به گزارش مشرق؛ انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قطع در تاریخ جریان اصلاحات یک نقطه عطف بوده و آغازگر فصل جدیدی است. از انشقاق و چنددستگی که معلوم نیست قابل ترمیم باشد گرفته تا خارج شدن از چارچوب حاکمیت یا ماندن در آن؛ اینها احتمالات و چالشهایی است که که جریان اصلاحطلبی اینروزها با آن دست به گریبان است.
از انتخابات ریاست جمهور اخیر آنقدری نگذشته که فراموش کنیم، کدام چهرههای اصلاح طلب دعوت به تحریم انتخابات کردند، کدامها فرمان مشارکت داده و کدامها رسما نامزد معرفی کردند. این موضوع درباره رویکرد احزاب اصلاحطلب و آن تشکل انتخاباتیشان نیز صدق میکند.
وب سایت «فردا» در گزارشی می نویسد:مرور تحولات انتخابات در درون این جریان، ما را به این نتیجه میرسد که حداقل در این مرحله دوپاره شدن جریان چپ حتمی است. طیف محافظهکارتر تکلیف خود را معلوم کرده و خواهان فعالیت در چارچوب نظام و مشارکت در انتخابات است ولو اینکه شکست بخورد، چنانچه خورد. طیف رادیکالتر اما به خاطر اینکه به قول علی صوفی زیربار شکست نرود و بگوید حذف شدهایم، به سوی تحریم انتخابات که هم رویکرد دشمنان و براندازان است، رفت.
حال باید دید که گروه دوم بعد انتخابات چه راهی را در پیش میگیرد. به مسیر فعلی خود که سرانجام آن خروج از دایره فعالیت سیاسی در چارچوب نظام است، ادامه میدهد یا برمیگردد و به ترمیم روابط خود با بدنه اجتماعی و طیف محافظهکار این جریان میپردازد؟
کلیک کنید
هنوز برای قضاوت زود است و احساسات ناشی از شکست اخیر سخت تحریک کشده است، اما این طور که به نظر میرسد قصد برخی اصلاحطلبان فاصله گرفتن هرچه بیشتر با محافظهکاران این جریان که کارگزاران پرچمدار آن است، خواهد بود.
شاهد نیز گزارش امروز آفتاب یزد است که به نحوی فرافکنی کرده و شکست اخیر را متوجه کارگزاران میداند و نه اصلاحطلبان. این روزنامه اصلاحطلب مینویسد: «انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، سنگ محکی برای اصلاحطلبان یا اصولگرایان نبود.
اساساً در تحلیل ساختارها و ریختشناسی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰؛ نه میتوانیم اصلاحطلبان را شکست خوردهی مطلق بدانیم نه اصولگرایان را پیروز بلامنازع... ع. پیشتر به صراحت ازعدم توفیق اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گفتیم و در نوشتاری با عنوان: «مثلث برمودای اصلاحطلبان» عوامل اینعدم توفیق را برشمردیم: حسن روحانی - کلاب هاوس - کارگزاران سازندگی. این روزها باز مصاحبه کردهاند و اصلاحطلبان را بازنده معرفی کردهاند در حالی که اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای قدری نداشتند که شکست و پیروزی معنا داشته باشد این حرف بدان میماند که شخصی ساکن و حاضر در کاشان را در بابلسر جریمه کنند در حالی که او اصلا ماشین ندارد! مرعشی میگوید شکست خوردیم و ایرادی هم ندارد. بله ایرادی ندارد اما نگویید اصلاحطلبان شکست خوردند بگویید با طناب حسن روحانی به چاه رفتیم نابود شدیم. چرا بند ناف شکستها به اصلاحطلبان گره بخورد، بند ناف پیروزیها به هوشیاری و قدرت تحلیل کارگزاران!؟»
آفتاب یزد البته این رویکرد را به خودی خود در پیش نگرفته است. همانطور که در ادامه گزارش آمده این خط از سخنان اخیر آذر منصوری قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت و سخنگوی جبهه اصلاحطلبان در گفتگو با «صدا» نشات گرفته است. او میگوید: «در واقع میخواهم بگویم آنچه در عمل اتفاق افتاد را نمیتوان به تصمیم و موضع جبهه اصلاحات ایران بر مبنای ساز وکار مصوب تعمیم داد. رای نیاوردن کاندیدای مورد حمایت جمعی از اصلاحطلبان [کارگزارانی ها] را به کل جریان اصلاحات تعمیم داد. به هر حال حزب اتحاد و جمع کثیری از احزاب و شخصیتهای حقیقی جبهه اصلاحات اعلام کردند که کاندیدایی ندارند و نظرشان همان مصوبه جبهه اصلاحات بود. اما همین مصوبه و رفتارهای پس از این مصوبه جبهه نشان میدهد تشکیلات جمعی اصلاحطلبان باید بهطور جدی آسیبشناسی شود که جای بحثش اینجا نیست.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه کلی آسمان و ریسمان به هم بافته و اظهارنظرهای مختلف از اصلاحطلبان را ردیف کرده تا بگوید که این شکست و نتیجه حاصل شده محصول نگاه کارگزاران است و دیگران بارها به شکلهای مختلف، اعلام کرده بودند که باید در انتخابات شرکت نکرد.
با پذیرش این حرف که از قضا خیلی هم بیراه نیست، باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا این نشانه گرفتن پیکان تقصیرهای به سوی کارگزاران مقدمه جدایی این طیف از اصلاحطلبان است؟ در این صورت گروهی که این روزها خود را حذف شده و نه بازنده میدانند، چه راهی را پیش میگیرند و در انتخاباتهای بعدی هم با همین رویکرد فعلی یعنی تحریم انتخابات پیش میروند یا به مسیر کارگزاران برمیگردند؟