به گزارش مشرق، «حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند»، استاد حوزه و دانشگاه عالی دفاع ملی طی یادداشتی نوشت:
انقلاب اسلامی ایران نمونهای بیبدیل از استواری قیام برای خداست. بر خلاف سایر انقلابها که با فاصله گرفتن از زمان انقلاب رو به افول گزاردند، رشد فزاینده انقلاب اسلامی، گواهی صادق و شاهدی ناطق است بر استواری بینظیر آن.
جمهوری اسلامی، با همه موانع مسیر پیشرفت خود را در همه زمینهها حفظ کرده و در مجموع به بلیه ارتجاع و رخوت مبتلا نگشته؛ تا جایی که مخالفین این نظام هم معترف به این پویایی هستند. در این سیر رو به پیش، یکی از مولفههای جدی، مردم سالاری دینی است، از این رو نمایش حضور مردم، هر مرحله مهمتر میشود، چرا که نشان دهنده بقا و نشاط کشور است.
رأی ما و پایانی بر سکولاریسم مذهبی
با نگاهی به شرایط نوپدید، شاهد دو رخداد مهم در مقیاس داخلی و منطقهای هستیم:
رخداد داخلی یک روی تلخ و یک روی شیرین و پیشبرنده دارد. سکولارهای مذهبی به دلیل نقص در تلقی از دین و نیز بزرگ شمردن کاذب جبهه معارض انقلاب اسلامی، تلاش کردند تا سازش با بلوک سرمایهداری را تنها راه بقای جمهوری اسلامی معرفی کنند و اندیشه مقاومت را به مثابه تقابل با دنیا ناممکن جلوه دهند. لذا برجام را آن گونه که گذشت مهندسی کردند.
راه طی شده در توافق هستهای نماد تفکر نئولیبرال مذهبی است
راه طی شده در توافق هستهای نماد تفکر نئولیبرال مذهبی در حکمرانی جمهوری اسلامی بود که صرفاً به ابتکار عمل در رفع تحریم محدود نمیشد و رویههای متناسبی در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیز به دنبال داشت. در جریان توافق هستهای دولت با اصراری عجیب همه ابعاد کشورداری را به برنامه جامع اقدام مشترک متصل کرد؛ گویی با داشتن آن، جنگ نیست! رفاه هست! آزادی هست! و بدون برجام یا بهتر بگوییم مذاکره همه جانبه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد!! تلخی بزرگ این تجربه تاریخی، «زمان سوزی» بود؛ اگر چه این گونه نبوده که هیچ اتفاق مثبتی در این دوران رقم نخورده باشد.
روی شیرین برجام
روی شیرین قضیه اینکه، طرفداران ارتباط جدی با غرب، دیگر با افتخار امکان تکرار ندارند. این دستاورد مهمی است؛ چه، این بصیرت در بیاعتمادی به دشمن و ضعف برآورد سکولارهای مذهبی، هموارکننده راه برای حرکت انقلابی و تفکر جهادی است. پیداست معنای تفکر انقلابی گسستن از جهان نیست؛ مخالفت با قبله آمال قراردادن اروپا و آمریکاست.
نتیجه اینکه انتخابات پیش رو بسیار مهم است، چرا که مسیر حرکت در قدمهای نخست گام دوم را رقم خواهد زد. مهم است بدانیم که کدام دولت با چه برآورد و نقشهای این مسیر را ریلگذاری میکند.
رأی ما و استمرار شکست منطقهای جبهه استکبار
در مقیاس منطقهای نیز پدیده مهمی رخ داده است. هر چند دیپلماسی از فرصت پدید آمده در میدان استفاده کافی نبرد، اما آنچه که دوست و دشمن بر آن اذعان دارند، گسترش نفوذ منطقهای انقلاب است. جمهوری اسلامی هیچ وقت دنبال کشورگشایی یا دخالت در امور کشورها نبوده و نیست؛ آنچه اتفاق افتاده، هم افق شدن دلهای ملتها با آرمانهای انقلاب اسلامی است.
ملتهای منطقه، عزت، سربلندی، شجاعت و افتخار خود را در آرمانهای انقلاب مشاهده میکنند و دریافتند که میشود عزتمندانه زیست و در مقابل مستکبران سر خم نکرد. اینها نمادهایی است که نفوذ تفکرات انقلاب را در منطقه نوید میدهد.
