به گزارش مشرق، آن شب وقتی شب نشینی تمام شد مهمانها هر یک به خانههایشان بدرقه شدند و جوانترها هم که اهل فوتبال بودند، نشستند و به قاب کوچک جادویی خیره شدند. در گوشهای اوج هیجان فوتبال در چهره فوتبال دوستان موج میزد. همه در شور و شعف فوتبال غرق بودند و در گوشهای دیگر عدهای در خواب بودند. ناگهان زمین لرزید و دهان باز کرد و همه را در خود بلعید. در لحظهای سکوت همراه با بهت و حیرت همه جا را فرا گرفت.
شهرستان من رودبار؛ با درختان زیتونش، با سد منجیل و سرو هرزویلش، با سوسن چلچراغش، با پل خشتی لوشانش، با دشتهای طلایی رنگ گندم و برنج رستم آبادش و هزاران طبیعت و منظرههای رنگارنگش، در یک پلک به هم زدن آواز مرگ سر داد.
۷.۴ برای گیلانیها و بویژه مردم رنج دیده رودبار فقط یک عدد نیست، بلکه یک دنیا خاطرات تلخ و فراموش نشدنی است که هیچ گاه از ذهنشان پاک نمیشود، آنها هیچ وقت ۳۱ خرداد را فراموش نخواهند کرد، ۳۱ خرداد به واقع خزان جنوب گیلان است.
هیچ رسانهای قادر به تصویر این تراژدی عظیم و غم بار نیست. هزاران خانه به تلی از خاک تبدیل شده و هزاران بی گناه در لرزش نابرابر زمین، تن به خاک دادند. اکنون که بیش از سه دهه از آن اتفاق تلخ و غم بار میگذرد، هنوز زخم کهنه نشسته بر چهره این نقطه از زمین خوب نشده و با فرا رسیدن این روز چهره شهر سیاه پوش میشود، آرامستان ها تنها ماوای بازماندگان ۳۱ خرداد میشود که با دسته گل، شمع و گلاب به دیدار عزیزانشان میروند و این شب را تا صبح در سوگ مینشینند تا شاید کمی از اندوهشان کم شود.
بر اساس آمارهای اعلام شده، در این شب تلخ و فراموش نشدنی حدود ۳۵ هزار نفر از مردم رودبار، منجیل، لوشان، رستم آباد و روستاهای شهرستان رودبار جان باختند و هزاران نفر دیگر بی خانمان شدند و تاریخ شاهد فروریختن سقف هزاران خانه در سرزمین صلح و دوستی بود، سرزمینی که در این تاریخ به تلی از خاک تبدیل شد و علیرغم نبود رسانه و شبکههای اطلاعرسانی قوی همانند امروز؛ بسیاری از ورزشکاران، هنرمندان و مردم کشورهای خارجی و داخلی به کمک زلزلهزدگان شتافته و دنیا رنگ و بوی مهر و عاطفه به خود گرفت.
عدهای از هنرمندان در وصف این حادثه دلخراش فیلم ساختند، شعر گفتند و کتاب نوشتند، اما همه این اقدامات ارزشمند و قشنگ نتوانست لحظهای از آلام سهمگین و طوفانی مردمان زلزلهزده شهرستان رودبار را بکاهد.
زلزله رودبار فاجعه انسانی بود
محمدپور یکی از آسیب دیدگان زلزله ۶۹ رودبار، این واقعه را بسیار وحشتناک و عظیم توصیف کرد و گفت: سال ۶۹ که زلزله اتفاق افتاد سن و سال زیادی نداشتم اما یادم هست که روزهای سختی را در آن ایام سپری کردیم.
این بازمانده زلزله سال ۶۹ با بیان اینکه در شرایط زلزله هر کس به فکر نجات خود بود، گفت: شرایط و اوضاع بهقدری بههمریخته بود که پدر، فرزندش را فراموش کرده بود، اوضاع و احوال آن زمان را نمیتوان توصیف کرد.
