا را مجبور کرده که در موضع مدافع و پاسخگویی وضعیت موجود
قرار بگیرند.
بیشک ایجاد این کنش مهم انتخاباتی زیرساخت پیروزی جبهه انقلاب در یکی از حساسترین انتخاباتهای ریاست جمهوری است که بر خلاف ظاهر آرام آن شاید پنهانتر از قبل محل زورآزمایی اتاقهای پیچیده عملیات روانی داخلی و خارجی است. درک این نکته نیز مهم است که برخی کاندیداها نقش تهاجمی به خود میگیرند ولی آورده تهاجم برای آنها بیشتر شخصی بوده تا برای جبهه انقلاب و از سوی دیگر برخی کاندیداها به نوعی با دوری از نقش مهاجم بودن احساس میکنند، پرستیژ شخصی بهتری از خود برای دور نشان دادن از هیاهوهای سیاسی و یا شاید فرصت بیشتری برای ارائه برنامههای خود و خلق چهرهای بابرنامه و علمی در انتخابات خواهند داشت.
این کاندیداها البته از دو نکته مهم غافل هستند که اولا در ادای تکلیف انقلابیگری برای کمک به جبهه انقلاب در حال کوتاهی کردن هستند و از سوی دیگر فرصت کنش حرفهای انتخاباتی موثری را که در نتیجه انتخابات تاثیر مستقیمی خواهد داشت را از دست خواهند داد.
اما در کنار خلاقیت و ما به ازای اجتماعی بودن ادبیات سازی در انتخابات، گوینده سخن باید حدی از اعتبار و معتبر شدن در افکار عمومی را پیدا باید کرده باشد که سخنانش اثر سیاسی و اجتماعی چنین جدی بگذارد. تصویر سیاستمداری صادق، صریح، سادهزیست و فسادستیزی که هم چهره علمی و تخصص پزشکی دارد، هم سابقه ایثار و جبهه و هم به عنوان نماینده بخش وسیعی از پژوهشگران جوان و کارشناسان خبره کشور شناخته میشود، به تاثیرگذاری و معتبرسازی زاکانی در افکار عمومی کمک بزرگی کرده است.
زاکانی توانسته هستههای سخت ارزشی، انقلابی، سیاسی و رسانهای در کشور را متقاعد کند که حرف، آرمان و خواسته انتخاباتی آنها را در حال پیگیری کردن هست و به همین دلیل آنها نیز نه تنها
خالصانه و بدون چشمداشت در حال بازنشر اظهارات و مواضع او میباشند، بلکه فراتر از آن در حال ایجاد ارزش افزوده بیشتر به مواضع او در افکار عمومی هستند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.