توان گفتمانی و ادبیات مقاومت دست برتر ما در منطقه است
جلوه دیگر این نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، شکستهای پیاپی برای جبهه استکبار و نیز ارتجاع منطقه است. این نکته بسیار مهمی است. آنچه دست برتر ما در منطقه است توان گفتمانی و ادبیات مقاومت است، نه قدرت هستهای و دیپلماسی انفعالی، هرچند توان هسته ای نیز قدرتی برای مذاکره فعال خواهد بود.
بازیگران حاضر در غرب آسیا، سعی کردند با آخرین نقشههای خود ضمن ضربه به محور مقاومت، گستره نفوذ خود را نیز افزایش دهند. همکاری ننگین شیوخ حقیر منطقه با رژیم فاسد صهیونیستی، به زعم خودشان توازن سیاسی را به نفع آنان تغییر داده بود. لکن خدای متعال صحنهای درخشان در تاریخ منطقه را آفرید و جنگی آغاز شد که پایانی بود بر خیمه شببازی آمریکا با عروسکهای شیخنشین منطقه.
نبرد اخیر، نقشه عادیسازی اسرائیل با اعراب را خنثی کرده و برای چندمین بار اقتدار ایران را به رخ همگان کشید. این اقتدار بیش از هر چیز بیانگر راهبردهای هوشمندانه رهبری انقلاب اسلامی است و به وضوح نتیجه بخش بودن مقاومت و جوشش تفکر انقلابی را در حمایت ایران از مجاهدان فلسطینی و سربلندی مبارزان فلسطینی نمایان کرد.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با توجه به این شرایط، ابعاد فراملی دارد. رأی مردم تعیین خواهد کرد که دولتی سر کار آید که اقتدار جمهوری اسلامی را افزایش دهد یا بر عکس، دولتی که این اقتدار را با باج دهی به غربیها تضعیف کند. در شرایطی که غدههای سرطانی داعش و النصره متلاشی شدهاند، این فرصت پیشروندگی میتواند در زمینههای دیگر نیز کارساز شود. این تابع رأی مردم است.
رأی ما و شکست سناریوهای عدم مشارکت
در چنین فرصتهای تاریخی دشمن میکوشد، حرف خود را از زبان دوست بزند. میخواهند مردم مشارکت نکنند. در قدم اول میزان مشارکت به گونهای باشد که بگویند مردم به جمهوری اسلامی پشت کردهاند و قدم دوم اینکه بگویند جمهوری اسلامی رسمیت سیاسی دارد، ولی قرائت رهبری مورد اقبال عمومی نیست! بدین سان کشور را به منازعات داخلی مشغول کنند تا ریشه اصلی مشکلات و دشمن اصلی به دست فراموشی سپرده شود.
سناریوی اول: انتخابات مهندسی شده
سکولارهای مذهبی، این انتظار و هدفگذاری دشمن را نه با این صراحت که مردم به جمهوری اسلامی پشت کنید، بلکه با ادبیات دیگری می گویند که نتیجه همین میشود. موجی درست کردهاند که انتخابات مهندسی شده است و انتخابی در کار نیست! شبهه میکنند که انتصاب است و انتخاب نیست، میگویند رقابت کم شده و یک طرفه شده است و جریانات سیاسی در انتخابات حضور ندارند. حال آنکه
اولاً: این جفای به جمهوری اسلامی، رئیس جمهور آینده، و مردمی است که با شکوه شرکت میکنند و رأی خود را موثر میدانند.
ثانیاً: نمایندگان سلایق مختلف سیاسی حضور دارند؛ هر چند نماینده مد نظر آنها احراز صلاحیت نشده باشد.
ثالثاً: بر فرض صحت این ادعا، باید پرسید چرا در انتخابات شرکت نمیکنید؟ آیا برای تحقیر جریان رقیب قهر با صندوق رأی را تبلیغ میکنید؟! آیا این رویهای اسلامی است؟ در فرهنگ اسلامی باید سبقت در خیرات عامل حرکت باشد نه تضعیف و تحقیر دیگری، آن هم با هر ادبیات و به هر قیمت. هنجارشکنیهای دورههای قبل را خاطرمان هست. تکرار ناهنجاریهای انتخاباتی چه در قالب تضعیف مشارکت و چه در قالب تخریبهای عاری از اخلاق، نه تنها به صلاح یک جناح نیست، بلکه مصالح ملی را نشانه میرود.
