به گزارش مشرق، من که بیش از دو دهه است فوتبال را به صورت جدی دنبال می کنم، از همان عنفوان کودکی در خاطر دارم ادبیات فوتبال و در ابعاد بزرگ تر ورزش در ایران توام با مظلوم نمایی و اصرار به فرار از واقعیت بوده است.
اعتراف می کنم سررشته ای از رشته کشتی ندارم و فقط نام کشتی گیرهای معروف را می شناسم، اما از همان دوران کودکی در سرم فرو رفته بود اگر والنتین یوردانف موفق به شکست غلامرضا محمدی می شود قطعا توطئه بین المللی و اشتباه عمدی داوری بوده، اما اگر رسول خادم دست به شگفتی سازی شده و مارک خاداراتسف را مغلوب می کند قطعا شایستگی ورزشکار.
اولین تورنمنتی که خوب در خاطر دارم جام ملت های آسیای سال ۹۶ در امارات است. کسی انتظار موفقیت از تیم ملی سرخورده از ناکامی در هیروشیما و بعدتر مقدماتی جام جهانی ۹۴ نداشت. اما وقتی نسل جدید ستاره های فوتبال ایران بعد از سال ها ناکامی عربستان را با سه گل در مرحله گروهی شکست دادند، به تیم مایلی کهن امیدوار شدیم.
دیگر وقتی با درخشش تاریخی و فراموش نشدنی علی دایی شش بار دروازه کره جنوبی را باز کردیم تردیدی در مورد کسب موفقیت در آسیا نداشتیم. اما کابوس نیمه نهایی دوباره گریبان ما را گرفت و مانند ۱۵ سال قبلش، شکست مقابل عربستان پایان آرزوهای آسیایی ما را رقم زد.
بسیاری از ما هنوز نام جمال قندور را در ذهن داریم. تصور می کردیم گل خداداد عزیزی به اشتباه آفساید گرفته شده و ما دوباره قربانی دشمنی کنفدراسیون آسیا با نام ایران شده ایم. همین چند سال پیش که صحنه آن گل را دیدم، متوجه شدم خداداد حداقل دو متر در آفساید بوده و سال ها بی دلیل ریشه نفرت از یک داور مصری را در سر پرورش دادم.
این روند ناخوادگاه در بند بند مغزم طی سالیان دراز پرورش یافت. از کشتی تا وزنه برداری و تکواندو، همیشه در المپیک ها به دنبال بهانه ای برای زیر سوال بردن سلامتی مسابقات و مظلوم جلوه دادن نمایندگان ایران بودم.
بیشتر بخوانید:
خواسته هواداران استقلال؛ ۲۰ روز روزه سکوت!
با ظهور شبکه های اجتماعی، احساسات شخصی رنگ و بوی عمومی تری به خود گرفته و الگوریتم های خاص سوشال مدیا باعث شده انسان هایی با تفکر و سلایق یکسان، راحت تر از گذشته یکدیگر را پیدا کنند. پس همصدایی آنهم با فریاد بلند برای زیر سوال بردن همه چیز و همه کَس، قوت غالب گروه های حاضر روی سکوها و در ادامه شبکه های اجتماعی شده است.
این روند مخرب به سرعتی اعجاب آور در بین افراد سرشناس فوتبال نیز رشد کرده است. با یک جست و جوی ساده می توان متوجه شد سرمربیان، مدیران رسانه و مدیرعامل های هر ۱۶ تیم لیگ برتر حداقل یک بار (تاکید می کنم حداقل) پرده از قدرتی ماورای فوتبال برای زیر سوال بردن ناکامی خود برداشته اند.
در واقع همه معتقدند گروهی به عمد در تلاش برای زمین زدن آنها هستند و همه نیز یک دلیل مشترک دارند؛ تصور می کنند چون بر خلاف دیگران به دنبال کار سالم و فوتبال پاک هستند، آن نیروی ماورای فوتبال در تلاش برای نابود کردن آنها بوده است.
در زبان فارسی به این جمع اضداد می گویند. چگونه است که آن گروه ناشناس در تلاش برای زمین زدن ۱۶ گروه با منافعی متعدد و متفاوت و در واقع ضد یکدیگر هستند. به هر حال زمین خوردن یکی باید با بلند شدن دیگری همراه باشد، در واقع اگر آن گروه خاص به دنبال موفق کردن یک تیم هستند که دیگر حداقل یک تیم باید از شرایط رضایت داشت.
به نظر می رسد بخشی از این اظهارنظرات در واقع به خاطر جلب رضایت فضای مجازی باشد. در واقع این آش آنقدر شور شده که برخی افراد بلافاصله بعد از انتصاب و برای همراه کردن فضای مجازی با خود، اعلام می کنند که می خواهند با آن قدرت ناشناخته و ماورایی مبارزه کنند و دنبال کنندگان نیز برایش هورا می کشند.
اما کاش یکی به گوش این ۱۶ تیم می رساند که تمام علاقمندان به فوتبال همین حاضران در سوشال مدیا نیستند و در واقع اینجا مشت نمونه خروار نیست. بسیاری از هواداران فوتبال حتی از شنیدن غرولندهای تیم محبوب خودشان هم خسته شده و بر خلاف آنها به عنوان مثال موفقیت دیگری را لزوما ناسالم نمی دانند.
چهار هفته حساس تا پایان لیگ برتر باقی مانده و فردا شب دیدارهای حساسی برگزار می شود. دربی حذفی هم در پیش است و هفته های نفس گیر و تعیین کننده. متاسفانه از همین حالا خودمان را برای مصاحبه های خسته کننده بعد از این مسابقات آماده کرده ایم. اما باور کنید بخش قابل توجهی نیز تمایلی به شنیدن این غرولندها ندارند.
در روزهای پخش یورو ۲۰۲۰، متاسفانه چشم مان به جمال لوییس انریکه و ولادمیر پتکوویچ نیز روشن شده که بعد از ناکامی به تمجید از شایستگی رقیب می پردازند. پرداختن به تفاوت سطح مسابقات، موقعیت های گل، جذابیت بازی ها و البته تدارکات پیش و پس از مسابقه نیز تقریبا شاید دیگر شبیه یک شوخی باشد. یک خواهش داریم؛ لطفا فقط یک هفته فوتبال بازی کنید، شاید خودتان هم لذت بردید.