به گزارش مشرق محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای رئیسی در قوه قضائیه، با دزدها و مفسدان دانه درشت از سه قوه، مبارزه کرد و حاشیه امن و خط قرمز آنها را شکست. بنابراین طبیعی بود آنها هم، کینه او را به دل بگیرند و دشمنی کنند.
حالا در اقدامی کاملا تصادفی، همتی و مهر علیزاده به او حمله می کنند، تندروهای حزب مشارکت و اتحاد ملت هم. نهاد اجماع ساز خاتمی نیز، در تصمیمی بی ربط به مسئولیتش، دستور داده سیاسیون و رسانه های تحت امر این طیف، هر طور که می توانند به رئیسی حمله کنند!
طیف سوم، برخی مدیران اجرایی هستند که مستقیم و غیر مستقیم، رئیسی را زیر ضرب گرفته اند، چون آمدن او را کابوسی برای میز و موقعیت خود می دانند. عجیب این که حتی رئیس سابق مجلس، به هنگام ثبت نام، به "دادگاه" (بدل از رئیسی) حمله ور شد!
طیف چهارم، محافل ضد انقلاب هستند که قبل از دیگران فعال بوده و از انتخابات 96، به همراه برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات، علیه رئیسی عقده گشایی کرده اند.
غیر از این چهار طیف، طیف پنجمی هم هستند که نقاب دروغین عدالت خواهی بر چهره دارند، اما به نیابت از طیف های قبلی، کینه جویی می کنند؛ حلقه انحرافی در این طیف جا می گیرند. آنها عصبانی هستند از این که آمدن رئیسی و اعتبار و محبوبیت او میان مردم، موجب کسادی بازارشان شده است.
از این پنج طیف که بگذریم، برخی مدعیان همراهی با انقلاب و نظام، با کدام توجیه، در ترور شخصیت آقای رئیسی، کنار مفسدان دانه درشت و ضد انقلاب نشاندار می ایستند؟ نفوذی در میان شان است؟
آلودگی دارند؟ یا دچار کج فهمی هستند؟ و گرنه که نباید به جای مفسدان سیاسی و اقتصادی، رئیسی را بزنند!
ضد انقلاب، و مفسدان اقتصادی و سیاسی، در دشمنی اشتباه نمی کنند. آنها آماج تهاجم خود را دقیق انتخاب کرده اند و درست می زنند. اما برخی مدعیان عدالت و انقلابیگری، چه؟ آیا فقط خط مواجهه دوست و دشمن را گم کرده اند که به سمت جبهه خودی شلیک می کنند، یا فراتر از آن، سربازگیری شده اند؟
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.