«انتخابات» اقامه حق و سبقت در خیرات است
نباید به آفتهای دموکراسی غربی مبتلا شویم. انگیزه حضور مردم، لزوما برای رسمیت دادن به این جناح یا آن جناح نیست، بلکه میبایست برای اقامه حق و سبقت در خیرات باشد. از این رو تبدیل انگیزه مشارکت از تضعیف یا تقویت یک جناح سیاسی به مشارکت برای برداشتن گام استوار در گام دوم انقلاب و حرکتی جهشی به سمت تمدن نوین اسلامی، نه تنها نشان از تضعیف جمهوریت نظام ندارد، بلکه به معنای بلوغ سیاسی در مسیر مردم سالاری دینی است.
سناریوی دوم: اعلام نارضایتی
محور دوم در القای عدم مشارکت مردم، موج سواری بر نارضایتی نسبی مردم به ویژه در عملکرد اقتصادی دولت مستقر میباشد و تشویق اینکه مردم با رأی ندادن، نارضایتی خود را نمایش دهند.
چنین القایی اغوای افکار عمومی و آدرس غلط دادن است. اینکه با رأی ندادن اجازه دهیم دیگری سرنوشت ما را تعیین کند، نتیجه عکس میدهد. مبارزه با فساد، آزادیهای مشروع، رفاه مردم با حفظ توازن بین اقتصاد، فرهنگ و سیاست، اینها حرفهای حقی است، ولی نیل به این اهداف با رای درست میسر است نه عدم رأی.
سناریوی سوم: بیاثر بودن رأی مردم
محور سومی که القاء میکنند این است که فرقی نداره چه کسی انتخاب بشود، از هر جناحی ، نتیجه متفاوتی به بار نمیآید، رئیس جمهور کارهای نیست، دولت پنهان و در سایهای با محوریت رهبری و نمایندگان معظم له وجود دارد که امور را میگرداند.
اولاً این سخن از طرفداران مردمسالاری به سبک لیبرال دموکراسی پذیرفته نیست، چرا که در آن جوامع در لباس حاکمیت اکثریت، جمع یک درصدی از صاحبان ثروت و قدرت، مردم را به بازی گرفتهاند.
ثانیاً: تجربه چند دهه گذشته انقلاب اسلامی در عمل ثابت کرده است که اندیشه تیم دولت؛ عزم، اراده، جدیت و تلاش تیم دولت؛ بصیرت و صحنهشناسی داخلی و خارجی تیم دولت؛ مردمگرایی و پیوند عمیق دولت با مردم در مقاطع مختلف یکسان نبوده و نتیجه به غایت متفاوتی در پی داشته است. پس تفاوت میکند چه کسی را انتخاب کنیم.
ثالثاً: به نظر می رسد در این معرکه، رهبری انقلاب مظلوم واقع شدهاند. به جای پاسخگویی نسبت به اجرای هدایتها و سیاستهای رهبری (که دولتها بنا بر قانون اساسی ملزم به اجرای آن هستند) رهبری و نمایندگان ایشان را به دخالت پیدا و پنهان متهم کرده و با فرافکنی بیبصیرتی و ضعف مدیریتی خود، وجود دولت پنهان را مانع موفقیت خود قلمداد میکنند.
اگر منصفانه ببینم هر وقت قوای سهگانه نظام با رهبری هماهنگ بودهاند، موقعیتشناسی و اولویتشناسی و سیاستهای ابلاغی را فهمیده و به آن ملتزم بودهاند، به همان میزان کشور پیشرفت کرده است و هر جا چنین از آن فاصله گرفتهاند به همان میزان به کشور آسیب رساندهاند.
البته صداقت، شفافیت و منطق رهبری عامل امداد الهی ایشان و ملت ایران است. همانطور که تا کنون چنین بوده، زین پس نیز چنین خواهد بود.
مردم نشان دادهاند که قدرشناس فرصت تاریخی جمهوری اسلامی هستند و دسیسههای دشمن و القائات افکار وابسته در پوشش دفاع از مردم، آنان را از شناخت دشمن اصلی و ترفندهای آن و حرکت پرشتاب به سمت آیندهای درخشان باز نخواهد داشت. إن تنصروالله ینصرکم و یثبت أقدامکم.