بیشتر بخوانید:
استانبول در معرض خطر زلزله
محمدپور با اشاره به کوتاهیهای صورت گرفته در قبال عمران و آبادانی شهرستان رودبار، تصریح کرد: بعد از زلزله ۶۹، رودبار به حال خود رها شد و به جز اقدامات اندکی که اوایل زلزله صورت گرفت، دیگر رودبار نتوانست جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
وی با بیان اینکه زلزله رودبار یکی از حوادث تلخ و فراموشنشدنی تاریخ گیلان و حتی کشور است، اظهار کرد: شرایط زلزلهزدگان در سال ۶۹، وصفناشدنی و نحوه امدادرسانی در آن زمان بسیار ضعیف و شکننده بود.
بکیان یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۶۹ با اشاره به ابعاد گسترده این حادثه تلخ، گفت: دردناکترین لحظات را میتوان در بیمارستان شهید چمران تهران و دیگر بیمارستانها دید که تمام تختهای آن مملو از زلزلهزدگان رودباری بود.
بکیان با اشاره به تلاشهای شبانه روزی پرستاران و کادر پزشکی بیمارستان شهید چمران و سایر بیمارستانها به زلزله زدگان رودباری، گفت: بسیاری از پرستاران و کادر پزشکی بیمارستانها با شنیدن داغ زلزله رودبار، هم نوا با مردمان زلزله زده میگریستند و این لحظات محبتآمیز این عزیزان جبرانناپذیر است.
سایه بی مسئولیتی ها بر سر رودبار
موسوی یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۶۹، با بیان اینکه امدادرسانی در آن زمان بسیار ضعیف بود، تصریح کرد: روند امدادرسانی به قدری کند و شکننده بود که در فرودگاه رشت، مصدومان زلزله ۳۱ خرداد همانند هیزم رویهم جمع شده بودند و کسی نبود که به دادشان برسد، وضعیت بسیار دردناک و اسف بار بود.
وی با بیان اینکه کمکهای بسیاری از سوی هموطنان و همچنین کشورهای خارجی به زلزلهزدگان شد، افزود: عدم تعهد و همچنین مدیریت صحیح در توزیع کمکهای مردمی سبب بروز آسیب جدی به زلزلهزدگان شد تا جایی که عدهای چندین بار کمک دریافت کردن و عدهای حتی یک بار هم به آنها کمک نرسید.
این شهروند رودباری با اشاره به وضعیت اسفناک اشتغال و اقتصاد مردمان این شهرستان، گفت: تعطیلی کارخانجات، نبود درآمد کافی و اقتصاد شکننده و محرومیت این روزها دردناکتر از فاجعه زلزله ۶۹ در رودبار است.
موسوی با تأکید بر لزوم احیای شرکتهای منفعل در شهرستان، افزود: احیای شرکتهای منفعل و فراهم کردن فضای کسب و کار در شهرستان میبایست در اولویت مسئولین قرار گیرد.
وی با بیان اینکه خاطرات تلخ زلزله هیچوقت از اذهان مردم گیلان بویژه شهرستان رودبار پاک نمیشود، تصریح کرد: جوانان رودبار امروز زیر آوار بیکاری هستند و سایه بی مسئولیتی ها و بی تفاوتی برخی مسئولین بر سرشان سنگینی میکند.
روایت روزهای تلخ رودبار
اسدی یکی از شهروندان منجیلی که بستگان نزدیکش را در زلزله خرداد ۶۹ از دست داده، میگوید: آن روزها تداعیکننده تلخترین خاطرات برای مردم رودبار، منجیل و دیگر شهرها و روستاهای زلزله زده است.
احیای رودبار نیازمند عزم ملی است
حسین زاده یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۶۹ با اشاره به جای خالی رسانه و فضای مجازی امروز در زلزله ۶۹ رودبار، گفت: سال ۶۹ دامنه اطلاعرسانی بسیار ضعیف بود اگر سال ۶۹ وسعت اطلاعرسانی همانند امروز گسترده بود آمار تلفات و مصدومین بسیار کاهش پیدا میکرد و از سوی دیگر امدادرسانی و کمکهای مردمی سرعت بیشتری میگرفت.
وی با اشاره به توجه کم مسئولین کشوری به رودبار بعد از زلزله ۶۹، بیان کرد: رودبار برای احیا شدن نیاز به توجه ویژه ملی دارد و میبایست مسئولین کشوری و استانی شهرستان رودبار را دریابند.