به گزارش مشرق؛ دکتر رضا سراج، عضو هیئتعلمی دانشگاه و کارشناسارشد مسائل راهبردی در تازهترین یادداشت خود پیرامون اهمیت حضور در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو نوشت:
با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، موضوع انتخابات و میزان مشارکت در آن مورد توجه رسانهها قرار گرفته و تحلیلگران داخلی و خارجی هر یک تلاش میکنند، پیشبینی خود را از میزان آن ارائه نمایند. اما بهنظر میرسد نظام سلطه و جریانات متصل به آن نگاه ویژهای به این موضوع داشته و سناریوی خاص و هدفمندی را درباره آن دنبال میکنند. علاوه بر این قرائن و شواهد نشان میدهد برخی جریانات داخلی نیز دانسته یا نادانسته در حال بازی در زمین تعریفشده نظام سلطه هستند. در این یادداشت بهطور اجمالی ابعادی از پروژه مدنظر نظام سلطه مورد واکاوی قرار میگیرد.
ایران ضعیف با صندوقهای خالی
بعد از روی کار آمدن «بایدن» در کاخسفید، راهبرد آمریکاییها در قبال جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله جدیدی شد و هدف راهبردی آن تحمیل توافقی فراتر از برجام است که مؤلفههای قدرت ج.ا.ا. همچون توانمندی دفاعی و نفوذ منطقهای آن را مهار نماید. با توجه به ایستادگی ملت و نظام ایران، تحمیل چنین توافقی کار سادهای بهنظر نمیرسد و نیازمند تضعیف ایران از درون و سطحی از مشغولسازی درونی است. در این میان دشمن که میداند «ایران قوی» مهمترین مانع در برابر تحمیل توافق ناعادلانه است، «مردمسالاری دینی» بهعنوان مؤلفه بنیادین قدرت ملی را هدف تهاجم خود قرار داده و میکوشد با پایین آوردن سطح مشارکت در انتخابات پیش رو با استفاده از ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی، «ایران ضعیف» را ترسیم نماید.
ضلع دیگر پروژه «ایران ضعیف» از سوی پادوهای سیاسی، امنیتی و رسانهای نظام سلطه یعنی جریانات ضدانقلابی همچون سلطنتطلبان و منافقین و ... دنبال میشود. این جریانات مأموریت دارند اولاً تا حد ممکن مانع از افزایش مشارکت مردم در انتخابات شده و ثانیاً با آمادهسازی تیمهای تروریست و ضدامنیتی خود، پس از انتخابات، پروژه «تابستان داغ» را بهعنوان برجستهترین نماد «ایران ضعیف» کلید بزنند. بر این اساس است که یک عضو سازمان منافقین در آنتن زنده شبکه سعودی به مردم ایران توصیه میکند: «رأی ندهید تا بتوانیم ایران را به آتش بکشیم و جنگ خیابانی راه بیندازیم.»
درعینحال این پروژه بازیگران داخلیای نیز دارد که در حال تکمیل پازل آن هستند. یکی از بازیگران، جریان انحراف است که بهخوبی میداند در آتیه سپهر سیاسی ایران دیگر جایی ندارد، ازاینرو همت خود را بر تلاش برای کاهش مشارکت در انتخابات پیش رو گذارده است. تصریح چندباره محمود احمدینژاد مبنی بر «رأی ندادن» از یکسو و پیگیری موج «مطالبه حکم حکومتی» در میان بدنه (با هدف جلوگیری از متمایل شدن هواداران به نامزدهای انتخاباتی) بخشی از سناریوی این جریان برای مانعتراشی در مسیر مشارکت عمومی است.
درعینحال جریان غربگرای داخلی و بهویژه فتنه گران که شدت نارضایتی مردم از وضع موجود و مسببان آن را بهخوبی فهمیدهاند و شانس چندانی برای پیروزی در انتخابات (حتی قبل از اعلام نتایج احراز صلاحیتها در شورای نگهبان) متصور نبودند، تلاش میکنند، بر «سرد جلوه دادن تنور انتخابات» تأکید کرده و سناریوی خود را بر مرحله پس از انتخابات متمرکز کنند. آنها امیدوارند تا میزان مشارکت در سطحی پایینتر از انتخابات گذشته ریاست جمهوری باشد تا با غیردموکراتیک و غیرقانونی خواندن آن پروژه «ضرورت ابطال و تجدید انتخابات» مشابه فتنه 88 را کلید بزنند. طبیعی است که فتنه گران اگر مشارکت به عدد و نصاب قابل قبولی هم برسد آن را غیرواقعی و ساختگی اعلام خواهند کرد.
بر این اساس در سناریوی «ابطال و تجدید انتخابات» که یکی از ابعاد پروژه «ایران ضعیف» است جریان فتنه و انحراف به نقطه وحدت رسیده و همصدا بر طبل انتخابات مجدد خواهند کوبید، انتخاباتی که بدون بررسی صلاحیتها انجام شود. در اینجا در صورت عدم تحقق این سناریو، فاز خیابانی این سناریو دنبال خواهد شد که پدید آوردن چالشهای امنیتی و بهتبع آن چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور و تلاش برای «ضعیف کردن ایران» است.
این فاز امنیتی، میتواند نقطه اتصال جریانات فتنه و انحراف از یکسو و جریان ضدانقلاب بوده و در ذیل «تابستان داغ» مسیر را برای تحمیل توافق مطلوب غرب برای تضعیف مؤلفههای اقتدار ملی ایران، هموار سازد. البته نمیتوان میل جریان غربگرای کدخداپذیر داخلی که به دنبال امضای یک توافق حتی حداقلی و بد قبل از روی کار آمدن دولت سیزدهم هستند تا برای خود یک پیروزی ثبت کنند، را نادیده گرفت.
دعوت به حضور، باطلالسحر پروژه «ایران ضعیف»
با توجه به آنچه اشاره شد، نقطه کانونی برای تضعیف ایران، تأثیرگذاری بر مشارکت عمومی در انتخابات است و طیف وسیعی از جریانات سیاسی و امنیتی در این بازی نظام سلطه بازیگری میکنند. در این میان مهمترین سنگر در مقابل این تهاجم به قدرت ملی، سنگر اجتماعی است و مردم ایران اصلیترین خنثیکنندگان این توطئه هستند.
مهمترین باطلالسحر این پروژه چندلایه و پیچیده، دعوت به حضور در پای صندوق رأی است. فراتر از اینکه افراد به چه کسی رأی دهند و نهایتاً چه کسی بتواند اعتماد اکثریت مردم ایران را به خود جلب نماید، تک شهروندان ایرانی برای خود مسئولیتی در قبال ایران عزیز متصور باشند و با دعوت یکدیگر به ایفای این نقش ملی، پروژه نظام سلطه را عقیم سازند.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاباسلامی حضرت آیتالله خامنهای با «تواصی به حق» دانستن دعوت به حضور توصیه نمودند: «همهی آحاد مردم، تکتک آحاد مردم خودشان را موظّف بدانند که علاوه بر اینکه در انتخابات شرکت میکنند دیگران را هم به شرکت در انتخابات دعوت کنند؛ این، تواصی به حق است: «وَ تَواصَوا بِالحَق» که در قرآن کریم هست؛ این، توصیه کردن به حق است؛ این وظیفه است و این کار را انجام بدهند؛ افراد خانواده، دوستان، همکاران، معاشرین، آحاد مردم و کسانی که با آنها سر و کار دارید را به [شرکت در انتخابات] دعوت کنید.»